• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
یکشنبه 18 خرداد 1399
کد مطلب : 102036
+
-

درگیری مرگبار سارق و مالخر بر سر معامله اموال مسروقه

متهم به قتل مدعی است این درگیری به دلیل اختلاف 500هزار تومانی رخ داده است

درگیری مرگبار سارق و مالخر بر سر معامله اموال مسروقه

اختلاف سارق سابقه‌دار با مالخری که اموال مسروقه را خریده بود بر سر 500هزارتومان پول بود که پایان تلخی داشت و به قتل مالخر منجر شد. عامل این جنایت که فراری شده بود در کمتر از یک هفته در پاتوق معتادان دستگیر شد.
به‌گزارش همشهری، بامداد سه‌شنبه گذشته، گزارش قتل جوان 21ساله‌ای به قاضی شفیعی کشیک جنایی تهران اعلام شد و با دستور او گروهی از کارآگاهان جنایی تهران تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند. مقتول در درگیری با ضربات شیشه نوشابه زخمی شده و در راه انتقال به بیمارستان به‌دلیل شدت جراحات جانش را از دست داده بود. دعوای مقتول و قاتل در ایستگاه تاکسی حوالی نعمت‌آباد بود که شاهدان می‌گفتند آنها بر سر معامله سنگ‌های قیمتی باهم درگیر شده بودند. قاتل درحالی‌که شیشه نوشابه در دستش بود، ناگهان شیشه را شکست و چند ضربه به مقتول زد و پا به فرار گذاشت. این درحالی بود که مأموران در محل درگیری، تعدادی سنگ کشف کردند و پس از آن جست‌و‌جو برای شناسایی هویت مقتول و بازداشت عامل جنایت که فراری شده بود آغاز شد.

پایان فرار قاتل
تحقیقات کارآگاهان جنایی حکایت از این داشت که مقتول و قاتل هردو سابقه‌دار و خلافکار هستند. متهم به قتل بارها به اتهام جرایم مختلف مانند سرقت، شرب خمر و درگیری به زندان رفته بود که کارآگاهان برای دستگیری وی راهی محل زندگی او شدند. اما متهم از روزی که مرتکب جنایت شده بود دیگر به خانه‌اش نرفته و گریخته بود. همین کافی بود تا مأموران پاتوق‌های احتمالی وی را زیرنظر بگیرند تا اینکه موفق شدند روز جمعه متهم تحت تعقیب را در پاتوق معتادان حوالی خلازیر شناسایی و دستگیر کنند. او در بازجویی‌ها چاره‌ای نداشت جز اقرار به قتل و انگیزه‌اش را اختلاف 500هزارتومانی با مقتول عنوان کرد. او مدعی بود که با چاقو یک ضربه به مقتول زده و شیشه نوشابه دردست مقتول بوده است. متهم پس از اقرار به جنایت با دستور بازپرس جنایی و قرار قانونی در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.

اختلاف 500 هزار تومانی
متهم به قتل 32ساله بوده و پیش از این 5بار زندان را تجربه کرده است. او اعتیاد شدیدی به شیشه دارد و سارق لوازم داخل خودرو است اما دعوایش با مالخر اموال مسروقه باعث شد که اتهام قتل عمدی در پرونده‌اش ثبت شود و حالا می‌گوید به‌شدت نادم و پشیمان است که در یک لحظه عصبانیت و به‌خاطر 500هزارتومان تبدیل شد به قاتل.

مقتول را می‌شناختی؟
او معمولا اموال مسروقه را از من می‌خرید یعنی بهتر بگویم مالخر بود.
ظاهرا بر سر معامله اموال مسروقه اختلاف پیدا کردید؟
بهتر است بگویم بر سر یک مسئله پیش پا افتاده؛ آن هم مبلغ 500هزارتومان. از روزی که دستانم به جنایت آلود شده مدام با خودم فکر می‌کنم که این مبلغ ارزش این را داشت که تبدیل به قاتل شوی و سال‌ها در زندان کابوس چوبه دار ببینی.
توضیح بده چه شد که درگیری به قتل ختم شد؟
من سارق لوازم خودرو هستم. چند روز قبل از جنایت به مقتول جک و لاستیک سرقتی فروختم. قرار شد مبلغ 500هزارتومان به کارتم واریز کند اما خبری نشد. به او زنگ زدم و سراغ طلبم را گرفتم اما او مدام امروز و فردا می‌کرد تا اینکه روز حادثه با او قرار گذاشتم. می‌خواستم هر طور شده پولم را بگیرم. درست است که مبلغ کمی بود اما من از رفتارهای او حرص می‌خوردم. دلم نمی‌خواست از یک مالخر رو دست بخورم و مرا بازی بدهد. چنین احساسی داشتم که فکر می‌کردم او مرا به بازی گرفته است و می‌خواستم خودم برنده بازی شوم. به همین دلیل روز حادثه با خود گفتم که می‌روم تا پولم را بگیرم. حتی با خودم چاقویی برداشتم که اگر کار به جاهای باریک کشیده شد تهدیدش کنم اما فکر نمی‌کردم دست به جنایت می‌زنم. روز حادثه او باز دلیل و برهان آورد که بدهی‌اش را ندهد. عصبانی شدم و وقتی درگیری‌مان بالا گرفت با چاقو تهدیدش کردم. او اما شیشه نوشابه دستش بود که آن را شکست و مرا تهدید کرد. دیگر متوجه رفتارهایم نبودم و با چاقو ضربه‌ای به او زدم.
اما پزشکی قانونی اعلام کرده که با شیشه نوشابه او را به قتل رساندی؟
نه من فقط یک ضربه چاقو به او زدم.
شاهدان می‌گفتند دعوایتان بر سر معامله سنگ‌های قیمتی بوده است؟
نه اینطور نبود. به‌خاطر خرید لاستیک و جک خودرو بود که البته سرقتی بودند.
اما در محل درگیری تعدادی سنگ کشف شده است؟
من خبر ندارم شاید برای مقتول بوده است.
بعد از قتل چه کردی؟
وقتی مقتول خون‌آلود روی زمین افتاد از ترسم فرارکردم. چاقو را در فضای سبزی که در آن حوالی بود انداختم. دیوانه‌وار راه می‌رفتم و خدا خدا می‌کردم که مقتول زنده باشد. بعد به خواهر و برادرانم زنگ زدم و با گریه برایشان تعریف کردم که به یک نفر چاقو زده‌ام. آنها اصرار کردند که فورا به کلانتری بروم و خودم را معرفی کنم. چندبار تا نزدیکی کلانتری رفتم اما ترسیدم. جرأت این را نداشتم که خودم را معرفی کنم و به زندان بروم. می‌دانستم مجازات قتل عمدی قصاص است و از مرگ با چوبه دار هراس داشتم. چند شبی در پاتوق معتادان خوابیدم تا اینکه مأموران دستگیرم کردند. حالا هم به‌شدت پشیمانم و آرزویم این است که زمان به عقب بازمی‌گشت و من هرگز دست به جنایت نمی‌زدم. درست است که خلافکارم و چندین بار زندان رفته‌ام اما گرفتن جان یک انسان داستانش خیلی فرق دارد با شرب خمر، سرقت و دله دزدی.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید