ضربه شتابزدگی بر اقتصاد
داوود سوری _ اقتصاددان
انتشار پیشنویس اولیه طرحی برای وضع مالیات بر عایدی سرمایه قبل از بررسی کارشناسی شده آن از سوی برخی نمایندگان مجلس باعث ایجاد نااطمینانی شده که نشان میدهد هرگونه شتابزدگی به اقتصاد کشور ضربه میزند. واقعیت این است که نمایندگان قبل از ورود به مجلس، یکسری طرحهایی را در ذهن خود داشته و حالا با شروع بهکار مجلس جدید درصدد تبدیل این طرحها به قانون هستند. درحالیکه بهنظر نمیرسد روی این طرحها کار کارشناسی دقیق و مناسبی صورت گرفته باشد و همچنین فشار شعارزده قبل از انتخابات بر این مسائل باقی مانده است. نخستین نشانه این شتابزدگی را میتوان در انتشار یک توییت از سوی یکی از نمایندگان مجلس در ارتباط با شایبه مالیات بر سود سهام شرکتهای بازار سرمایه مشاهده کرد که باعث ایجاد بیاطمینانی در فضای کسب و کار شده و بازار سرمایه با نوسان شدید مواجه و ذهن افراد و فعالان بازار سرمایه را مشوش کرد که چه اتفاقی قرار است رخ دهد؟
بهطور کلی دادن هرگونه سیگنال منفی و شتابزدگی در موضعگیری و تصمیمگیریها به محیط کسب و کار آسیب میزند و ضرورت دارد از این روندها جلوگیری شود، در غیراین صورت ارسال سیگنالهای منفی و ضد و نقیض به محیط کسب و کار، تصمیمگیری بلندمدت فعالان اقتصادی را با مشکل مواجه میسازد. از این جهت ضرورت دارد در طرح مالیات بر عایدی سرمایه، پیامدهای مثبت و منفی آن به دقت بررسی شود و نگاه صرف درآمدی به ابزار مالیاتی برای تامین بودجه دولت، صحیح نخواهد بود و با عقلانیت و منطق اقتصادی همخوانی ندارد. نکته کلیدی اینجاست که علم اقتصاد فراتر از 4عمل اصلی ریاضی است و صرف نگاه خطی به چالشهای اقتصادی نمیتواند مطلوب باشد. واقعیت این است که اقتصاد ایران در سالهای اخیر نرخهای منفی رشد اقتصادی را تجربه کرده و در عمل بعد از سال1384 اقتصاد کشورمان رشد پایدار مثبت اقتصادی را شاهد نبوده است. نتیجه اینکه خلق ثروتی در اقتصاد ایران صورت نگرفته و تا وقتی خلق ثروت انجام نشود، فشار مالیاتی تنها بهمعنای توزیع فقر خواهد بود. نکته مهم دیگر اینکه باید روشن شود که منظور از سوداگری دقیقا چیست و اگر این تعریف روشن و شفاف نباشد، چه بسا بسیاری از بازارهای کالایی و داراییها با اختلال مواجه شده و چرخه تجارت در کشور بهعنوان موتور رشد اقتصادی به بهانه سوداگری مختل شده و نباید جلوی تجارت مردم را به بهانه جلوگیری از رشد قیمتها و گرانیها بگیریم و بگوییم در هوای آلوده نباید نفس کشید.
واقعیت این است که اقتصاد ایران با مشکلات و چالشهای بسیار جدی مواجه است و این مشکلات در یک دوره یا 2دوره مجلس قابل حل نیست. بهویژه اینکه با پدیده پراکندگی تفکرات بین نمایندگان هر دوره مجلس و حتی بین دورههای مختلف مجلس مواجه هستیم، تصور حل مشکلات اقتصادی در یک دوره 4ساله چندان موضوعیتی ندارد. اگر نمایندگانی به واقع دلسوز هستند میتوانند باهم بنشینند و بخواهند برای اقتصاد ایران کاری بکنند، نخستین اولویت آنها باید این باشد که سعی کنند جریان چرخش کسب و کارها را تسهیل کنند. ما الان با تحریم و بیکاری و افت درآمد خانوارها مواجه هستیم و انتظاری نمیتوان از دولت داشت که بتواند درآمدی جدید به اقتصاد تزریق کند، بهویژه اینکه دولت با تنگنای شدید درآمدهای نفتی مواجه است. پس پیشنهاد میشود که محدودیتهای حاکم بر کسب و کار مردم تا حد ممکن کاهش یابد تا افراد با تلاش و امیدواری بتوانند خودشان مشکلات اقتصادیشان را برطرف سازند. مسئله دوم که مجلس باید در حوزه اقتصاد بر آن متمرکز شود، به حیطه اجرایی و نقش دولت در اقتصاد مربوط میشود، سیاستهای اقتصادی و کارایی نقش دولت در اقتصاد با توجه به منابع در اختیار قوه مجریه همیشه باید در سرلوحه کاری مجالس مختلف باشد و انتظار مردم از نمایندگان مجلس، نظارت بر قوه مجریه است و باید رصد کنند تا منابع دولت در راه درست هزینه شود. از سوی دیگر ورود مجلس به مباحثی که نه تخصص لازم را دارد و نه وظیفه مجلس محسوب میشود تنها باعث گمراهی خواهد شد.