جانوران بدنام!
اسماعیل کهرم ـ استاد محیطزیست
«مثل سگ دروغ میگی»، «مثل خر نمیفهمی»، «مثل گاو میخوری»، «مثل سگ میترسی»، «مثل کفتار خونخوار رفتار میکنی»، «مثل خوک کثیفی»، «دزدی مثل کلاغ»، «موذی مثل موش»، «آب زیرکاه مثل مار»، «مکار مثل روباه» و... امثال اینگونه استعارهها فراوان هستند و اگر دقت کنیم در تمام این تکیهکلامها تنها نکات منفی رفتارهای جانوران را لحاظ کردهاند و مثلا هیچگاه کسی نمیگوید «پرکار و تلاشگر مانند مورچه»! آیا بهراستی این جانداران، آنطور که ما به آنها نگاه میکنیم، گناهکارند؟ بیایید از حیوانی شروع کنیم که از ما بهتر میفهمد، بهتر بو میکشد، بهتر میشنود، بهتر میدود و...، ولی در گفتارهای ما یک جانور دروغگو و ترسو نشان داده میشود. از بهترین دوست انسان و وفادارترین حیوان یعنی سگ صحبت میکنم. در کتابهای دبستانی میخواندم که: سگی را لقمهای هرگز فراموش نگردد/ گر زنی صد نوبتش سنگ
در ضربالمثلهایمان بیرحمانه بهخصوصیات منحصربهفرد سگ پشت کرده و صفات فرضی را به او نسبت میدهیم؛ مانند ترس، دروغگویی و... حقیقت آن است که ما انسانها حدود 7هزار سال پیش خصوصیاتی را در گرگها یافتیم که مفید بودند، آنها را اسیر و بعد هم رام کردیم و سگ را بهوجود آوردیم؛ لذا 99درصد ساختار ژنتیک گرگها شبیه به سگهاست. امروزه ما از تمامی خصوصیات سگها برای بهبود کیفیت زندگی خود استفاده میکنیم؛ مانند استفاده برای نابینایان، ناشنوایان، کسانی که مشکل حرکتی دارند، کشف مواد منفجره ، موادمخدر و... . عجیب است که یکی از این خواص در گویشهای ما بهکار نمیرود. اما نگاهی به سر بزرگ خر به ما میفهماند که آنها حیوانات ابله و نفهمی نیستند. اگر پای آنها در سوراخی رود، وقتی به نزدیک آن سوراخ میرسند با احتیاط فراوان از کنار آن میگذرند اما خصوصیات مهمی که انسان از آنها استفاده کرده، حس جهتیابی الاغ است! اگر آنها را در یک جهت جغرافیایی قرار دهیم، مثلا از شمال بهطرف جنوب، چنانچه چندبار هم در گردنهای دور بزنند، باز هم جهت اصلی شمال به جنوب را حفظ خواهند کرد. آیا کلاغها بهراستی دزدی میکنند؟ بله. من از کودکی شاهد دزدیدن قالب صابون از لبه حوض منزلمان بودهام. بعدها دیدم که این صابون در بدنه لانه کلاغها و نیز حاجیلکلکها بهکار گرفته شده بود؛ همینطور لنگهکفش و عصای پدربزرگ و نیز حلقه انگشتری! اگر خوکها زیرکترین پستانداران عالم هستند، کلاغها زیرکترین پرندگان هستند. در ژاپن کلاغها ترتیب تغییررنگ چراغ راهنمایی را یاد گرفتند و از آن برای خردکردن هسته میوهها استفاده کردند! سرچهارراه، وقتی چراغ زردرنگ میشد، میوه را زیر لاستیک اتومبیل میگذاشتند و وقتی قرمز میشد برمیداشتند. اما دزدی، اینکار را برای زینت لانهها و جلب جفت خود انجام میدادند. اما چه بگویم از روباه که همهچیز از دستش برمیآید. یک حیوان زیبای همهچیز تمام. در همه فرهنگها از قدیم تا به حال روباه مظهر ذکاوت است. قبل از انقلاب، دولت افغانستان، از ایران درخواست چندین رأس روباه کرد! بعدا مشخص شد که روباهها در این کشور بهخاطر حمله به مرغ و خروسهای روستاییان و نیز بهخاطر استفاده از پوست این جانور شکار شده بودند و آن زمان موشها و جوندگان صحرایی مزارع را مورد حمله قرار داده بودند که راه چاره را ورود روباههای ایرانی تشخیص دادند.
از 2موجود یعنی موش و مار هم بگویم. چندی قبل در یک رستوران در منطقهای روستایی در هندوستان بودم. یک موش طول و عرض رستوران را طی کرد و بیرون رفت. به صاحب رستوران گفتم. گفت: ماندگار! یعنی اینجا زندگی میکنه و بعد توضیح داد از زمانی که شکارچیان مارها به این منطقه آمدهاند، موشها به خانهها و مزارع ما هجوم آوردهاند. شکارچیان مارها را شکار میکردند و آنها را میفروختند. با کاهش تعداد مارها، جوندگان ازجمله موشها دهکده را فتح کردند. آنچه راجع به خطر موشها گفته میشود، صحیح است. موشها در قرن19در اروپا طاعون را منتشر و ربع جمعیت قاره سبز را قلع و قمع کردند. دانشمندان آن زمان سگ و گربه را مقصر دانستند و آنها را قلع و قمع کردند. نتیجه؟ افزایش موشها و شدت طاعون. اگر بخواهیم حیات روی زمین جریان داشته باشد، به همه این موجودات نیاز داریم. جهان چون خط و خال و چشم ابروست / که هر چیزی بهجای خویش نیکوست.