دشمن برجام در مرزهای جنوبی
امارات چه نقشی در تضعیف توافق هستهای، افزایش فشارهای سیاسی و تشدید تحریمها علیه ایران داشته است؟
سیاوش فلاحپور ـ خبرنگار
سازمان اتحاد علیه ایران هستهای (UANI) که امروز یکی از اصلیترین نیروهای غیردولتی برای فضایسازی علیه ایران و اعمال تحریمهای شدیدتر بر این کشور است سابقهای 12ساله دارد. این سازمان در سال 2008توسط 3دیپلمات آمریکایی (دنیس روس، ریچارد هالبراک و مارک والاس) با حمایت مالی توماس کاپلان و شلدون ادلسون (2سرمایهدار و تاجر بزرگ یهودی) تاسیس شد. با وجود این اما اتحاد علیه ایران هستهای تا سال2013 عملا هیچ کنش مؤثری در پرونده هستهای ایران نداشته و فعالیتهایش به برگزاری نشستهای بینتیجه و تبلیغات زرد محدود بود؛ امری که بیش از هرچیز به بودجه اندک این سازمان برمیگشت. براساس اطلاعات عمومی «اتحاد علیه ایران هستهای» بودجه این سازمان تا سال2014 در بیشترین حالت به یکمیلیون و 700هزار دلار رسیده است؛ مبلغی که نزدیک به 80درصد از آن توسط کاپلان و الباقی هم به لطف ادلسون (قطب مشهور کازینوهای بینالمللی) تامین میشد.
اما این فرایند در سال2015 دچار دگرگونی بزرگی شد؛ بهگونهای که سازمان مذکور به 2بخش اتحاد علیه ایران هستهای (UANI) و مبارزه با افراطیگری (CEP) تقسیم شده و همزمان با این تغییر سازمانی، دسترسیهای فوقالعاده بیشتری به منابع مالی پیدا کرد. بودجه این سازمان از یکمیلیون و 700هزار دلار در2014 به 16میلیون دلار در2016 و سپس 22میلیون دلار در سال2017 رسید؛ بودجهای که دستکم یکسوم آن به فشار بر ایران در پرونده هستهای اختصاص یافته است.
یک مجموعه لابیگر، هر اندازه هم که منابع مالی داشته باشد، چه تأثیر ویژهای بر تنظیم روابط بینالمللی برای فشار شدید بر کشوری مثل ایران خواهد داشت؟ پاسخ به این سؤال را به سادگی میتوان با مرور فعالیتهای اتحاد علیه ایران هستهای طی 4سال گذشته پیدا کرد. به گزارش شبکه الجزیره، این سازمان با استفاده از نفوذ و منابع مالی گسترده، خود را به اهرمی موازی برای اجرای سیاست تحریمها علیه ایران تبدیل کرده است. نخستین گام اتحاد علیه ایران هستهای، تهیه لیستی جامع با اطلاعات بسیار دقیق از صدها شرکتی بود که در سراسر جهان، کوچکترین تعامل تجاری با ایران داشته یا حتی در مرحله آمادگی برای آغاز چنین تعاملی بودند. هر شرکتی که نامش در این لیست وجود داشت، در معرض شدیدترین حملات رسانهای و حتی سیاسی از طریق شبکه سیاستمداران وابسته به این سازمان قرار میگرفت. حملات مورد نظر نیز 2فاز همزمان داشت؛ سیاهنمایی شدید رسانهای و درخواست از نهادهای رسمی همچون وزارت خزانهداری آمریکا برای مجازات مالی شرکتهای مذکور.
در اینجا باید به 2نکته بهطور جدی توجه داشت؛
1- در برخی موارد، لیست تحریمی«اتحاد علیه ایران هستهای» از لیست نهادهای رسمی آمریکا و اروپا کاملتر و به روزتر بود؛ امری که به نفوذ جدی این سازمان در نهادهای دولتی آمریکا برمیگشت و بهطور طبیعی کار را برای ایران سختتر میکرد.
2- در دایره اهداف «اتحاد علیه ایران هستهای» هیچ خط قرمزی وجود نداشت، بهگونهای که شرکتهای تامین داروهای اساسی نظیر فایزر، ابوت، مرک و لیلی در اثر فشارهای این سازمان ناچار به توقف هرگونه تعامل تجاری با ایران شدند.
این سازمان در گام دوم، بیانیهای حقوقی-تجاری تنظیم کرد که شرکتهای امضاکننده آن متعهد میشدند هیچ تعامل تجاری با ایران، تحت هیچ شرایطی نخواهند داشت. اسامی شرکتهایی که توسط این بیانیه تأیید میشدند، به نوعی از فشارهای بیشتر نهادهای دولتی آمریکا در امان بودند. فضای رعب و وحشتی که به لطف این سازمان و مجموعه لابیهای زیرمجموعه آن، همزمان با ریاستجمهوری ترامپ بر تجارت بینالملل حاکم شده بود باعث شد شرکتهای بزرگی نظیر مجموعه جنرال الکتریک، کاترپیلار(تولید سازههای سنگین)، هانتزمن(از مشهورترین شرکتهای پتروشیمی جهان) و... داوطلبانه برای امضای چنین بیانیه عجیبی که از سوی یک گروه لابی تنظیم شده بود اقدام کنند.
شبکه سیاستمداران وابسته
«اتحاد علیه ایران هستهای» همزمان با افزایش فشارهای مالی و تجاری بر ایران، در مسیر دیگری نیز حرکت کرده است؛ توسعه فهرست سیاستمداران با نفوذی که تحت عناوین مختلف، ازجمله عضویت در شورای مشاوران و... از این سازمان حقوق میگرفتند. این فرصتهای مالی چشمگیر عمدتا در اختیار نو محافظهکاران و جمهوریخواهان ضدایرانی قرار دارد! برخی از اسامی لو رفته از فهرست حقوقبگیران «اتحاد علیه ایران هستهای»، صرفا در سال2018 به این ترتیب است:
مارک والاس(750هزار دلار)، دیوید اپشن(512هزار دلار)، نورمن رولی(366هزار دلار)، جان بولتون(240هزار دلار) و همچنین چهرههایی نظیر مایک پمپئو(وزیر خارجه آمریکا)، ترکی الفیصل(رئیس سابق سازمان اطلاعات سعودی)، یوسف العتبیه(سفیر امارات در واشنگتن)، رون دریمر(سفیر اسرائیل در سازمان ملل)، دهها افسر بازنشسته سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل، دهها وکیل مطرح در مناقشات بینالمللی، دو شرکت تبلیغاتی بزرگ اسرائیل (دارلینک و گروف بیزنس که نزدیک به 2میلیون دلار دریافتی داشتهاند)، سازمان منافقین(مریم رجوی) و... که حتی در افشاگریهای رسانهای صورت گرفته، اطلاعات دقیقی از میزان دریافتیهای برخی از آنان بهطور تفصیلی در دست نیست. البته میدانیم که مجموعه این اسامی ظرف مدت 2سال(2017و 2018)، مجموعا بیش از 30میلیون دلار دریافتی داشتهاند.
نمونههایی از کارکرد پرداختیها
در سال2018 مجادله توییتری جان بولتون با حساب کاربری وزارت خارجه روسیه برای بسیاری از رسانهها به اتفاقی تعجبآور تبدیل شد. ماجرا از این قرار بود که نمایندگی وزارت خارجه روسیه در سازمان ملل، شکایتی را از سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای» بهدلیل فشارهای غیرقانونی بر این کشور در زمینه تجارت با ایران تنظیم کرده بود. اما ناگهان جان بولتون که در آن زمان یکی از مهمترین مشاوران رئیسجمهور آمریکا بوده و طبیعتا نباید وقت آزاد چندانی میداشت وارد مجادله با حساب توییتری وزارت خارجه روسیه شده و ضمن دفاع از سازمان متبوعش، شکایت مذکور را تلاش روسها برای فرافکنی از دورزدن تحریمهای ایران خواند!
نمونه دیگر نورمن رولی است، یکی از سران سابق سازمانهای اطلاعاتی آمریکا که طی سالهای گذشته بیشتر وقتش را در سفر به ابوظبی و ریاض گذرانده و یکی از معماران شبکه فشار غیردولتی علیه ایران شناخته میشود. رولی علاوه بر اینها، از حامیان قدرتمند سیاستهای امارات و همچنین محمد بنسلمان در واشنگتن است.
این پولها از کجا میآید؟
حجم بالای ریختوپاشهای مالی «اتحاد علیه ایران هستهای» از اواخر سال2017 این سؤال را برای رسانههای آمریکا و محافل مرتبط با اقدامات سازمان مطرح کرد که این پولها از کجا میآید. پیش از این البته باید بدانیم دقیقا از زمانی که «اتحاد علیه ایران هستهای» دچار تحول سازمانی شده و بودجهاش دهها برابر رشد کرد، منابع مالی این سازمان «محرمانه» شد. بنابراین تا قبل از افشاگریهای رسانهای، اطلاعات موجود درباره منابع مالی «اتحاد علیه ایران هستهای» به این 3گزاره ختم میشد:
1-مجموعه دریافت مالی سازمان، بدون انتشار جزئیات و منابع مشخص است
2-بودجه سازمان از طریق منابعی خارج از آمریکا تامین میشود
3- «اتحاد علیه ایران هستهای» بهدلیل ارتباط فعالیتهایش با امنیت ملی آمریکا، ملزم به انتشار منابع مالی خود نیست.
ماجرا زمانی پیچیدهتر شد که شکایت یک تاجر بزرگ یونانی علیه این سازمان و درخواست وی برای کشف هویت حامیان آن با ورود جدی وزارت دادگستری آمریکا شکست خورد. ویکتور ریستس، تاجر مشهور یونانی در حوزه حملونقل دریایی کالا، یکی از شخصیتهایی بود که از سال2016 در معرض فشارهای «اتحاد علیه ایران هستهای» برای پاسخگویی درباره جزئیات تعاملاتش با ایران قرار گرفت. بهدلیل مقاومت ریستس مقابل این فشارها، تنشها میان طرفین بالا گرفت و در نهایت به تنظیم شکایتی جامع از سوی او علیه «اتحاد علیه ایران هستهای» منجر شد؛ شکایتی که البته در سایه حمایت قاطع وزارت دادگستری آمریکا از این سازمان بینتیجه ماند.
دقیقا در این نقطه و با ورود رسانهها و روزنامهنگاران مطرح آمریکایی برای شناسایی هویت واقعی سازمان است که نام «امارات» بهعنوان بازیگردان اصلی «اتحاد علیه ایران هستهای» به میان میآید. اگرچه پیش از اینها روابط گرم توماس کاپلان با محمد بنزاید، ولیعهد ابوظبی در حوزههایی نظیر خرید کلکسیونهای هنری یا حمایت از گونههای نادر حیوانات وحشی بر کسی پوشیده نبود، اما بررسی عمیقتر این روابط از سوی روزنامهنگارانی همچون «ایلی کیووتون»، ابعاد پنهان و البته سیاسیتر این روابط را برای افکار عمومی عیان کرد. البته در این حوزه نباید از نقش بزرگ انتشار ایمیلهای شخصی یوسف العتیبه، سفیر امارات در واشنگتن نیز چشم پوشید؛ ایمیلهایی که به صراحت، حمایت تمامقد مالی امارات از برنامههای «اتحاد علیه ایران هستهای»، از کانال توماس کاپلان، دوست محمد بنزاید را تأیید کرده است.
در مجموعه این ایمیلها و افشاگریهای رسانهای که طی 2سال گذشته بارها در رسانههای غربی مورد بازخوانی قرار گرفته است، چند محور اصلی وجود دارد:
1- مخالفت امارات با سیاست دولت اوباما در زمینه توافق هستهای با ایران و ضرورت تغییر/اصلاح این توافق
2- حمایت امارات از تشدید «فشارهای همهجانبه» علیه ایران برای اجبار این کشور به از سرگیری مذاکرات و تن دادن به توافقی جدید با شروط مورد نظر این کشور
3- حمایت امارات از شکلدهی به شبکهای منسجم و متحد از نیروهای مخالف سیاستهای ایران با سلایق و گرایشهای مختلف
اگرچه مواضع منفی امارات علیه سیاستهای منطقهای و هستهای ایران طی سالهای گذشته مسئلهای محرمانه نبوده و بارها توسط عالیترین مقامات این کشور مطرح شده است، اما میزان نفوذ و تأثیرگذاری این کشور عربی حاشیه خلیجفارس در تشدید فشارهای اقتصادی و سیاسی علیه تهران بدون شک امری ناشناخته است که به مرور زمان با افشاگریهای رسانهای، ابعاد مختلفی از آن نمایان میشود. روشن شدن نقش محوری امارات در توسعه و تقویت سازمان اتحاد علیه ایران هستهای، تنها یکی از این موارد به شمار میآید.
در برخی موارد، لیست تحریمی «اتحاد علیه ایران هستهای» از لیست نهادهای رسمی آمریکا و اروپا کاملتر و بهروزتر بود؛ امری که به نفوذ جدی این سازمان در نهادهای دولتی آمریکا برمیگشت و بهطور طبیعی کار را برای ایران سختتر میکرد