نقش وحدت فرماندهی در فتح خرمشهر
سرتیپ مسعود بختیاری؛ پژوهشگر جنگ
عملیات بیتالمقدس و آزادسازی حصر خرمشهر تنها گوشهای از تاریخ پرماجرا و البته پرافتخار جنگ 8ساله میان ایران و عراق بود. در این جنگ عملیاتهای کوچک و بزرگ متعددی در مناطق مختلف با شکل و اندازههای مختلف صورت گرفت که گاها تا 400مورد نیز احصا شده است. سالگرد عملیات فتح خرمشهر یادآور یکی از عملیاتهای بزرگ این مجموعه به نام عملیات بیتالمقدس است. این عملیات از جهات مختلفی یک نقطه کانونی در تاریخ جنگ محسوب میشود.
یکی از نقاط شاخص و قابل تبیین جنگ تحمیلی در عملیات بیتالمقدس و عملیاتهای قبل از آن شامل فتحالمبین، طریقالقدس و ثامنالائمه این بود که اختلافی بین فرماندهان نبود. در واقع همه با یک هدف مشخص و حتی روشهای مورد توافق کار میکردند. اگر بخواهیم اختلاف نه در هدف بلکه در روش جنگ را بررسی کنیم، تقریبا از 2عملیات بعد از عملیات بیتالمقدس یعنی عملیات رمضان اختلافات روشی بین نهادهای مختلف درگیر جنگ پیش میآید. یعنی در عملیاتهای سالهای اول و دوم جنگ که بیتالمقدس در سال دوم آن بود. اختلافی بین فرماندهان نبود. این بدان معنا نیست که همهچیز توافقی بود. بالاخره 2سازمان نظامی جدا درگیر جنگ بودند، 2روش و فرهنگ رفتاری مختلف داشتند. در عین حال اختلافی میان آنان نبود چون دشمنی بود که باید از کشور رانده میشد و مناطق اشغالی باید آزاد میشد.
هم اختلاف نبود و هم تکلیف مشخص بود. یکی از این نهادهای نظامی، نهاد قدیمی، حرفهای، متعارف و کلاسیک با روشهای مشخص بود و دیگری نهاد نوپایی بود که تازه پا به این عرصه گذاشته بود و تقریبا از آن روشهایی که گفته میشد تبعیت میکرد و میپذیرفت. از اواخر سال سوم جنگ به بعد به مرور برخی اختلافات روشی خودشان را آشکار کردند.
ارتش روشهای آموخته شده و منطبق با آییننامه داشت که تکلیفش مشخص بود و روشهای خود را در مقابله با حوادث میشناخت. سپاه پاسداران نیز تازه به میدان آمده و بهدنبال ابداع روشهایی بود که ممکن بود با روشهای مدون آن یکی نهاد همخوانی نداشت. اختلافات روشی از این بابت بود. از بابت مثال شاید یکی با دویدن دنبال طی مسیر بود و دیگری با راه رفتن. هرکدام میخواستند به یک هدف برسند ولی روشها متفاوت بود. مشخص بود که به مرور این اختلافات خودش را نشان خواهد داد. چون تا آن زمان یکی از دیگری میپذیرفت ولی از برههای نیروی دوم بهتدریج خودش صاحب عقیده و روش میشد که با التزام به آن روشها کار میکرد.
این همه سلب اتحاد با آن چیزی که ما در ادبیات نظامی تحت عنوان وحدت فرماندهی میشناسیم مطابقت نمیکرد. همه در راه هدفی که رده بالاتر تعیین کرده بود، یعنی در راه آن فرماندهی که راه، روش و تدبیری را انتخاب کرده است تا به هدفی برسد، تمام تلاش خودشان را میکردند. این اتحاد بهویژه در سالهای نخست جنگ بهخوبی رعایت میشد و وجود داشت.
نقش کمکهای لجستیکی و مقاومت مردم در کنار این وحدت فرماندهی را نیز نباید دور از نظر داشت. مردم وسایل خودشان را در خدمت برادران سپاهی قرار میدادند و ارتش چون سیستم لجستیکی خاص خودش را داشت مستقل عمل میکرد. مردم از بابت کمکهای لجستیکی سنگ تمام گذاشتند، اما از لحاظ کمکهای تجهیزاتی این ارتش بود که به نیروهای مردمی کمک میکرد، چون دست مردم مهمات و تجهیزات نظامی نبود. حضور و پشتیبانی مردم از جبههها نادیده گرفتنی نیست و در همه جنگها و در همه کشورها پشتیبانی مردم از جبهه نقش اساسی در اداره جبهه داشته است.