با ما همراه باشید تا سری به خانه تاریخی حاجحسین آقاملک، یکی از بزرگترین واقفان فرهنگی ایران بزنیم
گنجینه ایران در فخر بازار
الناز عباسیان
در آستانه میلاد امامرضا(ع) در تکاپوی این بودیم تا برای پیشنهاد گردشگری هفتگیمان سراغ مکانی در شهر تهران برویم که بیش از هر جای دیگری رنگ و بوی رضوی داشته باشد. در میان دهها مرکز و مکان مذهبی، نام «موزه ملک» و «حاجحسینآقا ملک» همیشه یادآور یک مرد بزرگ و شیفته امامرضا(ع) بوده که موقوفات بسیاری داشته است؛ حاجحسینآقایی که از بزرگترین واقفان آستان قدس رضوی است و موقوفات فراوان این فرهیخته در حوزه فرهنگ و هنر موجب شده تا یک مجموعه فاخر بهعنوان کتابخانه و موزه ملک برای حفظ بخشی از میراث فرهنگی و هنری ایران شکل بگیرد. در کنار این موزه، خانه تاریخی حاجحسینآقا که محل پیشین کتابخانه و موزه بوده، خودش به تنهایی گنجینهای باارزش در قلب تهران است که تقریبا 3سال پیش درهای آن بعد از 22سال گشوده شد. در گردشگری این هفته سری به این خانه تاریخی که گنجینهاش فخر بازار و البته شهر تهران است زدیم. البته گریزی هم به کتابخانه و موزه ملک زدیم که در ادامه میخوانید. علاوه بر این گزارش مکتوب، شما میتوانید سری به سایت ما بزنید و با یک کلیک روی دکمه نمایش، تصاویری از گوشه و کنار این خانه تاریخی را تماشا کرده و لذت ببرید. همچنین میتوانید کیوآرکد کنار صفحه را با تلفن همراه خود اسکن و این بازدید مجازی را شروع کنید. با ما همراه باشید تا شما را با دیدنیهای منحصربه فرد این خانه بیشتر آشنا کنیم.
گنجی در میان شلوغی بازار
اگر زیاد اهل خریدکردن و رفتن به بازار باشید احتمالا در چوبی خانه ملک را در میان مغازههای بخش بینالحرمین بازار تهران دیدهاید و شاید هم کنجکاو شدهاید که وسط این کاسبیها و هیاهوی خرید و فروش بازار، این خانه چه میکند؟ اینجا در ورودی خانه پدری حاجحسین آقاملک است؛ عمارتی پر از صفا و آرامش در میان شلوغی بازار که گویی آرامش صاحب خود را طی سالیان متمادی حفظ کرده است؛ همان جایی که حاجحسین سال1250 به دنیا آمده است. از اینرو میتوان دریافت این خانه تاریخی بیش از 150سال پیشینه دارد و بنای آن به نخستین سالهای حکمرانی قاجارها در ایران بازمیگردد. این خانه یکی از مراکز وابسته به مؤسسه کتابخانه و موزه ملی ملک است و در تاریخ 1376 در فهرست آثار ملی ایران قرار گرفت. این خانه با 2هزار و 500مترمربع بزرگی، نخست، 2بخش اندرونی در شرق بنا و بیرونی در غرب بنا بوده است اما حاجحسین آقاملک در روزگار پهلوی با تخریب بخش اندرونی، ساختمان کتابخانه ملک را در 3طبقه پایه گذاشت. این بازرگان فرهیخته و واقف بزرگ، در خاطرات خود نوشته که گویا زورخانهای که متعلق به پدرش حاجمحمدکاظم ملکالتجار بود در این مکان قرار داشته که احتمالا همزمان با ساخت بنای کتابخانه تخریب شده است. مکانهای بیرونی و اندرونی در خانه ملک، پس از این دگرگونی جابهجا شد؛ اندرونی پیشین در بخش شرقی خانه به کتابخانه و مکان مراجعه پژوهشگران اختصاص یافت و بیرونی پیشین در بخش غربی مکان زندگی حاجحسین آقاملک و خانوادهاش شد.
معماری خانه حاجحسین آقا
خانه تاریخی ملک در بازار بینالحرمین تهران، نمونهای جذاب از تلفیق سبک معماری سنتی ایران با شیوه معماری اروپایی در قلب بازار تهران به شمار میآید. این بنای گسترده به لحاظ معماری شامل 2بخش قاجار و پهلوی است. خانه ملک یکی از بناهایی است که تزئینات خاص هر دو دوره را داشته. آجرکاری، کاشیکاری، حجاری، گچبری دوره قاجار، منبتکاری، تزئینات چوبی، دیوارپوشهای قاجاری و تزئینات فلزی از هنرهای بهکار رفته در تزئینات خانه ملک محسوب میشود. این خانه با اتاقها و فضاهای گسترده و بزرگ و کوچک خصوصی، پذیرایی، آبانبار و سرداب، زیرزمینها، آشپزخانه، تالار مطالعه و پژوهش و مخازن قدیم کتابها و نسخههای خطی، بنایی جذاب به شمار میآید.
خانهای که موزه شد
در سال۱۳۴۳ حاجحسینآقای ملک، به فکر ایجاد موزهای از اشیای تاریخی و هنری افتاد، در نتیجه کوشش کرد تا در کنار کتابخانه مجهز و غنی خود این موزه را ایجاد کند تا به آنچه درنظر دارد برسد. هدف او این بود که محققان خارجی ضمن آشنایی بیشتر با مظاهر فرهنگ و تمدن ایران بتوانند به راحتی از نزدیک این نشانههای فرهنگی و هنری را ببینند. حاجحسین ملک برای تهیه اشیای موزه با دقتنظر و مشورت با کارشناسان و اهل فن این اشیا را خریداری کرده است. حاجحسینآقا ملک، این خانه تاریخی را به همراه همه اسباب و اثاثیه درون آن که گنجینه آثار گوناگون تاریخی و نسخههای خطی و کتابهای چاپی کتابخانه و موزه ملی ملک را نیز دربرمیگرفت، در سال1316 بر آستان قدس رضوی وقف کرد تا همگان از آن بهرهگیرند. همچنین لوازمی همچون اشیای نفیس موزهای، گلدان، قلمدان، سکه، تمبر و دیگر چیزهای موجود در موزهاش همگی وقف شدند. یکی از نکاتی که در مورد دوراندیشی حاجحسین ملک قابلتحسین به شمار میآید، این است وقتی او در سال ۱۳۱۶ کتابخانه خود را ایجاد کرد از همان شروع کار به فکر گسترش آن بود و ایجاد ساختمان بزرگتری را مدنظر داشت تا موزهای را که در آن اشیاینفیس و ارزشمند وجود داشته باشد ایجاد کند؛ بنابراین به این کار اقدام کرد و تکه زمین بزرگی را در باغ ملی تهران برای این منظور درنظر گرفت تا ساختمان جدید کتابخانه و موزه را ایجاد کند. ساختمان جدید کتابخانه و موزه بعد از فوت او احداث شد و تا زمانی که مرحوم ملک در قید حیات بود این کار انجام نشد اما در سال۱۳۶۴ آستانقدسرضوی طراحی و ایجاد ساختمان جدید را آغاز کرد و چند سال بعد این ساختمان آماده شد. حاجحسین آقاملک بعد از تبدیل خانه خود به کتابخانه و موزه تا آخرین دقایق عمر در آنجا زندگی کرد و بعد از فوت وی نیز، کتابخانه و موزه تا چند سال بهکار خود در همان محل ادامه داد. بهعبارتی کتابخانه و موزه ملی ملک تا سال1375 در این خانه تاریخی برپا بود و از آن سال با ساخت بنای تازه در محوطه تاریخی باغ ملی تهران به آنجا منتقل شد.
خانه ملک؛ میزبان گردشگران
بازدید از این خانه باید با هماهنگی مسئولان موزه انجام شود. البته خوب است بدانید کتابخانه و موزه ملی ملک، تورهای ویژه «وقفگردی در بازار؛ با محوریت خانه تاریخی ملک در بازار بینالحرمین تهران» را در مناسبتهای مختلف برگزار میکند. این مرکز با هدف آشنایی دوستداران تاریخ و فرهنگ اسلامی- ایرانی با بناهای تاریخی و آیین دیرینه وقف و ارجنهادن به این سنت نیکو، گردشگران را به میانه بازار تهران و تماشای یک خانه زیبای تاریخی با پیشینهای بیش از 150ساله میبرد که تا 3دهه پیش مکان بزرگترین موقوفه فرهنگی ایران را از نزدیک تماشا کنند. گردشگران در این تور ویژه یکروزه در کنار بازدید از خانه تاریخی ملک، با راهپیمایی در محور تاریخی بینالحرمین در بازار تهران، قصه وقف و موقوفات در بازار را خواهند شنید.
روزگار ملک
روایتی نو از زندگی طلایهدار نکویی در تاریخ معاصر
کتاب «روزگار ملک» گوشهای از روایتهای تاریخ شفاهی و خاطرهنگاریها درباره زندگی حاجحسین را گردآوری کرده است. مرد نیکوکاری که همه دارایی بیپایان خویش را در دوره قاجار از پدر به ارث برد اما راهی دگرگونه از دیگران در پیش گرفت. این کتاب دستاورد یکدهه کوشش در ضبط، گردآوری و نگارش خاطرههای تاریخ شفاهی درباره بزرگترین واقف تاریخ معاصر ایران است؛ «مهدی یساولی» روزنامهنگار و تاریخپژوه و نویسنده این کتاب درباره شخصیتی که پیرامون آن تحقیق و پژوهش کرده میگوید: «حاجحسین آقاملک فرزند بزرگ حاج محمدکاظم ملکالتجار، آنگونه که خود در زندگینامه خودنوشتاش آورده خردادماه 1250در منزل پدری در تهران در بازار حلبیسازها (بینالحرمین کنونی) به دنیا آمده است. او علوم قدیمه را پس از رسیدن به سن رشد نزد استادانی چون میرشهابالدین نیریزی، میرزا ابوالحسن جلوه و حاج شیخ مسیح طالقانی فراگرفت. این مرد فرهیخته در سال 1284پس از بازگشت از زیارت خانه خدا برای سرکشی املاک پدر به خراسان روانه و پس از ازدواج با دختر متولی مسجد گوهرشاد در مشهد ماندگار شد. حاجحسین در سال 1300همراه خانواده به پایتخت آمد و در منزل پدری خود در بازار تهران جای گرفت. ملک سپس در سال1316 این خانه و دکانهای پیوسته به آنجا را به همراه کتابخانه و همه داراییهای درون آن بر آستان قدس رضوی وقف کرد. رقبههایی بزرگ و گسترده همچنین در دهههای20تا 40در مشهد و تهران بر موقوفههای خود افزود. حاجحسین آقاملک پس از گذراندن عمری پربار و فراهمآوردن گنجینهای بیهمتا و شگفتانگیز از نسخههای خطی، کتاب و دیگر آثار تاریخی این سرزمین، سرانجام در سوم مرداد 1351 در 101سالگی در خانه ملک در بازار حلبیسازها درگذشت و در دارالحفاظ حرم مطهر رضوی به خاک سپرده شد». یساولی در ادامه به موقوفههای حاجحسین آقاملک اشاره میکند و میگوید: «این نیکوکار فرهیخته، بنیانگذار و واقف کتابخانه و موزه ملی ملک، همچنین اهداکننده و واقف چندمیلیون مترمربع زمین در خراسان برای بهرهگیری مردم و نیز بسیاری کارهای عامالمنفعه دیگر، راه و رسم دلکندن و زیستن به نیکوکاری، دارایی و توانایی برای یاری به دیگران را به ما آموخت. تاریخ زندگی مردی از قبیله بخشندگی و نیکوکاری را از زبان آنانی روایت کردهایم که حاجحسین آقاملک را دیده یا با او نشسته و برخاسته و خاطرههایی در یاد نگاه داشتهاند. حاجحسینآقا یکی از بزرگان قبیله نیکوکاری در تاریخ دیرینه این سرزمین است. او زمین وقف کرد و هدیه داد، باغهای شخصی خویش را برای بهرهگیری مردم اهدا کرد، به تجدید بنای شیرخوارگاه یاری رساند، شهریه و مستمری سالانه به مستمندان آبرومند و کارمندان ازکارافتاده کهنسال اختصاص داد، سرپرستی نوباوگان را برعهده گرفت، دبستان و دبیرستان، بیمارستان، مسجد و حمام ساخت و قنات و چاه وقف کرد تا مردمان سرزمیناش از ثروتی بهرهبگیرند که پدر برایش به یادگار گذشته بود». مسئول روابط عمومی کتابخانه و موزه ملی ملک در پایان به نکته جالبی اشاره میکند و میگوید: «توجه به یک مسئله در کنار داستان دهشها و نیکوییهای او بسیار مهم به نظر میآید؛ اینکه حاجحسین آقاملک در کنار همه دهشها، بخششها و بزرگیها و بزرگمنشیها یک انسان عادی بود و همچون دیگران عادی زیست. این کتاب روایت یک انسان معمولی است که هرچه داشت برای مردمان سرزمیناش بخشید بیآنکه در پی چیزی باشد؛ تاریخ درباره او نیز همچون دیگر آمدگان و رفتگان در این پهنه خاکی به داوری خواهد نشست».