آخرین خاطره مرد خاطره ساز
سیروس گرجستانی بازیگر محبوب سینما و تلویزیون و تئاتر درگذشت
علیرضا محمودی ـ دبیر گروه ادب و هنر
اگر 51سال پیش هادی اسلامی، بهطور اتفاقی همکارش، انباردار کارخانه آزمایش را در پیادهروهای اطراف چهارراه ولیعصر نمیدید و به او پیشنهاد نمیکرد تا همراه او به تمرین گروه دوم تئاتر ملی در اداره تئاتر بیاید، شاید نوشتن این نوشته امروز دیگری علتی نداشت. تقدیر و تصادفی که همیشه در سریالهای تلویزیونی، سرنوشت قهرمانان را رقممیزند، آن روز برای علی اکبر محمودزاده گرجستانی، معروف به سیروس اتفاق افتاد. فقط با این استدلال میتوان پذیرفت که کودک یک خانواده مهاجر از بادکوبه به سرحدات شمالی بعد از کنار گذاشتن شانس بازی در تیم ملی فوتبال ایران راهی صحنه تالار سنگلج شود و نامش در فهرست بازیگران نمایش زیر گذر لوطی صالح ثبت شود. بازیگری که هرگز ستاره نشد، اما درخشید.
سیروس گرجستانی 1323تا سال1348 میانهای با بازیگری نداشت. او در یک خانواده تهیدست که به دلایل اجتماعی و سیاسی از بادکوبه به انزلی و از آنجا به تهران مهاجرت کرده بودند، زندگی آرامی نداشت. پدرش که سمساری دورهگرد بود، از مادرش جدا شد و درحالیکه هزینه زندگی او را میپرداخت، در یک زندگی بیسرو سامان بدون هیچ خبری از زندگی فرزندش که او را خیلی دوست داشت، گم شد. شرایط زندگی در محله مروی تهران همراه با زنبابا و تحصیل همراه با ناهنجاریهای کودکی غریبه با محیط پایتخت ایران در در دهه30 او را به بروز استعدادهایش برای فرار از خشونت رایج در متن زندگی واداشت. گرجستانی سالها فوتبالیستی شناخته شده در امجدیه بود. او که در بازیهای مهم آموزشگاههای تهران درخشیده و شهرتی برای خودش دست و پا کرده بود، وارد تیم نوجوانان شاهین تهران شد. مهارتش خیلی زود او را وارد تیم دسته2 و دستهیک تیمهای سهگانه شاهین کرد. او با تیم ملی یک گام فاصله داشت. اما همبازی همایون بهزادی، حمید شیرزادگان و ناصر ابراهیمی تصمیم گرفت با عنوانش یعنی یک فوتبالیست برای همیشه خداحافظی کند. 3 سال ماندن پشت گرفتن دیپلم در یک خانواده دستتنگ در محلات شلوغ تهران، به او حالی کرده بود که باید برای روی پای خود ایستادنبهخودش گل بزند. او فوتبال را کنار گذاشت تا راهی کارخانه آزمایش شود و بهعنوان کارگر بخش انبار به دستمزدی برای ادامه زندگی قناعت کند. امروز حق داریم از دور شدن گرجستانی از فوتبال خوشحال باشیم. تقدیر او را به سمتی که هرگز به آن فکر نکرده بود،کشید.
هادی اسلامی بازیگر تئاتر و سینما با حمایت برادرش در بخش اسفنجسازی کارخانه آزمایش مشغول کار شد. در همان جا با سیروس گرجستانی آشنا شد. اسلامی نخستین کسی بود که استعدادی نهفته را در او تشخیص داد. اسلامی از کارخانه آزمایش رفت و در اداره تئاتر استخدام شد. گروه دوم تئاتر ملی برای اجرای نمایشهای ایرانی در تالار سنگلج راه افتاده بود. اسلامی در سال1349 بعد از ملاقات تصادفی با گرجستانی او را به اجرای نمایش گذر لوطی صالح دعوت کرد. نخستین نقش سیروس گرجستانی در کنار حسین خانیبیک، نصرت دستمردی، خسرو شکیبایی، هادی اسلامی و مهری مهرنیا نقش یک آبحوضی بود.
گرجستانی که طعم هنر و بازیگری را چشیده بود، با کمک اسلامی و دیگر بازیگران اداره تئاتر، آن را ادامه داد. او در بیش از 20نمایش، که اغلب آنها ایرانی بودند، روی صحنه رفت. گرجستانی در تئاتر با بازی در نقش لوطی معرکه در معرکه به کارگردانی سیاوش تهمورث با متنی از داوود میرباقری در بسیاری از یادها مانده است. گرچه بازی عجیب او در نقش دکتر آسایشگاه روانی نمایش عشقآباد مثالی از قدرت مهارنشدنی بازیگری بود که اگر میدانی در برابرش میدید، همه را مبهوت خود میکرد.
گرجستانی در میانه دهه 40سعی کرد، وارد سینما شود، اما حضور جدیاش در سینما با فریاد مجاهد (مهدی معدنیان) در سال1358 آغاز شد. او در سینمایی که نقش اول همیشه متعلق به جوان اول است، همیشه نقش 2 بود. او در چهل و چند فیلم، مجموعه متنوعی از نقش تیپهای مختلف مردان میانسال ایرانی را بازی کرده است. از گریمور و دلال و پلیس تا قاچاقچی و سارق و کلاهبردار. اما تلویزیون رسانهای مناسب برای درخشش گرجستانی بود. جایی او که او به مدد صدای کار شده و بدن منعطف میتوانست سریالهای تلویزیونی را با مضامین محدود و رویکردهای از پیش تعیین شده به چالشی دوباره برای مخاطبان تبدیل کند.
او در تلویزیون توانست تجربه بازیهای تاریخی، ملودرام و کمدی را با موفقیت پشت سر بگذارد. از پدر قطام در سریال امام علی (داوود میرباقری - 1375) تا بهادر خان کیف انگلیسی(ضیاءالدین دری - 1378) از عزیز آقا در یادداشتهای کودکی (1380 - پریسا بختآور) تا آقا هاشم در متهم گریخت (1384 - رضا عطاران). سیروس گرجستانی در کنار حمید لولایی نقش مهمی در شکلگیری تیپ مرد میانسال ایرانی در سریالهای دهه80 داشتند. تیپی که توسط بازیگران دیگر بارها تکرار شد. گرجستانی در سال1386 با بازی در نقش کهنسالی محمدحسین شهریار شاعر نامدار، شکل متفاوتی از بازیگری خود را به نمایش بگذارد.
سیروس گرجستانی توانست مانند همه بازیگران موفق، وارد خاطرات مخاطبان شود و بخشی از معانی رایج در زندگی روزمره را با نام خود برچسبگذاری کند. تقدیر او چنین بود تا به جای بازیکنی که از شاهین به پرسپولیس میپیوندد، ستاره اقبالش را نه در امجدیه که در تئاترشهر بیابد. او ستاره مردم گمنام بود.
سیروس گرجستانی توانست مانند همه بازیگران موفق وارد خاطرات مخاطبان شود و بخشی از معانی رایج در زندگی روزمره را با نام خود برچسبگذاری کند
از راست به چپ: نصرت دست مردی، خسرو شکیبایی، هادی اسلامی، سیروس
گرجستانی
و مهری مهرنیا، بازیگران
نمایش زیر گذر لوطی صالح
در تالار سنگلج
سیروس گرجستانی در نمایی از فیلم تنوره دیو/ اولین ساخته بلند کیانوش عیاری
تیم فوتبال شاهین در اواخر دهه 30. سیروس گرجستانی نفر دوم نشسته از راست