مناقشه بر سر آب میان ایران و افغانستان به کجا رسید؟
هیرمند؛ مسئلهای بدون راهحل
رئیس مرکز تحقیقات پروژه آبگستر: دیپلماسی ایران بر سر هیرمند در موضع ضعف قرار دارد
خدیجه نوروزی ـ روزنامهنگار
رودها مرزهای سیاسی نمیشناسند و این واقعیت، موقعیت منحصربهفرد و پیچیدهای را برای ایران و رودهای مرزیاش رقم زده است که یکی از حساسترین آنها در رابطه با آبهای مرزی ایران و افغانستان است. از جمله، اختلافات بر سر آب رودخانه هیرمند که از افغانستان سرچشمه گرفته و به تالابهای هامون ایران سرازیر میشود، قدمتی 164ساله دارد و ایران و افغانستان را بارها پای میز مذاکره کشانده است. رودخانه هیرمند از بلندیهای کوه بابا در 40کیلومتری غرب کابل از رشتهکوه هندوکش در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از مسافت 1100کیلومتر وارد دریاچه هامون میشود که دریاچهای مشترک میان افغانستان و ایران است.
تاریخچه اختلافات
با توجه به شرایط اقلیمی منطقه سیستان در ایران و کمبود نزولات آسمانی، حیات منطقه، پیوندی جدی با حیات دریاچه هامون دارد و در واقع دریاچه هامون کلید پایداری زیستی در این منطقه است. پس از جدایی افغانستان از ایران طبق قرارداد پاریس، افغانها بارها و بارها به بهانههای مختلف از جاری کردن حقابه ایران از رود هیرمند به سمت هامون خودداری کردهاند. دکتر هدایت فهمی، رئیس مرکز تحقیقات پروژه آب گستر در گفتوگو با همشهری به تاریخچه اختلافات دو کشور بر سر رودخانه هیرمند اشاره میکند و میگوید: «مناقشه ایران و افغانستان به کنفرانس پاریس در سال1873 بازمیگردد. با مطرح کردن راهحلی از جانب انگلیسیها قرار شد این مسئله بین دو کشور حلوفصل و تقسیمبندی آب انجام شود. در سال1896 هم که اختلافات دوباره بروز پیدا کرد نحوه تقسیمبندی آب در صلح پاریس هم نتوانست مشکل را حل کند. در دوران محمدظاهرشاه پادشاه افغانستان در دهه 1310تلاشی شروع شد که مسئله آب هیرمند را حل کنند و در سال1318 با امضای یک پیماننامه توافق ایجاد شد. البته این پیماننامه هیچگاه نتوانست صورت واقعی پیدا کند و در شهریور 1320طرف افغان بعد از جنگ جهانی دوم از اجرای این پیمان سر باز زد. در سال 1328دو سد بزرگ کجکی و بغرا زده شد که این موضوع به تنشها دامن زد.»
در سال 1351آمریکاییها میانجیگری کردند و قرار شد که 22مترمکعب آب در ثانیه از حقابه هیرمند به ایران تعلق بگیرد که بهخاطر اعتراض ایران چند مترمکعب به آن اضافه و سهم ایران 26مترمکعب در ثانیه شد.
تبعات سدسازی روی هیرمند
بهرغم توافقات بین دو کشور و معاهدات امضاشده درباره تقسیم آب رودخانه هیرمند، افغانها از دهه 40هجری شمسی با ساخت دو سد در عمل مانع ورود آب هیرمند به ایران شدند که این سدها طی 4دهه به بیش از 100سد رسیده که از مهمترین آنها میتوان به سد کمالخان، کجکی، بخشآباد، بغرا و سلما اشاره کرد. در تبیین تأثیر سدسازی بر آبدهی رود هیرمند کافی است، به این نکته اشاره شود که تنها اجرای فاز یک و دو سد کمالخان در ولایت نیمروز افغانستان موجب کاهش سهم آب ورودی به دریاچه هامون به حدود یکدهم ورودی طبیعی آن شد. کارشناس آب در این مورد میافزاید:« طی این سالها طرف افغانی هیچگاه سهم آبی که باید تامین کند (26مترمکعب بر ثانیه) را تامین نکرده است و برعکس با سدسازی و برداشتهای بیحساب به بهانه افزایش جمعیت و افزایش سطح زیرکشت روند خشکتر شدن دریاچه هامون را تسریع کردند. اگر هم در این سالها سهمی رها شده ناشی از مازاد سیلاب بوده است. این کمبود آب تبعات سنگینی برای کشور دارد». امروز «تالاب» واژهای درست برای هامون نیست، زیرا هامون بیش از آنکه به تالاب شباهت داشته باشد، حالا زمینی خشک و تفتیده است. اشتغال سودآور اندک است و بیش از نیمی از ساکنان منطقه سیستان با کمکهای کمیته امداد امامخمینی (ره) زندگی میکنند. کار آنها تا 2دهه پیش ماهیگیری بود و مجموع صید سالانه آنها از 12هزار تن نیز فراتر میرفت، اما حالا تقریبا همگی بیکارند و در ویرانههای روستاهای متروکی زندگی میکنند که در حاشیه رودخانههایی ساخته شده بودند که روزگاری پرآب و شکوفا بودند.
اقدامات بینتیجه دولت ایران
درحالیکه افغانها تمام توان خود را بر اجرای سیاست سدسازی روی رودخانه هیرمند متمرکز کردهاند، برخی مسئولان ایران، سیاست «سادهسازی مسئله» را پیش گرفته و به جای اذعان به ضعف دستگاه دیپلماسی در احقاق حق ایران و آسیبهای ناشی از سدسازی افغانها، تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای چند سال اخیر را عامل خشک شدن هامون و نابودی زندگی مردم سیستان دانستهاند. در حالی که بر اساس معاهدات بینالمللی هیچ کشوری حق ندارد بر سر رودهای مشترک، خودسرانه دخل و تصرف کند، مگر اینکه اجازه کشور پاییندست را حاصل کند. دکتر فهمی میگوید:«دیپلماسی آب هیرمند باید از طریق دستگاه دیپلماسی کشور دنبال شود و طرف افغان تمکین کند که سهم مشخص شده حقابه را در تمام فصول سال تامین کند. بروز فاجعه زیستمحیطی و انسانی در سیستان و هامون واقعیتی است که به آرامی در جریان است و عمل نکردن به تعهدات از طرف افغانستان، خشک شدن تالاب بینالمللی هامون، بروز گردوغبار در شرق کشور و برخی از ولایات افغانستان و پاکستان، از میان رفتن کشاورزی، بروز پدیده مهاجرت و ... چالشی هیدروپولیتیک است که به سادگی نمیتوان از آن چشمپوشید و بر مسئولان و متولیان امر لازم است تا این مسئله را با جدیت دنبال کنند. البته با این شکل از دیپلماسی که ایران دارد من چندان امیدی به آینده این موضوع ندارم؛ چرا که دیپلماسی نیاز به ابزارهایی از جمله قدرت و ارتباط با کشورها دارد که متأسفانه ما در موضع کاملا ضعیف قرار داریم. افغانستان قطعا در مسیر هیرمند ساختوسازهای بیشتری انجام میدهند».
اما تاکنون شنیده نشده، مسئولان ما نسبت به سیاست سدسازیهای دولت افغانستان واکنش نشاندهند. روند سدسازی افغانها روی رودخانه هیرمند جدای از نقض کنوانسیونهای بینالمللی، بهدلیل بیبرنامه بودن و نبود نشانهای از آیندهنگری در طرحهای اجرایی میرود تا دامان ایالتهای این کشور را نیز بگیرد؛ بهعنوان مثال دولت افغانستان در حالی آبانماه سال گذشته از احداث سد کجکی 2روی رودخانه هیرمند خبرداد که اجرای این طرح آسیبهایی جدی به ایالتهای پاییندست افغانستان که هم مرز ایران هستند، وارد میکند. در این شرایط جدیدترین خبرها در حالیکه تصریح میکند، دولت افغانستان تاکنون 19سد و 34بند انحرافی در حوضه آبریز هیرمند و در بالادست تالابهای هامون احداث و مورد بهرهبرداری قرارداده، برنامه ساخت 35سد دیگر را در این حوضه بهصورت سدهای پیشنهادی در دست مطالعه و بررسی دارد. فارغ از این کشمکشها، ناامنی آب در سطح ملی و منطقهای بیش از آنکه به مقدار و دسترسی به آب متکی باشد، معلول ساختارهای سیاسی و اجتماعی است که باید این منابع آبی را مدیریت کنند. از اینرو دیپلماسی آب، مدیریت مشترک و بهینه منابع آبی محسوب میشود که قرار است، فراسرزمینی بیندیشد و در نگاهی بلندمدت صلح و توسعه پایدار منطقهای را نوید دهد.