• پنج شنبه 27 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 8 ذی القعده 1445
  • 2024 May 16
یکشنبه 12 مرداد 1399
کد مطلب : 106498
+
-

خشت کج

روحانیت به‌جای مبارزه با قانون لباس متحد‌الشکل، برای دور زدن آن تلاش کرد

چهره اول
خشت کج


سیدمحمدحسین محمدی

«کلیه اتباع ذکور ایران مکلف هستند که ملبس به لباس متحدالشکل بشوند»؛ این خلاصه قانونی بود که در سال1307 تصویب و از ابتدای فروردین 1308 لازم‌الاجرا شد؛ قانونی که به‌موجب آن مرد‌ها موظف بودند، کلاه پهلوی را جایگزین کلاه و عمامه‌شان کنند. طبق ماده دوم این قانون، چند دسته از انجام این قانون مستنثی بودند: روحانیون مجتهد، محدثین و طلابی که در درجه خود از عهده امتحان برآمده باشند. ماجرا ولی به همین سادگی‌ نبود. برای اثبات اجتهاد، نیاز به تأیید مراجع تقلید بود، محدث بودن و منبر رفتن نیز احتیاج به تأیید دو مجتهد داشت. باقی طلبه‌ها نیز باید طبق نظامنامه امتحانات طلاب که در اسفند1307 تدوین شده بود، صلاحیت‌شان را نشان می‌دادند. مطابق این نظامنامه طلاب موظف به شرکت در امتحان بودند و در صورت قبولی از وزارت معارف، تصدیق‌نامه دریافت می‌کردند. قوانین به شکلی تدوین و اجرایی شده بودند که یک روحانی ساده عملا به ‌هیچ‌وجه امکان دریافت مجوز را کسب نمی‌کرد و در پیچ‌وخم بوروکراسی تازه به دوران رسیده پهلوی زمینگیر می‌شد. حوزه علمیه قم که از ابتدای تأسیسش رویه سکوت پیش گرفته بود، در این مورد نیز واکنشی نشان نداد. برخی از علما و متدینین جهرم و تبریز اعتراض‌هایی کردند اما به‌دلیل عدم‌حمایت جدی، اعتراضشان به‌جایی نرسید. مراجع از روی ناچاری به برخی از طلبه‌ها اجازه اجتهاد می‌دادند و هرکسی به‌نحوی‌که می‌توانست سعی می‌کرد تا مجوزی برای خودش فراهم کند. در واقع تمام سعی روحانیت به‌جای مبارزه با قانون، تلاش برای دور زدن و نحوه تمکین آن بود.
تصویب و اجرای قانون لباس متحدالشکل، ابتدای مسیری بود که در سال1314 به قانون کشف حجاب منجر شد. کسی نمی‌داند، شاید اگر مرجعیت در همان خشت اول در مقابل این قانون می‌ایستاد کار به کشف حجاب و نزاع‌های پس‌ از آن نمی‌کشید.

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :