چگونه در دنیای مجازی خانهتکانی کنیم؟
نوروز علیه نیوفولدر
محمدعلی بدری/ خبرنگار
ایرانیها تا در خاطرشان هست نزدیک سال نو وسایل خانه را بیرون میریختند و از نو میچیدند. اگر ژاپن بود برای این کار نامی برمیگزیدند و آن را برای همه مردم دنیا تجویز میکردند؛ نامی شبیه فنگشویی و کاری شبیه همین کاری که ایرانیها میکنند، یعنی همین «خانهتکانی» خودمان. اما چرا پیش از آغاز سال نو و نه در وقت دیگری از سال؟ تطبیق حیات تاریخی مردم زمین بهویژه مشرقیها و ویژهتر ایرانیها، بر معنای استعارهای از دگرگونی طبیعت همان علتی است که باعث میشد قدری پیش از رستاخیز طبیعت برخیزند و در خود و در شعاعی به اندازه جهان پیرامونشان ساز دگرگونی و نوسازی ساز کنند تا مبادا زندگی رنگ کهنگی بگیرد که «هر زمان نو میشود دنیا و ما/ بیخبر از نوشدن اندر بقا»؛ در فهم انسان ایرانی همواره بقا، معنایی پیوسته با نوشدن دارد و کهنگی همارز است با مرگ. پس خانهتکانی فقط آن نیست که گنجهها و انباشتههای خانه را بیرون بریزیم و دوباره گرد بیاوریم بلکه در خود معنایی از نوشدن و کنار گذاشتن کهنهها و کهنگیها دارد. حالا که زندگی ایرانی هم مانند بخش زیادی از زندگی مردم دنیا در دور و دورهای تازه افتاده است و سهم قابلتوجهی از خود را در فضای مشهور به «مجازی» به جریان انداخته، نباید عقب بمانیم و نتوانیم نوکردن و دلکندن از کهنگیها- یا همان خانهتکانی- را در این پهنه وسیع اما مجازی زندگی ایرانی جاری کنیم. نزدیک آغاز سال نو، فرصتی مناسب است برای مرتب کردن آنچه از زندگی ما در فضای مجازی برپاست؛ خانهتکانیای مجازی از مرتبکردن فایلهای درهمریخته کامپیوتری تا حذف برخی کانالها و صفحههای وقتگیر و بیفایده شبکههای اجتماعی و البته تجدیدنظر درباره نرمافزارهای کامپیوتر و گوشی که آخرینبار یادمان نمیآید کی به کارمان آمدهاند. یادمان باشد خانهتکانی مجازی همانقدر در آرامش جان و روان ما سهم دارد که فضای مجازی در وقت روزانه و ارتباطهای اجتماعیمان نقش یافته است.
گام اول: نیوفولدر را بکش!
کارهای نیمهکاره همواره بخشی از ذهن ما را بدون آنکه بدانیم بهخود مشغول میدارند، درست مثل نرمافزاری که اگر کاملا از آن خارج نشویم، کاری نمیکند اما بخشی از حافظه موقت و پردازنده را مشغول نگه میدارد. در زندگی مجازی ما، فایلهایی که زمانی ذخیره کردهایم تا «بعدا به آن رسیدگی کنیم»، همین حکم را دارند. شاید بد نباشد پیش از آنکه هر پروژهای را آغاز کنیم و یا هر تصمیمی را به اجرا بگذاریم، اول یک نگاه به کامپیوتر رومیزی یا لپتاپمان بیندازیم و ببینیم چند پوشه به نام نیوفولدر داریم که «فعلا» فایلهایی را در آنها ریختهایم. این نیوفولدرها خردهکارهای نیمهتمامی هستند که ذهنمان منتظر است تا برگردیم و تمامشان کنیم. پس اگر میخواهیم برای کاری بهویژه برای سال نو، قوای درونیمان را متمرکز کنیم، همین حالا وقت آن است که علیه نیوفولدر به پا خیزیم!
گام دوم: ما همه مستأجریم
یک ضربالمثل مستأجری هست که میگوید: «چیزی که از یک اسبابکشی تا اسبابکشی سال بعد بهکار نیامد، پس هرگز بهکار نخواهد آمد!» البته بیشتر مقصود آن است که اگر هم بهکار بیاید به جابهجایی و نگهداریاش نمیارزد. شاید تصور ما این است که حافظه کامپیوتر یا گوشی ما خیلی بیش از یک خانه جا دارد! اما آنچه مهمتر از فضای مورد اشغال فایلهاست، لذت بیسرانجامی است که از «آرشیو» کردن فایلها میبریم. نخستین خسارت آرشیوکردن بیکاربرد این است که چون فایلهایی را «داریم» پس بیاختیار اینطور باور میکنیم که محتوای آنها را هم «میدانیم». این تجربه درست مثل لذت بیفایده «کتابخریدن» به جای «کتاب خواندن» است. این روزها حافظه کامپیوتر دانشجوها پر است از فایلهای مجلات و مقالات و تصاویری که هرگز پس از ذخیره به آنها نگاهی هم نکردهاند. نرمافزارهای کاربردی بدون کاربرد هم همینطور، بهویژه گوشیهای همراه ما، بهخاطر آسانی نصب نرمافزارها، میزبان حجم زیادی از دادههای بیفایدهاند. در اینباره البته میتوان از نرمافزارهایی که وظیفه پیداکردن و پاک کردن این نوع اطلاعات را دارند هم کمک گرفت.
گام سوم: همهچیز تحت کنترل است
درایوهای لپتاپ را یکییکی خالی کنیم. درایو خالی را با پوشهبندی مناسب که مثلا میتواند براساس موضوع باشد (مانند فایلهای دانشگاه، محل کار و...) یا براساس نوع فایل (مانند فیلم، عکس، موسیقی و...) یا براساس تاریخ (برای پروژهها، فیلمها، آلبومهای عکس و...) طبقهبندی کنیم. بعد درون هر پوشه سعی کنیم چند پوشه از طبقهبندیهای جزئیتر ایجاد کنیم. برای این کار البته لازم نیست خودمان را زیاد به درد سر بیندازیم، چند زیرموضوع تفکیکشده کافی است. مثلا فایلهای درسی به تفکیک نوع درس یا فایلهای موسیقی براساس خواننده و... حالا این پوشههای خالی را بهعنوان مقصد و پوشه فایلهای درهمریخته را بهعنوان پوشه مبدا در کنار هم باز کنیم و هر فایل سرگردان را در پوشه مناسب بگذاریم. وقتگیر و خستهکننده است؟ یادمان باشد، اگر برای طبقهبندی اطلاعات وقت نگذاریم، بعدها دسترسی به آنها از میان صدها فایل بدون طبقهبندی چندین برابر وقت ما را خواهد گرفت. بهتر است بدانیم که در کامپیوتر، لپتاپ و گوشیمان چه میگذرد و چهها داریم؛ اگر بدانیم، یعنی این ماییم که اطلاعات و زندگی مجازیمان را کنترل میکنیم و اگر ندانیم یعنی اطلاعات و ارتباطات مجازی ما را توی مشت خود گرفتهاند.
گام چهارم: تعارف را کنار بگذاریم و خود را آزار ندهیم
طبیعتا ما نمیتوانیم در همه نرمافزارهای ارتباطات گروهی که شمارشان از صد میگذرد همزمان عضو و البته طبق توقع همگروهیها در همه گروهها فعال باشیم و همزمان به زندگی بیرون از این شبکهها هم خوب و بدون کاستی برسیم. پس بین این نوع نرمافزارها یکی دوتا از پرکاربردهایشان را انتخاب کنیم و همانجا دوستان قدیمی را ببینیم و دوستان جدید بیابیم. آنهایی که اینطور وانمود میکنند که همزمان در فضای مجازی شعبه شبانهروزی دارند و در زندگی بیرونی هم بر همه قلههای موفقیت پرچم خود را کوبیدهاند، چندان با ما صادق نیستند. از پشت ویترین شبکههای اجتماعی اغلب مردم سعی میکنند که بهترین کالای خود و البته بهترین زاویه دید از آن را به نمایش بگذارند. اگر سبک زندگی بعضیها پشت ویترین مجازی اعصاب ما را خرد میکند، تعارف نکنیم؛ برای سال نو تصمیم بگیریم از پیگیری و بازدید این صفحهها خودداری کنیم. شاید تلخ باشد اما این آسیب روحی و روانی ناخودآگاه، گاهی ممکن است از صفحههای بهترین دوستانمان بیرون بریزد. پس دوستی حقیقیمان سرجای خود، اما اگر ظهور و بروز مجازی آنها، وضع مالی، مشاجرات سیاسی و ایدئولوژیک، نبود ادب و آداب ارتباطات انسانی و اخلاقی و... روی روحیه ما اثر میگذارد، بیش از این خود را آزار ندهیم و از تعقیب این صفحهها و کانالها در سال نو چشم بپوشیم؛ نگذاریم بیش از این ارتباطات و اطلاعات مجازی، زندگی ما، ارتباطات و دوستان واقعی درون آن را تحتتأثیر خود بگیرند و داراییهای حقیقی ما را که طی سالها اندکاندک جمع شده بر باد بدهند؛ داراییهایی تکرارنشدنی مانند اعتماد، صداقت، خودباوری، امانتداری، رازداری، وفاداری و عشق.
گام آخر: فرصتی برای ساماندادن به جان و دل
خانهتکانی بیش از آنکه یک رفتار واکنشی نسبت به مهمانهای نوروز و خویشاوندان باشد و اینکه آنها از ما «چه میبینند» و درباره ما «چه فکر میکنند»، آدابی است برای ساماندادن به حال و روز خودمان؛ یعنی انسان ایرانی. تداوم و توسعه این آداب در فضای مجازی، درباره اسبابی چون پوشه، فیلم، عکس، نرمافزار و اطلاعات دیگر، باعث میشود که رفتهرفته لذت سردرگم آرشیو کردن تبدیل به آدابی معقول برای ذخیره اطلاعات شود. رفتهرفته یاد میگیریم و به فرزندانمان یاد میدهیم که در بین «چیزهای غیرضروری»، «اطلاعات غیرضروری» را هم باید برای نجات از طاعون کهنگی از خانه دل و البته از حافظههای مجازی بیرون بگذاریم. در روزهای نزدیک به یکی از همین نوروزهای عمرمان مطمئن میشویم که کثرت اطلاعات ما را در یک مسیر بیپایان از «اطلاعات» غیرضروری قرار میدهد تا آنجا که این انقلاب بصری و بیاختیاری اطلاعاتی دستدردست هم، هرچند ناهماهنگ به تهدیدی جدی بر ضدفرهنگ و ادب تبدیل میشوند و جهان اندیشه را به جهانی تبدیل میکنند که در آن، تنها آرشیوها و فایلها و تصویرها ارزشمند هستند؛ نه انسانها و نه سرمایههای انسانی و اخلاقی آنها. با تمرین خانهتکانی مجازی در آستانه آغاز سال نو به مرور درخواهیم یافت که «مدیریت ورود و ذخیره اطلاعات و افراد» در فضای مجازی، میتواند میل بیش از حد «داشتن اطلاعات» را مهار کند. چه بسا بخت یارمان باشد و بتوانیم این اشتهای نامتعارف اجتماعی را هم کنترل کنیم و از اینکه در هر لحظهای به ثبت و بعد ذخیره اطلاعاتی چون فیلم، عکس و صدا بپردازیم، دست برداریم؛ حتی در بدترین لحظه زندگی یک انسان یعنی وقتی که بالای چوبه دار رفته است؛ یا وقتی که مردمانی از جنس خود ما در میان شعلههایی به بزرگی ساختمان پلاسکوی تهران منتظر امدادگران هستند.