تهدید امنیت حیاتی ایران
هادی کیادلیری _ دبیر مراجع کنوانسیون تنوعزیستی
پایداری هر سرزمین وابسته به اکوسیستمهای طبیعی است. 40درصد آب شیرین ایران از زاگرس تامین میشود و جنگلهای زاگرسی نقش مهمی در جلوگیری از وقوع ریزگرد و فرسایش خاک دارند. معیشت زاگرسنشینها نیز وابسته به جنگلهای زاگرسی است. بنابراین تخریب جنگلهای زاگرسی میتواند به وقوع بحرانهای اجتماعی منجر شود.
با این دیدگاه اگر تعمدی در به آتش کشیدن جنگلهای زاگرسی وجود داشته باشد و آتشسوزیهای اخیر هدفمند باشد، باید نهادهای امنیتی به موضوع آتشافروزی در جنگلها ورود کنند. قانون هم بهطور شفاف برخورد با متعدیان به جنگلها را مشخص کرده است. اگر واقعا معاندان بهطور عمد جنگلهای ایران را به آتش میکشند باید به سرعت با این رفتار مقابله کرد. چون امنیت حیاتی یک سرزمین وابسته به طبیعت است. امنیت حیاتی نیز مقولهای از امنیت ملی یک سرزمین است. بنابراین باید با قدرت با متعدیان به عرصههای طبیعی کشور چه آنها که جنگلها را تعمدی به آتش میکشند، چه آنها که با اجرای پروژههای تخریبی و بدون مطالعه با توسعه بیقاعده، طبیعت ایران را نابود میکنند، مقابله کرد. چون متعرضان به جنگلها و منابع طبیعی ایران امنیت حیاتی کشور را هدف میگیرند.
در موضوع آتشسوزی جنگلها باید به موارد دیگر نیز توجه داشت. استعداد آتشسوزی در جنگلها و عرصههای طبیعی ایران افزایش یافته است. جنگلهای زاگرسی نیز به اندازهای تخریب شدهاند که فضا برای رشد گونههای علفی و نه درختان، در این مناطق فراهم شده است. اگر بپذیریم که 90درصد آتشسوزی جنگلها توسط انسان اتفاق میافتد، باید مشخص کنیم که 90درصد انگیزه آنها در این آتشافروزی چیست؟ بسیاری از آتشافروزیها در جنگل یا بهدلیل کشاورزی یا در پی سهلانگاری صورت گرفته است. هماکنون چند میلیون واحد دامی در جنگلهای زاگرسی وجود دارند و چندین هزار گردشگر به این مناطق سفر میکنند که خود میتوانند عامل آتشسوزی جنگل شوند.
حجم آتشسوزی در جنگلها و عرصههای طبیعی ایران از این پس بهشدت افزایش خواهد یافت و آتشسوزیها اگر حتی سطحی باشند و درختان مادری که بذر تولید میکنند را از بین نبرند، میتوانند آینده جنگلها را نابود کنند. کف جنگلها نهال وجود دارد که توانستهاند در شرایط بسیار سخت از تهدید کشاورزی و چرای دام جان سالم به در برند و در گوشهای مستقر شوند که یک آتشسوزی سطحی میتواند تیر خلاص بر پوشش نهالی جنگل باشد. بذر بلوط 8 سال زمان میبرد تا حدود 70سانتیمتر رشد کند. اگر درختان مادری زاگرس که بذر تولید میکنند از بین بروند، 300سال زمان لازم است تا درخت دوباره احیا شود. اگر نهال هم از بین برود سالها زمان خواهد برد تا حتی با جان سالم به در بردن از تهدید دام، کشاورزی و فرسایش خاک بتواند خود را مستقر و احیا کند. شرایط احیای پوشش گیاهی در جنگلهای زاگرسی بسیار سخت است و اگر آتشسوزی هم نبود، بهدلیل شدت بالای تخریب در زاگرس شرایط احیا دشوار شده است.
در این مسیر اما نباید برای شانه خالی کردن از مسئولیت به توجیه تعمدی بودن آتشسوزی جنگلها پرداخت. آتشسوزیها هرسال شروع شده و هرسال هم با شاخههای بلوط خاموش شدهاند. توجه به این نکته ضروری است که سازمان جنگلها، سازمان درجه چندم از وزارت جهادکشاورزی است. اما مشخص نیست چرا هیچکس در ماجرای آتشسوزی جنگلها یقه وزارت جهادکشاورزی و شخص وزیر را نمیگیرد و نمیپرسد که چرا به ساماندهی کشاورزی و دامداری در جنگلهای زاگرسی اقدام نمیکند؟ پرسش همواره از سازمان جنگلها یا سازمان حفاظت محیطزیست صورت گرفته است که چرا جنگلها در آتش میسوزند. درحالیکه مسئولیت اصلی برعهده وزارت جهادکشاورزی و شخص وزیر است. نگارنده همچنان معتقد است سازمان جنگلها به تنهایی قادر به مقابله با آتشسوزیهای وسیع جنگلی نیست و تا زمانی که این سازمان تبدیل به وزارتخانه نشود، نمیتوان انتظار داشت به تنهایی قادر به مصون نگهداشتن جنگلها از آتشسوزیهای گسترده باشد.