
قانون اداره شهر
قانون بلدیه جدید به شهرداریها ابلاغ شد

فرزانه ابراهیمزاده
با خوردن چکش حسین دادگر، رئیس مجلس روی سکوی چوبی مقابلش به علامت «تصویب شد» نمایندگان مجلس در صندلیها جابهجا شدند. آنها بالاخره توانستند بعد از مدتها بحث و کارشناسی در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۰۹ بعد از گذشت سالها از تصویب قانون بلدیه این قانون را مطابق وضعیت شهرهای جدید به روز کنند و قانون بلدیه جدید را به شهرداریها ابلاغ کنند.
تا پیش از مشروطه شهرهای ایران توسط حاکمان و کلانترها و محتسبها اداره میشد. هر کدام از این افراد وظیفه هماهنگسازی بخشی از کارهای شهر را داشتند؛ کارهایی که البته بهخاطر باج سبیلها و حق قمهها همیشه روی زمین میماند. البته بودند حاکمانی که قانونهای خود را داشتند و همین قانونها هم باعث نارضایتی مردم میشد. مهمترین اعتراض مردم در آذر ۱۲۸۴ که به نخستین بستنشینی زمان مشروطه منجر شد بهخاطر این بود که علاالدوله، حاکم تهران برای پایین آوردن قیمت قند، تجار تهران را به چوب بست. با امضای فرمان مشروطه و تشکیل مجلس، موضوع مسائل و مشکلات شهری از همان روزهای اول خودش را بیشتر نشان داد. مجلس اول، مجلسی صنفی بود و همین حضور صنوف، مشکلاتی را برای نمایندگان بهوجود آورده بود. هر روز در مقابل در مجلس کسانی بودند که از مشکلات شهری گله میکردند و وقت نمایندگان مجلس به بررسی مشکلات آنها میگذشت. این ماجرا باعث شد تا در نهایت نمایندگان مجلس اول به فکر تصویب قانونی برای تشکیل نهادی برای اداره شهرها بیفتند؛ قانونی که در خرداد۱۲۸۶ با عنوان قانون بلدی و انجمنهای بلدی تصویب و بهدنبال آن نخستین انجمن بلدی در تهران تشکیل و کاشفالسلطنه نیز بهعنوان ریاست آن انتخاب شد. اما این بلدیه نظام و نسق زیادی نداشت و در حد ادارهای بود که به پاکیزگی شهر میپرداخت. در سال ۱۳۰۰ بلدیه به دستور سیدضیاالدینطباطبایی دارای تشکیلات تازه و مستقل شد؛ تشکیلاتی که هنوز وابسته به همان قانون بلدیه دوران مشروطه بود. از آنجا که ایده پهلوی اول ساخت شهرهایی مدرن و صنعتی بود باید فکری به حال اداره آن هم میکردند. او در دوران نخستوزیری، کریمآقا بوذرجمهری دوست و همقطار قدیمی خود را بهعنوان کفیل شهرداری انتخاب کرد. کریمآقا تغییرات زیادی در شهر بهوجود آورد. اما مهمترین اقدام او شاید آمادهسازی قانون بلدیه بود؛ قانونی مبتنی بر ۸ ماده و 2تبصره که وضعیت اداره بلدیه و بودجه آن را تعیین و وظایف مهم آن را برشمرد. وظایفی که بلدیه که چند سال بعد به حکم فرهنگستان شهرداری نام گرفت را به تشکیلاتی عظیم پیش برد.