اگر دلسوزی برای سینما یعنی مافیا
اگر دلسوزی برای سینما یعنی مافیا من مافیا هستم
گفتوگو با علی سرتیپی که اعتقاد دارد سینما همیشه زنده میماند
فرهاد یلدا_روزنامه نگار
آقای سرشلوغ شاید عنوانی تکراری اما مناسب با احوالات علی سرتیپی باشد. او را در حالی برای انجام مصاحبه ملاقات کردم که از یک طرف مشغول رتقوفتق تحویلگرفتن جدیدترین پردیس سینمایی پایتخت بود و از سوی دیگر جزئیات انجام امور مربوط به ضدعفونی کردن و مهیاسازی سالنهای سینماییاش برای روز اول تیرماه را رصد میکرد. سرتیپی بازیگر، تهیهکننده، سرمایهگذار، پخشکننده و البته سینمادار است اما نامش بیشتر از همه عناوینش معتبر است. در آستانه بازگشایی سینماها حرفهای او را درباره سینما در دوران کرونا، مافیای اکران و روزهای آینده هنرهفتم بخوانید.
آقای سرتیپی بهنظر شما سینمای پساکرونا چه شکلی است؟
واقعیتش این است که نمیدانیم اما قطعا، قطعا و قطعا سینما هیچوقت از بین نخواهد رفت و هیچچیزی جای سالن و پرده بزرگ را نخواهد گرفت و این نکتهای قطعی است، اما این مشکلات و این فراز و نشیبها و این ویروس بسیار کوچک به ما اعلام کرد که باید حواسمان خیلی جمع باشد. کرونا سالنها را تعطیل کرد و وقتی من و همه اهالی سینما در این محیطها قرار میگیریم غم وجودمان را فرا میگیرد که چطور یک موجود ساده اینگونه زندگی ما را تحتتأثیر قرار داده است. در واقع من معتقدم کرونا ما را بهخودمان آورد که اگر مردم نباشند ما هیچچیزی نیستیم و این حضور مردم و نشاط مردم است که به همهچیز ازجمله سالنهای سینما رنگ زندگی میبخشد.
این توقف اکران یک الک برای سینما بهشمار میرود. سینمای ایران هم در بحث تولید با یک ترمز مواجه شد و انبوه فیلمهای پشتخط مانده برای اکران دیگر به تعدادشان افزوده نشد و هم به بهانه اکران آنلاین، برخی آثار یک محک جدی خوردند. نظر شما دراین خصوص چیست؟
ما تنها کشوری هستیم که فیلمسازان و سازندگان آثار سینماییاش دوست دارند هر چه فیلم تولید میکنند در سینما اکران شود. در دنیا فیلمها دستهبندی میشوند که آیا این فیلم مناسب سالن سینماست یا نه باید در فضاهای دیگر اکران شود. به خاطر همین موضوع سینمای ما در دنیا از نظر تولید رتبه دوازدهم یا سیزدهم را دارد، اما از نظر سالن در قعر جدول هستیم و هرچند مدتی است که تعداد سالنها اضافه شده اما همیشه این کمبود سالن و تعداد بالای فیلمها برای سینمای ما دردسرساز بودهاست. همیشه ما تعدادی فیلم داریم که امکان اکران برایشان فراهم نمیشود و بحث فیلمسوزی در کشور موضوع تازهای نیست. حالا کرونا ما را با شرایطی مواجه کرد که مجبور شویم فکر کنیم که تعدادی از فیلمهایمان بروند در فضای آنلاین به نمایش درآیند. البته ما در دنیا چیزی به نام اکران آنلاین نداریم چون فیلم یا اکران سالن میشود یا همزمان عرضه اینترنتی هم خواهد داشت. شرایط ما آنقدر خاص است که الان با هجوم فیلمها برای اکران آنلاین مواجه شدهایم؛ درحالیکه شرایط پوشش این تعداد متقاضی در کشور وجود ندارد.
بحث زیرساختها و کپیرایت و قاچاق مدنظرتان است؟
بله. این فیلمها با این موانع روبهرو هستند و از آن مهمتر اینکه نمیشود با چندتا بیلبورد یک فیلم را برای نمایش در فضای مجازی به درستی معرفی کرد. موضوع دیگر اینکه نمیتوان بدون داشتن برنامه خاص برای تماشاگران و برآورد دقیق از سطح توقع آنها، یک دفعه هفتهای 3 فیلم جدید در اینترنت به نمایش گذاشت و بعد هم منتظر نتیجه خوب ماند.
پروژه اکران آنلاین در دوران کرونا چه کم داشت؟
امنیت. ما باید شرایطی بهوجود بیاوریم که این فیلمها 2 ساعت بعد در شبکههای ماهوارهای به نمایش درنیایند. نکته دیگر اینکه باید روی این فیلمها کار کرد و به چند تبلیغ محیطی برای موفقیت فیلم دلخوش نبود. نکته دیگر اینکه اکران آنلاین، فیلمهای خاص خودش را میخواهد؛ بهعنوان مثال خروج در اکران آنلاین دیده نمیشود چون آن فیلم برای پرده بزرگ ساخته شده و وقتی آن را در موبایل میبینی اصلا کار و زحمتی که برای صدا و تصویر این فیلم کشیده شده دیده نمیشود. من اعتقاد دارم همانطور که یکسری فیلمها اشتباهی در سینماها به نمایش در میآیند یکسری فیلمها هم اشتباهی در اکران آنلاین عرضه شدند.
یک تئوری وجود دارد که قبلا درباره هنر و تجربه هم مطرح شد و آن هم اینکه فیلمی که فروش خوبی نخواهد داشت باید در اکران آنلاین تعریف شود؛ مثلا خیلیها درباره فیلم ابراهیم حاتمیکیا چنین نظری داشتند و معتقد بودند این فیلم روی پرده با استقبال مواجه نمیشود. فیلم آقای شهبازی هم مشمول این تئوری بود. با پذیرفتن این تئوری میخواهم بپرسم آیا اکران در اختیار فیلمهای بفروش است؟
در هر صورت این کلیت درست است اما فیلم آقای حاتمیکیا میتوانست بیشتر بفروشد.
البته فراموش نکنید که در هر صورت سینما باید جوابگوی شرایط و هزینههایش باشد. سینما در دنیا هم سرگردانی دارد. سینما برای زدن حرفهای اجتماعی و سیاسی خوب است، اما شرایط خاص خودش را میطلبد. در پاریس هم سینماهایی اجاره میشود که فیلمهای خاص سیاسی یا اجتماعی را به نمایش درآورند و تماشاگران محدودی هم دارند. تأکید میکنم ما سینما را بهعنوان سرگرمی میبینیم.
شفاف بگویید که نظرتان درباره مافیای اکران چیست؟
من بارها گفتهام که اصلا مبلغ گردش مالی در سینما چقدر است که مافیا داشته باشد ولی یک آدمهایی میآیند و سرمایهگذاری میکنند در سینما و مخصوصا در سالنسازی که باید بهنظر آنها هم توجه داشت. اتفاقا همهچیز در سینما شفاف است و عملکردش روی پرده است. ارتباطات در سینما مشخص است اما به نظرم آنقدر در سینما کم کار میشود که اگر یکسری آدمها بخواهند در سینما کار کنند و مثلا اقتصادش را جلو ببرند به آنها انگ زده میشود و میگویند این آقا از ارتباطش استفاده کرد. راستش من نمیفهمم مافیا یعنی چه؟
اگر کار کردن، دویدن، تلاش کردن، دل سوزاندن، سالن خوب ساختن و فیلم خوب تهیه و پخش کردن برای سینما یعنی مافیا، من مافیا هستم. ولی اگر زد و بند و ارتباط و اینها مدنظر باشد من نه این چیزها را میفهمم و نه آن را بلدم.
ولی در این دوقطبی موافقان و مخالفان اکران و موضوع مافیای مدنظر حتی امثال بهمن فرمانآرا هم گلایه و نکته دارند.
با همه احترامی که برای ایشان قائلم میگویم شما باید فیلم را ببینید و بگویید این اثر چرا نرفته در سینماها؟ درباره فیلم آقای فرمانآرا بگویم که اولا قرار بود فیلم اکران شود ولی شرایط خاص کرونایی پیش آمد اما بالاخره خروجی خود فیلم هم مهم است دیگر. ما یک مشکل اساسی داریم؛ اینکه سالن سینما کم داریم و وقتی سالی 110 تا 120 فیلم میسازیم که باید در 400 سالن اکران شود مشخص است که این سفره بسیار کوچک خواهد بود. فیلم آقای فرمانآرا بسیار فیلم خوبی است اما شرایط اکران به لحاظ استقبال سینمادار را نداشت. نگاه سینمادارها با نگاه کسی که فیلم میسازد و تولید میکند در بسیاری جاها متضاد است و ما نباید توقع داشته باشیم کسی از منافع خودش بگذرد و راضی شود به اکران فیلمی که در گیشه موفق نخواهد بود.
استدلال عمومی الان به این شکل است که فیلمهای سطحی اکران میگیرند و سینمادار میخواهد چراغ سینمایش را روشن نگهدارد و از این فیلمها استقبال میکند و در سوی دیگر فیلمهای دغدغهمند بیرون گود میمانند. این دو نگاه و استدلال نمیتوانند به هم پیوند بخورند؟به زبان ساده فیلم خوب و اکران خوب باهم جمع نمیشوند؟
توجه کنید که مسئله اصلیمان سالنهای بسیار کم است و اول باید این را حل کنیم. بعد اینکه تولیدمان را باید کاهش دهیم چون این فیلمهای تولیدی بالاخره باید اکران شوند و وقتی نمیشوند صدای سازندگان بلند میشود. حالا یکبار آقای فرمانآرا میگوید و یکجا آقای الوند و پوراحمد...
بالاخره ما باید قبول کنیم که با فضای عرضه و تقاضا مواجهیم. من همین الان به دوستانم میگفتم که فقط نظافت همین سینمایی که ما در آن نشستهایم و گپ میزنیم ماهانه 300 میلیون هزینه دارد. خب، سینما باید پول دربیاورد تا این هزینهها را جبران کند؛ وگرنه چهکسی قرار است این پولها را پرداخت کند؟ درباره فیلمهایی هم که معتقدند اگر امکان اکران داشتند فروش خوبی را تجربه میکردند هم من از همین تریبون میگویم که به این عزیزان 50سالن سینما میدهم اگر بتوانند فقط 30 درصد ظرفیتش را پر کنند، من به آقای فرمانآرا و دیگر دوستان با این شرایط سالن میدهم.
مدیریت چند سالن سینما در کشور بر عهده شماست؟
حدود 50 تا.
چند صندلی ؟
حدود 20 هزارتا.
یعنی چند درصد ظرفیت سینماهای کشور در اختیار آقای سرتیپی است؟
فکر کنم حدود یک پنجم.
شما معتقدید تولید در سینمای ایران زیاد است. بهنظرتان بعد از روزهای کرونا این معادله تغییر میکند؟
تولید در سینمای ما بسیار زیاد است و معتقدم این معادله تغییر میکند اما باید منتظر ماند و دید. اگر که به روال عادی برگردیم باز تولید اضافه خواهد شد و مشکلات ادامه مییابد.
راه برونرفت از این بحران چیست؟ بالاخره بدنه سینما با معضل بیکاری هم مواجه است.
گام اول افزایش ظرفیت سالنهای سینما در کشور است. البته سریالسازی هم بخشی از این بیکاری را جبران میکند، اما اگر بخواهیم دورنمایی برای سینما بسازیم باید بگویم سینماهای ما پاسخگوی 50 درصد تولیدات سینمای کشور هستند و اگر این تعداد تولید را بخواهیم ادامه دهیم و بخواهیم همه، رضایت حداقلی داشته باشند باید سالنهایمان را اقلا به دوبرابر افزایش دهیم.
ما از نظر مالی سال سینمایی 99را از دست دادهایم؟
بهطور کامل.
هیچ امیدی نیست؟
شاید اواخر سال درست شود اما فعلا نه. امیدوارم همزمان با بازگشایی سینماها و مراقبتهای ما و مردم رونق به سینماها بازگردد. فراموش نکنیم که همه سالنهای ما به اندازه جان یک انسان ارزش ندارد.