جشن انقراض فامیل خودمان
چه کسانی در مراسم تاجگذاری رضاخان حضور داشتند
شاه جدید، رضا، در بهار 1305 مجلس تاجگذاری به پا کرد. او در تاریخ سیاسی ایران آنطور که مرسوم بود نه ایل و عشیرهای بهعنوان پشت و پناه داشت و نه از نظر تبار خانوادگی میتوانست برای خودش سلسلهای خانوادگی دست و پا کند. رضاسوادکوهی که پدرانش سرباز ارتش قاجار بودند و خودش قزاق، مراتب رسیدن به تخت نادری را از پایینترین ارکان به بالاترین سطح تا چهلونهسالگی پیموده بود. مراسم ساعت 3 از ظهر گذشته، در تالار سلام کاخ گلستان شروع شد. مراسم به کارگردانی تیمورتاش، وزیر دربار، برگزار شد. اولین اقدام تحویل گرفتن جواهر سلطنتی بود که در دیماه1304 محمدعلی فروغی و هیأت وزرا و رئیس بیوتات سلطنتی به خزانه رفتند، درِخزانه سلطنتی را گشودند و پس از بازرسی، تاج کیانی و شمشیر نادری را برای پاک کردن بیرون آوردند. در روز چهارم اردیبهشت1304 محمدعلی فروغی، در دست دارنده تاج کیانی و تیمورتاش وزیر دربار، در دست دارنده تاج پهلوی بود؛ این دو بعدها مورد غضب قرار گرفتند و اولی برای سالیانی در خانه حصر بود و دومی در زندان کشته شد. جالب اینجاست که در میان ملازمان شاه جدید امرای ارتش و رفقای سابق او در بریگاد قزاق حضوری پررنگ دارند؛ آقای امیرلشگر احمدآقا امیراحمدی معروف به قصاب لرستان آورنده گرز سلطنتی، آقای امیرلشگر محمدآیرم آورنده شمشیر شاهاسمعیل صفوی و آقای امیرلشگر حبیبالله جهانبانی آورنده کمان نادری بودند. برخی از آنها ازجمله امیراحمدی بعدها مغضوب و برای تخفیف دادنشان بهعنوان مسئول اصلاح نژاد اسب در ارتش منصوب شدند.
جالب اینجاست که بسیاری از رجال و شاهزادههای قاجاری کاملا در ماجرای جشن تاجگذاری فعال و در مهمانی دادن، چراغانی معابر و... پررنگ بودند، گویی آنها در جشن انقراض خانواده خودشان شرکت کرده بودند؛ رجالی مثل فرمانفرما (مغضوب شد)، صارمالدوله (به حصر رفت)، نصرتالدوله (در زندان کشته شد)، عینالدوله (یک سال بعد درگذشت)، یمینالسلطنه، سپهدار، صمصامالسلطنه، امیر مفخّم، سردار محتشم، قوامالملک (فرزندش داماد رضاشاه شد)، شوکتالملک (پدراسدالله علم و محبوب پادشاه)، صولتالدوله، نیرالدوله، حاج مخبرالسلطنه، حاجامام جمعه، حاجآقا جمال، آشتیانی، سالار سعید و رؤسای اصناف.
خانهای بلوچ با سپر و خود و زره، ترکمنها با قباهای ابریشمی و کلاه پوستی قرمز، بختیاریها با کلاه نمد سفید و شلوار وار خلقهای گشاد آبی و سبز و گلی و سیاه، کردها با عمامههای رنگارنگ و قشقاییها باستره و شلوارهای سرخ و سبز و آبی جلوه مخصوصی به خیابانهای تهران داده بودند. رضاشاه بعدها با سیاست تخته قاپوکردن بسیاری از ایلات و عشایر را درهم کوبید.
احمد کسروی میگوید: یکی از وزرای رضاخان نقل میکند سالی که رضاشاه تاجگذاری کرد، فردای آن روز فروغی پیش شاه رفت. شاه پرسید: تاجگذاری چگونه گذشت؟
پاسخ داد: «اعلیحضرتا، من بارها تاجگذاری دیدهام. در تاجگذاری مظفّرالدین شاه بودم، در تاجگذاری محمدعلی شاه بودم، در تاجگذاری احمدمیرزا بودم و پس از مرگ ادوارد پنجم، پادشاه انگلیس، چون جانشین او به هندوستان برای تاجگذاری میآمد، من در آنجا نماینده ایران بودم. هیچیک از این جشنها شکوه تاجگذاری اعلیحضرت را نداشت. وقتی که اعلیحضرت تاج را بر سر گذاردند، من دیدم نوری از جمال مبارک تلألو کرد...» به اینجا که رسید، رضاشاه رو گردانید و به سخریه گفت: «نور تلألو کرد؟! برو مردکه».