پس از قتل رومینا، 3جنایت خانوادگی در کشور افکار عمومی را جریحهدار کرد
جزئیات 3جنایت خانوادگی در کرمان و آبادان
هفتهگذشته شبکههای اجتماعی تحتتأثیر اخبار تلخ مربوط به 3جنایت خانوادگی در کرمان و آبادان بود؛ جنایاتی که همانند ماجرای قتل رومینا، دختر نوجوان تالشی، عاملان آنها از بستگان قربانیان بودند و هر یک با انگیزهای متفاوت مرتکب قتل شده و در روزهای اخیر افکار عمومی را جریحهدار کردند.
نخستین جنایت خانوادگی که هفته گذشته سوژه داغ شبکههای اجتماعی بود، ماجرای قتل زنی به نام فاطمه بود؛ زن جوانی که بیرحمانه توسط شوهرش به قتل رسید و پس از این جنایت، قاتل راهی کلانتری شد و خودش را تسلیم کرد.
فاطمه تنها 19سال داشت که توسط شوهر 23سالهاش به قتل رسید. شوهرش، پسرعمویش بود و تحقیقات پلیس از این حکایت داشت که فاطمه به اجبار به عقد این مرد درآمده بود. مأموران پلیس در جریان تحقیقات انجامشده دریافتند که خواهر فاطمه سالها قبلتر با برادر قاتل ازدواج کرده بود اما بارها از سوی شوهرش مورد ضربوشتم قرار گرفته و بیشتر اوقات سر و صورتش کبود بود. شاید به همین دلیل بود که وقتی قرار شد فاطمه به عقد برادر این مرد دربیاید، با این ازدواج مخالفت کرد و گفت که دلش نمیخواهد با پسرعمویش ازدواج کند. بهرغم مخالفت فاطمه، او به اجبار خانوادهاش پای سفره عقد با پسرعمویش که کوچکترین پسر خانوادهاش بود، نشست؛ خانوادهای که برخی از اعضای آن برای پلیس آشنا بودند و سوابقی در اداره پلیس داشتند. فاطمه تنها 2روز پس از عقد با پسرعمویش، از خانه گریخت و به مشهد فرار کرد. او همراه یکی از دوستانش راهی مشهد شد به امید اینکه زندگی تازهای در آنجا شروع کند و تن به ازدواج اجباری با پسرعمویش ندهد. اما پس از فرار او، خانوادهاش تلاش زیادی کردند که ردی از وی بهدست آورند و در نهایت پس از گذشت حدود یک سال از این ماجرا، موفق شدند او را پیدا کنند. تحقیقات پلیس نشان میدهد که آنها با دختر جوان تماس گرفتند و با گفتن این جمله که او را بخشیدهاند، از او خواستند که به خانه برگردد. حتی به او گفته شد که شوهرش نیز وی را بخشیده است و به این ترتیب دختر جوان قبول کرد که به خانه برگردد. اما وقتی وی از مشهد به آبادان برگشت و به خانه پدرش رفت، پدر از او خواست با خوردن سم، بدون درد و خونریزی به زندگی خودش پایان دهد ولی فاطمه قبول نکرد. پس از آن بود که شوهرش به بهانه حرفزدن با او، نزد فاطمه رفت و زمانی که با وی تنها بود، با استفاده از چاقو او را به قتل رساند و جسدش را به کنار شط بهمنشیر برد و در آنجا رها کرد. پس از آن حدود ساعت 11:30شب راهی کلانتری شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. با اعترافات هولناک این مرد، مأموران راهی شط شدند و جسد دختر جوان را در آنجا دیدند. این در حالی بود که بررسیهای پلیس از این حکایت داشت که پیش از این نیز در میان اقوام مقتول چنین قتلهای خانوادگی صورت گرفته بود اما هر بار این مسئله در میان خانواده حل شد و با اعلام رضایت، قاتل مدتی در زندان بوده و بعد آزاد شده بود. ازجمله پدر فاطمه که سالها قبلتر خواهرش را به قتل رسانده بود یا یکی دیگر از بستگان او که وی نیز همسرش را به قتل رسانده بود اما با رضایت خانواده مقتول مدتی در زندان بوده و آزاد شده بود.
حالا و با قتل فاطمه، شوهرش(پسرعموی او) از سوی پلیس دستگیر شده و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد اما آنچه بیشتر از همه محتمل است، اینکه سرنوشت قتل او نیز مانند سرنوشت جنایاتی شود که پیش از این در خانواده و میان اقوام او رخ داده بود.
قتل دختر جوان در کرمان
قتل دیگری که این روزها جنجال زیادی به پا کرده، ماجرای قتل ریحانه، دختر کرمانی بهدست پدرش است. انتشار این خبر تلخ با حاشیههایی همراه بود؛ چراکه در شبکههای اجتماعی اعلام شد دختر جوان با تبر به قتل رسیده است؛ موضوعی که پلیس بلافاصله نسبت به آن واکنش نشان داد و اعلام کرد جزئیات منتشرشده درباره این قتل صحیح نیست. کورش احمد یوسفی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان در اینباره گفت: اختلاف خانوادگی پدر و دختر 25سالهاش و عصبانیت پدر باعث قتل دختر جوانی در کرمان شده است. او ادامه داد: در پی این اختلاف و پس از جر و بحث صورتگرفته بین پدر و دختر، پدر هنگام عصبانیت یک میله آهنی به سمت دخترش پرتاب کرد که با اصابت میله به سر دختر، او جانش را از دست داد.
احمدیوسفی در ادامه به شایعهها درباره این حادثه اشاره کرد و گفت: مطالب عنوانشده در فضای مجازی درباره اینکه دختر جوان با تبر به قتل رسیده، کذب است و در این حادثه دختر بهدلیل ضربه میله آهنی به سرش فوت شد. وی درباره اینکه گفته میشود پدر خانواده دچار اعتیاد بوده نیز گفت: این فرد سالم است و هیچ مشکل و یا اعتیادی ندارد و هماکنون در بازداشت به سر میبرد.
از سوی دیگر، دادخدا سالاری، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان کرمان نیز جزئیات تازهتری از این حادثه را بازگو کرد و گفت: برخی رسانهها که اغراض خاص خود را دنبال میکنند، مسائلی را به دروغ به حادثه کشتهشدن دختر جوان کرمانی بهدست پدرش اضافه کردهاند که در این خصوص به این رسانهها هشدار داده میشود. وی ادامه داد: بهدنبال مشاجرات خانوادگی بین پدر و دختر این خانواده، دختر جوان بهدست پدرش که حدود ۵۰ سال دارد، به قتل رسید. وی درباره اعترافات این مرد بعد از قتل دخترش، گفت: متهم در بازجوییها اعلام کرد که قصدی برای کشتن دخترش نداشته و فقط برای ترساندن فرزندش یک میله فلزی آب را به سمت او پرتاب کرده که بر اثر اصابت میله با سر، این دختر فوت شد.
سالاری همچنین درباره خبرهای منتشرشده از این حادثه در فضای مجازی، گفت: به هیچ عنوان در این حادثه مسائل ناموسی و انتقامگیری مطرح نبوده و فقط مشاجرات خانوادگی دلیل این حادثه بوده و سایر عناوین مطرح شده در فضای مجازی پیرامون این حادثه کذب است.
خواهرکشی در آبادان
آخرین جنایت خانوادگی که در هفته گذشته رقم خورد نیز در شهر آبادان اتفاق افتاد. قربانی این جنایت زنی جوان و مادر 3فرزند ازجمله دختری حدودا 15ساله بود. این زن حدود ساعت 10:30شامگاه 26خردادماه، درحالیکه بهتازگی از زندان آزاد شده و در راه بازگشت به خانه بود، در خیابان بهار9 آبادان توسط برادرش که به کمین او نشسته بود، غافلگیر شد و با ضربات چاقو به قتل رسید.
وقتی پلیس در جریان این جنایت قرار گرفت، راهی محل حادثه شد و با شناسایی هویت عامل جنایت، وی دستگیر شد و به قتل خواهرش اعتراف کرد و مدعی شد که او را بر سر مسائل ناموسی به قتل رسانده است.
با اعترافات این مرد، تحقیقات پلیس آغاز و مشخص شد که مقتول به همراه شوهر و 3فرزندش در خانهای در خیابان بهار9 آبادان زندگی میکردند؛ خانهای که در پاییز سال گذشته 2بار، یکی در آبانماه و دیگری در آذرماه از سوی افراد ناشناسی به رگبار بسته شده بود.
ماموران متوجه شدند که در هر دو بار خانه مقتول از سوی اراذل و اوباش هدف تیراندازی قرار گرفته بود. به گفته همسایهها، این افراد به خانه مقتول رفتوآمدهای مشکوکی داشتند و در زمانی که شوهر وی که یک کارگر ساده بود، در خانه حضور نداشت، به آنجا میرفتند و دلیل تیراندازیهایشان نیز زهرچشمگرفتن از فرزندان مقتول بوده تا از این رفتوآمدها چیزی به پدرشان نگویند.
در ادامه تحقیقات معلوم شد که فروردین امسال، شوهر این زن با پلیس تماس گرفته و از حضور پسری ناشناس در خانهاش خبر داده است. پس از آن مأموران راهی آنجا شدند و زن جوان و پسر ناشناس را دستگیر کردند. با این حال، این زن زمانی که در مسیر انتقال از دادگستری به زندان بوده، توانسته با ترفندی از دست مأمور بدرقه فرار کند. فرار او اما زیاد طول نکشیده و مأموران پلیس موفق شدند این زن را دوباره دستگیر کنند و این بار وی به زندان اهواز منتقل شد.
بررسیهای پلیس از این حکایت داشت که با انتقال زن جوان به زندان، برادران او که متوجه ماجرا شده بودند، بهشدت عصبانی شده بودند. از سوی دیگر شوهر وی نیز درصدد بوده که از او جدا شود. با این حال زن جوان که حدود 2ماه در زندان بوده، آزاد میشود و ساعاتی پس از آزادیاش درحالیکه راهی خانهاش بوده، لحظاتی پس از پیادهشدن از تاکسی، هدف حمله برادرش که در کمین او بوده، قرار گرفته و با حدود 7ضربه چاقو به قتل رسیده است. با این اطلاعات، برای برادر وی(قاتل) قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.
پشت پرده قتلهای خانوادگی
امانالله قرایی مقدم
جامعهشناس و استاد دانشگاه
این روزها همه از وقوع قتلهای خانوادگی صحبت میکنند. از 2قتلی که در روزهای اخیر در آبادان اتفاق افتاد و در جریان آن 2زن و دختر، اولی توسط برادرانش و دیگری توسط شوهرش به قتل رسیدند، تا قتل دختر جوان توسط پدرش در کرمان و کمی قبلتر قتل رومینا، دختر تالشی بهدست پدرش که افکار عمومی را بهشدت آزرده کرد. حالا پرسش اساسی این است که آیا وقوع قتلهای خانوادگی در کشور رو به رشد است؟ آیا خانوادهها با دختران و زنان نامهربان شدهاند و آنها را تحت خشونت خانگی قرار میدهند؟
در نگاه اول اینطور بهنظر میرسد که قتلهای خانوادگی رشدی فزاینده داشته است. همین چند پرونده که به آنها اشاره شد برای پایه قرار دادن این تئوری کافی است اما در بررسی دقیقتر در خواهیم یافت که وقوع چنین قتلهایی از سالهای دور وجود داشته و قتلهای خانوادگی هفتههای اخیر امتداد همان قتلهاست. هرچند این حوادث تلخ و ناگوار است و باید مانع وقوع حتی یک مورد از آنها شد اما در حقیقت اتفاق تازهای رخ نداده. چنین خشونتهایی علیه زنان و دختران همواره در بطن جامعه وجود داشته اما این روزها گسترش شبکههای اجتماعی و اطلاعرسانی لحظهای موجب شده دیگر دیوار و حصاری وجود نداشته باشد. دیگر نمیشود رویدادی را از دید افکار عمومی پنهان کرد. این روزها گوشیهای تلفن همراه، شبکههای اجتماعی و شهروندخبرنگاران گوی سبقت در اطلاعرسانی و افشاگری را از رسانههای رسمی ربوده و میداندار شدهاند. پیش از این ممکن بود سالانه صدها حادثه تلخ، مشابه آنچه درباره 2قتل آبادان، کرمان و قتل رومینا شاهد بودیم اتفاق بیفتد اما هیچکس از آن باخبر نشود اما حالا بازتاب چنین خبرهایی توسط رسانههای جدید موجب شده تا این رویدادها نمود بیشتری در جامعه پیدا کند.
اما در چنین شرایطی ریشه قتلهای خانوادگی را باید در کجا جستوجو کرد؟ ریشه این حوادث را باید در فرهنگ جستوجو کرد. بهطور مثال در برخی فرهنگها اینطور مرسوم است که دختر از زمانی که متولد میشود باید در خدمت پدر و برادر باشد و شخصیت او تا مرحله خدمتکار تنزل پیدا میکند. یا اینکه در برخی فرهنگها گفته میشود که دختر باید با پسرعمویش ازدواج کند و این موضوع از بدو تولد عنوان و رفتار تحقیرآمیزی با او میشو د. کافی است دختر کوچکترین نافرمانی و سرکشی از چنین فرهنگهای پوسیدهای انجام دهد تا دچار خشونت شود. رفتار خشونتآمیز مراتبی دارد که در بالاترین حد آن به قتل منجر میشود.
شاید تا پیش از این در شهرهای کوچک چنین حوادث تلخی رخ میداد و هیچوقت هم هیچکس متوجه آن نمیشد اما حالا شبکههای پرشمار اطلاعرسانی، فضای مجازی و خبرنگاران بازتابدهنده چنین دردهایی هستند و این قتلها پنهان نمیماند. حالا پرسش بنیادین این است که با وجود چنین فرهنگی که ناموسش را قربانی میکند، چه راهکاری برای کاهش خشونت و اصلاح فرهنگهای غلط وجود دارد؟ نخستین گام برای کنترل و مهار چنین پدیدههایی وضع قانون است، چراکه قانون، عامل فرهنگسازی است. گام دوم که کلید ماجراست باید فرهنگسازی باشد و باید آن را از خانواده، کتابهای درسی، دانشگاه، رسانهها و حتی از در و دیوار شهر آغاز کرد.
«ویلفردو پارتو» جامعهشناس ایتالیایی میگوید: فرهنگ در خون ما رسوب کرده و ما مثل تنگ بلور هستیم؛ وقتی به تنگ آب ضربه بزنید رسوبات آن بلند میشود. در نتیجه مهار قتلهای خانوادگی کار فرهنگی همهجانبه طلب میکند چراکه این موضوع در فرهنگ ما رسوخ کرده است. مثلا وقتی یک نفر دختردار میشود با نگاه ترحمآمیز به او نگاه میکنند. بعد از انتشار خبرهای این قتلها در روزهای گذشته نسل جوان واکنشهای منفی نسبت به این حوادث تلخ داشتند اما ممکن است افراد سالمند نسبت به این نوع قتلها موضع تندی نداشته باشند و مثلا بگویند پدر است و دوست داشته فرزندش را بکشد. درحالیکه زن اساس زندگی است و زن و دختر مایملک هیچکسی نیستند، این نشاندهنده زمینههای فرهنگی است. روانشناسان میگویند: در 284روزی که بچه در رحم مادر است چارچوب زندگی او را در طول 70سال زندگی تشکیل میشود. باید فرهنگ را از خانواده شروع کنیم. تا زمانی که فرهنگ و قانون اصلاح نشود باز هم شاهد چنین رویدادهای تلخی خواهیم بود.