• شنبه 28 مهر 1403
  • السَّبْت 15 ربیع الثانی 1446
  • 2024 Oct 19
یکشنبه 11 خرداد 1399
کد مطلب : 101682
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/5yWXq
+
-

گزینه‌های اردن مقابل اسرائیل و معامله قرن

جهان‌نما
گزینه‌های اردن مقابل اسرائیل و معامله قرن


حسن البراری ـ استاد علوم سیاسی دانشگاه اردن




براساس معاهده صلح اردن و اسرائیل، اعلام جنگ از سوی هر طرف ضد‌طرف دیگر منجر به پایان معاهده و خاتمه صلح خواهد شد. از سوی دیگر براساس همین معاهده مسئله اعلام جنگ -با وجود اختلاف نظر حول مصادیق جنگ میان طرفین - قابل   تفسیر مجدد است. برای درک بهتر این موضوع می‌توانیم تجربه‌ای تاریخی را مرور کنیم. اسرائیل انسداد تنگه تیران را توسط مصر در سال1967 به‌مثابه اعلام جنگ از سوی این کشور تفسیر  و بر این اساس، در مذاکره با قدرت‌های غربی اعلام کرد به این کشور عربی برای عقب‌نشینی از تصمیم خود 2هفته زمان خواهد داد. پس از پایان این مهلت و  ‌عقب‌نشینی نکردن دولت عبدالناصر، اسرائیل حمله نظامی را به مصر آغاز کرد، درحالی‌که این کشور را به‌دلیل انسداد تنگه تیران، آغازگر جنگ می‌دانست.
اگرچه استدلال اسرائیل قانونی بود اما در حقیقت این رژیم از زمان ریاست اسحاق رابین بر ستاد ارتش در سال1963 برای جنگ آماده می‌شد و انتشار اسناد نظامی اسرائیل در دهه‌های بعد نشان داد این رژیم تنها به‌دنبال بهانه‌ای برای آغاز درگیری نظامی بوده است.
حال به موضوع اصلی یادداشت بازگردیم؛ ماده29 معاهده صلح با اسرائیل برای حل چنین اختلافاتی، سازوکارهای مختلفی را درنظر گرفته است که ازجمله آنها می‌توان به «داوری بین‌المللی» اشاره کرد. در متن این ماده آمده: منازعات حاصل از اجرای معاهده، تفسیر به رأی یا هر نزاعی که با مذاکره قابل حل نباشد باید به داوری بین‌المللی ارجاع داده شود. همچنین ماده29 تأکید دارد، هیچ کشوری نباید به کشور دیگر تجاوز کند و هرگونه عمل تهدیدکننده از سوی طرفین علیه یکدیگر نیز ممنوع است. سؤالی که در اینجا طرح می‌شود چنین است: آیا اسرائیل می‌تواند بدون اعلام جنگ علیه اردن، وادی اردن را به خاک خود الحاق کند؟ اگر اردن واقعا الحاق این منطقه از سوی اسرائیل را تهدیدی مستقیم علیه امنیت ملی خود می‌داند، بنابراین مشروعیت قانونی به‌کارگیری ماده29 معاهده را در اختیار دارد.
با اینکه به‌طور کامل از امکانات و شرایط اردن، موازنه کنونی قوا و البته شکنندگی نظام عربی مطلع هستم، اما قانون در این پرونده به‌سود اردن است. کافی است بدانیم آمریکا، این ابرقدرت بزرگ، در محکمه داوری بین‌المللی مقابل پانامای کوچک شکست خورد. البته این داوری، فرایندی سخت و زمانبر است که نیاز به اراده و کار دقیق دارد. پس چه عاملی اردن را از به‌کارگیری ماده29 بازمی‌دارد؟ آن هم درحالی‌که پادشاه عبدالله دوم به‌صراحت گفته است الحاق وادی اردن به اسرائیل ما را ناچار به درگیری خواهد کرد.
تمام اینها در حالی است که می‌دانیم اسرائیل هشدارهای اردن را چندان جدی تلقی نمی‌کند. از دید تل‌آویو، مواضع اردن بیشتر برای مصرف داخلی است چرا که این کشور در نهایت به روابط خود با آمریکا و اسرائیل نیاز دارد و قادر نیست در شرایطی که دچار بحرانی استراتژیک شده، در این حوزه ریسک کند. خطرناک‌تر از اینها دیدگاه غالب در اسرائیل است که می‌گوید اردن به مرور زمان با  الحاق کنار خواهد آمد. برخی حتی از این هم فراتر رفته و معتقدند حضور اسرائیل در مرزهای غربی اردن به مصلحت این کشور است! این ایده در گذشته توسط شارون مطرح شده و اکنون از حمایت نتانیاهو برخوردار است؛ ایده‌ای که براساس آن برپایی کشور مستقل فلسطین به نفع اردن نیست.
در مقابل، برخی مقامات اردنی معتقدند این کشور جایگاه ویژه‌ای در جهان دارد و با تکیه بر همین جایگاه و موقعیت، می‌توان بر اسرائیل فشار آورد و آن را تا حدی عقب نشاند. به‌نظر من این مقامات، سیاست بین‌الملل را به خوبی درک نکرده‌اند. البته اردن جایگاه خاص خود را در جهان دارد، اما از سوی دیگر، اسرائیل غیر از تمایلات آمریکا، به عامل دیگری در سطح جهان برای سیاست‌های خود اهمیتی قائل نیست. به این ترتیب معتقدم گزینه مطلوب اردن، استفاده از سازوکار حل منازعات با اسرائیل است؛ با این استدلال که الحاق وادی اردن عملی خصمانه است و بیانگر عدم‌التزام اسرائیل به معاهده صلح، معاهده‌ای که براساس آن، هیچ‌یک از طرفین حق تجاوز به دیگری را ندارد.
اما آنچه تا‌کنون درباره گزینه‌های اردن نسبت به الحاق وادی و همچنین شهرک‌های کرانه غربی خوانده و شنیده‌ایم، بیشتر در چارچوب اقدامات واکنشی بوده و به مرحله پیشگیری نمی‌رسد. می‌توان گفت اردن تا آنجا که دایره ظرفیت‌هایش به این کشور اجازه می‌دهد برای اقدام و کنشگری آمادگی دارد و بر این اساس، توپ در زمین نظام عربی است؛ البته چنین نظام عربی که بتوان به آن اتکا کرد وجود ندارد!

این خبر را به اشتراک بگذارید