کشت در زمینهای افغانستان چه آوردهای خواهد داشت؟
تجارت آب مجازی با کشاورزی در افغانستان
گفتوگو با رئیس انجمن کشت فراسرزمینی
نگار حسینخانی ـ روزنامهنگار
وقتی از همکاری ایران و افغانستان در حوزه کشاورزی صحبت میشود، شاید نخستین سؤالی که بهنظر برسد این باشد که افغانستان میتواند دارای چه ظرفیتهایی در کشاورزی باشد؟ کشوری که کشت موادمخدر در آن اذهان را به اینسو کشانده که کشاورزی موفق در این سرزمین در همین ماده خلاصه میشود. چرا ایران قصد دارد در کشاورزی، افغانستان را مقصد سرمایهگذاری قرار دهد؟ همه اینها از آنرو در ذهن شکل میگیرد که دادههایمان به آنچه رسانهها به ما خوراک میدهند، خلاصه شده است. زراعت بامیان، پرورش دام در دامنههای هندوکش و انارهای بیدانه اندراب، آجیل و خشکباری که بازار روسیه را درنوردیده همان چیزهایی است که همیشه از دید ما پنهان ماندهاند. اما منافع اقتصادی کشاورزی مشترک ما با افغانستان چیست؟ درباره پروژه کشاورزی ایران در افغانستان با علی رضوانیزاده، رئیس انجمن کشت فراسرزمینی ایران صحبت کردهایم تا تصویر روشنتری از طرحهای پیشرو و همکاریهای جدید با این کشور برایمان ترسیم کند.
در ابتدا به ما بگویید که افغانستان در حوزه کشاورزی در چه مرحلهای به سر میبرد و منافع برد- برد و دو سویه دو کشور در چیست؟
با توجه به آب، خاک و نیروی انسانی کارآمد، ظرفیتهای خوبی در حوزه کشاورزی افغانستان وجود دارد؛ بخشهای مختلف کشاورزی مثل زراعت، باغداری، سبزی و صیفی، تولید داروهای گیاهی، محصولات دامی و استعدادهای بالقوه دیگری که درصورت توجه و اقدامات زیرساختی میتواند مسیر توسعه را طی کند. در سالهای دور، بخشی از نیاز دامی ایران در این سرزمین تامین میشد اما در چنددهه اخیر بهدلیل بعضی محدودیتها و ملاحظات امنیتی مانند قاچاق و نبود سیستمهای بهداشتی و نظارت قرنطینهای، این اتفاق نیفتاده است. ما معتقدیم حضور هوشمندانه و همکاری مشترک، میتواند به امنیت غذایی دو کشور افغانستان و ایران و ایجاد فرصتهای شغلی، به افغانستان کمک کند.
بهطور خاص ایران چه نوع امکاناتی برای افغانستان فراهم خواهد کرد و چه مطالباتی دارد؟
در تلاشیم تا پروژهای را از طریق انجمن کشت فراسرزمینی در همکاری مشترک با اتاق بازرگانی ایران و افغانستان و کمیسیون کشاورزی اتاق ایران عملی کنیم. قرار است بخش خصوصی دو کشور در رابطه با تولید مشترک یکسری محصولات کشاورزی آببَر مانند کشت چغندر و علوفه در افغانستان همکاری مشترک داشته باشند. این برنامهریزی براساس ظرفیت موجود دو طرف در زمینه دانش فنی و خدمات فنی مهندسی، ماشینآلات، بذر و نیروی متخصص ایرانی و نیروی کار اجرایی مناسب، آب کافی و خاک افغانستان که بدون استفاده رها شده است، عملی خواهد شد. بخشی از کارخانههای چغندر در شرق ایران، عموما با ظرفیتهای پایینی کار میکنند. در حالی که میتوانند در اختیار تولیدکننده افغانستان قرار گیرند تا محصولات پس از تبدیل به بازارهای محلی و منطقهای صادر شوند و نیازهای بازار شکر افغانستان را تامین کنند. مفهوم و مصداق عینی شرایط برد- برد که در ابتدا به آن اشاره شد همین است.
نگاه افغانستان به این پروژه چگونه است؟
در دنیا بیش از 80کشور سرمایهپذیر برای کشاورزی فراسرزمینی وجود دارد که توجه این کشورها بر اساس مدلهای توسعه خودشان با کمی تفاوت دارای مشترکاتی است؛ از جمله استفاده از منابع آب و خاک، ایجاد اشتغال و خلق ثروت، امنیت غذا، توسعه صادرات و دستاوردهای دیگر. اما هماکنون نکته مهم، تراز تجاری ایران با افغانستان است که تراز مطلوبی برای کشور افغانستان بهحساب نمیآید. البته هدف و برنامههای مسئولان ایران نیز تقویت ظرفیتهای تولیدی و صادراتی افغانستان است که اتاق مشترک بازرگانی ایران و افغانستان و ریاست آن بهدنبال تحقق انتظار دو دولت هستند. شاید اگر بیشتر به این تراز توجه شود، بتوانیم فرصتهای بیشتری در عرصههای اقتصادی دو کشور محقق کنیم. انتظارات دولت افغانستان این است که ما سهم بیشتری را از بازارمان در اختیار محصولاتشان قرار دهیم که البته این امر شدنی است. محصولات کشاورزی میتواند بخشی از صادرات آنها را رقم زده و تراز را به وضعیت مناسبتری برساند. درباره دام و صنایع بستهبندی و صادرات ماشینآلات و دانشبنیانها میتوانیم امکانات خوبی برای افغانستان فراهم کنیم. اگر این اتفاق بیفتد کمک خواهد کرد تا بحران آب و مسئله آبهای مرزی به نوعی سازماندهی شود. این همان مفهوم آب مجازی است.
در ماههای اخیر تنشهایی بین دو کشور بهوجود آمده. آیا این پروژه میتواند روابط دو کشور را دوستانه و سازندهتر از وضعیت فعلی کند؟
تجارت آب مجازی مسئلهای است که وزارت خارجه هم در همایشی به آن پرداخت و آقای عباس عراقچی، معاون امور سیاسی وزارت امور خارجه نیز درباره آن در اتاق بازرگانی ایران سخنرانی کرد. از سویی مرکز ملی مطالعات آب اتاق بازرگانی ایران روی این موضوع کارهای مطالعاتی و تحقیقاتی ارزشمندی انجام داده. تا زمانی که وارد پروژهای عملیاتی نشویم این مشکلات و تنش به قوت خود باقی خواهد بود. اما وقتی پروژه عملیاتی، اشتغال پایدار ایجاد، بازار محصول مهیا و رسیدن به نتیجه ملموس و معلوم شود چه میزان آب وارد کشور شده و چه میزان فرصت شغلی در کشور همسایه و میزبان ایجاد کرده است، به تقویت مرزها، امنیت سیاسی و تقویت دیپلماسی اقتصادی ما کمک خواهد کرد. وقتی منافعی برای دو طرف ایجاد شود، انتظار پایداری امنیت هم طبیعی و منطقی است.
کشت در این سرزمین روی چه زمینهایی خواهد بود؟ آیا مالکیتها مشخص است؟
در کشاورزی فراسرزمینی، ما در کشورهای دیگر زمین خریداری میکنیم. البته بعضی کشورها محدودیتهای سنواتی داشته و بعضی ندارند؛ مثلا در کشوری چون اوکراین میتوان زمینی را 10تا 15ساله خریداری و در کشورهایی 99ساله اجاره(خرید) کرد. در افغانستان اما به دلایل مختلفی باید از مدل و الگوی دیگری استفاده کنیم که کمترین هزینههای اجرایی و عملیاتی را متقبل شویم. در افغانستان بعضی کشاورزان زمینهای کوچکی دارند و خرده مالک بهحساب میآیند که میتوانند خودشان زمینهای بزرگتری را از دولتشان بگیرند. در واقع مجموعه، با این کشاورزان وارد مذاکره شده و بنا، بر خرید تضمینی محصولات کشاورزی است.
امروز چرا دامداری افغانستان ضعیفتر شده است؟
بهعلت نبود بازار پایدار صادراتی برای گوشت و دام، در این کشور کشت علوفه انجام نمیشود و دامدار به اندازه معیشت خود دام تولید میکند. در اصل دام برای او بهعنوان سرمایه مولد نیست، چون بازار مطمئنی ندارد. در افغانستان دام مانند محصولات دیگر نیست و مدلی که قابلاجرا خواهد بود، تولید مشترک و سفارشی است. اگر بازار مطمئن باشد، آنها تولید خواهند کرد. این کار با مشارکت بخشخصوصی دو کشور پیشروی میکند. دفتر نمایندگی اتاق مشترک بازرگانی افغانستان در خراسان نیز فعالیتهایی در اینباره انجام داده تا مانعی در این راه وجود نداشته باشد؛ چون برد دو طرف مهم است.
به لحاظ امنیتی مشکلی برای کشت در این کشور وجود ندارد؟
درصورتیکه سرمایهگذاری مشترک، و توسط مردم یا همان بخشخصوصی دو کشور باشد، ذینفعان، خود پاسدار و نگهبان کسبوکارشان هستند و بهعنوان بخشی از بازوی اجرایی و حمایتی امنیت افغانستان رفتار میکنند. در کشاورزی مهمترین عامل، لجستیک و حملونقل است که تأثیر زیادی در قیمت تمامشده محصول دارد. باید تلاش کرد روی مناطقی متمرکز شویم که هم آب و امکانات لازم را داشته باشد، هم محصولات به سرعت و با کمترین هزینه به بازار هدف و مقصد حمل شوند.
هدفگذاری کشاورزی فراسرزمینی ایران چگونه است؟
فعالیت کشاورزی فراسرزمینی از سالهای قبل موردتوجه و اقدام بوده و به اعتقاد من قدیمیترین فراسرزمینی شاید صد سال پیش باشد که یزدیهای سختکوش در جنوب کرمان، البرز و... در فصلهایی از سال کشاورزی کردند. اما بیش از 2دهه است که بهدلیل تغییرات جهانی اقلیم، امنیت غذایی و حاکمیت بر بازار محصولات غذایی این موضوع به شکل جدیتری دنبال میشود. آنچه امروز برای نظام جمهوری اسلامی مهم و مطرح است و متأسفانه در دولت و در جهادکشاورزی به آن کمتوجهی شده، امنیت غذاست؛ اینکه چرا باید بخش عمده و حداکثری روغن خوراکی مصرفی یا دیگر محصولات اینچنینی در کشور وارداتی و با وابستگیهای خاص باشد. کشاورزی فراسرزمینی با توجه به استراتژی متفاوت کشورها چند هدف را دنبال میکند؛ بهطور مثال عربستان با هدف خاصی در این حوزه فعالیت میکند. این کشور برای سال 2025هدفگذاری کرده تا 12محصول را هاب منطقه کند و در این چند سال بیش از 15میلیارد دلار در کشاورزی فراسرزمینی سرمایهگذاری کرده است که از سرمایهگذاریهای اخیر آن خرید سهام بزرگترین تولیدکننده و صادرکننده برنج هند است. اما نگاه ما در این کشاورزی امنیت غذا، صادرات خدمات مهندسی، تقویت دیپلماسی اقتصادی، بازارگردانی و حضور در بازارهای منطقه است تا در تلاطمهای تحریم ارزی و ... مورد خسارت تکبعدی قرار نگیریم.
با توجه به اینکه این انجمن توسط بخشخصوصی اداره میشود، لازم است دولت چه اقداماتی در اینباره انجام دهد؟
دولت آییننامه کشت فراسرزمینی را تصویب و در تاریخ 29فروردین 95ابلاغ کرده است. با اینحال، همین آییننامه با وجود اینکه شیری بییال و دم است، متأسفانه عملیاتی نشده. جای تأسف است که با گذشت 51ماه از تصویب این آییننامه و با وجود اینکه بخشخصوصی همیشه راهکار داده، تا این روز توجهی به آن نشده است. فرصت ما نیز هر روز رو به کاهش است. هر فصل کشت را که از دست میدهیم، کار سختتر میشود.