سروان سمانه مهربانی ـ روانشناس و کارشناس آموزش همگانی پلیس آگاهی پایتخت
برای مصاحبه روانشناختی با اعضای یک باند 5نفره زورگیری راهی پایگاه دوم پلیس آگاهی شدم. آنها 3مرد و 2دختر جوان هستند که در محدوده جنتآباد زورگیری میکردند. ظاهرشان نشان میداد که تمام پولهای دزدی را صرف تهیه موادمخدر کردهاند اما مهمتر حرفهایشان درباره زندگیشان بود.
امین: پدرم در 5سالگی مرا مجبور به فروش موادمخدر میکرد. برای اینکه پلیس به او شک نکند تریاک را به من میداد تا برای دوستان و مشتریهایش ببرم؟ 8سالم بود که باقیمانده مشروبش را دست من میداد که بخورم. مادرم که طلاق گرفت من ماندم و یک پدر بیمسئولیت. در 14سالگی در مدرسه خودزنی و دعوا کردم. فکر میکنید اولیای مدرسه برای کمک به من چه کردند؟ اخراج شدم. همهاش دنبال دعوا بودم. نمیدانم شاید واقعا بیمار هستم که با دیدن خون آرامش پیدا میکنم.
فرشید: پدر و مادرم آنقدر درگیر کار و کسب درآمد بودند که هیج توجهی به مشکلات روحی من نکردند. من بیشفعال بودم و همین مشکل در نهایت مرا به کارهای خلاف کشاند.
بهروز: 18سالم بود که عاشق زنی مطلقه شدم که چندین سال از خودم بزرگتر بود. خانوادهام مخالف بودند و به قیمت زیر پا گذاشتن خانوادهام با او ازدواج کردم اما بعد از مدتی مرا رها کرد. فقط اعتیاد به شیشه از زندگی مشترک با او نصیبم شد. پس از آن خانوادهام دیگر مرا نپذیرفتند.
مریم، دختری که زیر بار رنج سالها اعتیاد و استعمال شیشه، زیبایی و طراوتش رنگ باخته. او هم از خانوادهاش طرد شده است. او هم مثل بهروز عاشق آدم اشتباهی میشود و در پایان اعتیاد به شیشه نصیبش میشود و کودکی که نمیداند کجاست و با چهکسی زندگی میکند. مریم توضیح میدهد که همدست دیگرشان سمیرا هم بعد از طلاق والدینش معتاد شده و برای تامین هزینه موادش در زورگیریها آنها را همراهی کرده است. بعد از مصاحبه با آنها به این نتیجه رسیدم که این افراد یکدیگر را درک میکنند؛ درحالیکه جامعه آنها را درک نمیکند. آنها با این کار در عمل، بدلی از جامعه برای خود میسازند. آنها با عضویت در این باندها احساس امنیت میکنند. تشکیل باندهای مجرمانه معمولا وابسته یا نشأت گرفته از ویژگیهای شخصیتی اعضای آن است. اینها از جمله کسانی هستند که زمینه بروز رفتارهای پرخطر در آنان وجود دارد و میتوانند به دیگران آسیب بزنند. افرادی که احساس میکنند توسط خانواده یا جامعه به آنها ظلم شده و میخواهند از جامعه انتقام بگیرند. در این میان تنها راه نجات آنها تلاش جامعه در شناسایی به موقع اعضای آسیب دیده یا در معرض آسیب و همچنین تلاش دوباره اجتماعیکردن مجرمانی سابقهدار است. مجرمایی که متاسفانه پس از ارتکاب نخستین جرم از سوی خانواده و جامعه طرد شدهاند.
راندهشدگان
در همینه زمینه :