خلیل کاظمنیا
دستیار تخصصی جراحی عمومی
فروشگاه مثل همیشه شلوغ بود و ترس از کرونا هم نتوانسته بود جایی برای سوزن انداختن باز کند. ساعت از ظهر گذشته بود ولی برخلاف پیشبینی من، ازدحام، دَمِ صندوقها دوچندان؛ چون همه صندوقدارها سرجایشان نبودند و لاین صندوقدارها یک خط در میان بسته بود.
لاینها شلوغ بود و انگار اصلا جمعیت تکان نمیخورد. همه پشت ماسکها غرولند میکردند ولی جز بالا و پایین شدنهای مذبوحانه از هیچ ماسکی صدایی بلند نمیشد.
آستانه صبر مشتریهای لاین ما کوتاه بود. یکییکی از لابلای چرخها خودشان را به صندوقدار میرساندند، شکایتی میکردند و برمیگشتند سرجایشان و میچسبیدند به چرخ و تنها سر تکان میدادند. این اعتراض مدنی شامل حال من هم شد و خودم را به نزدیک صندوق رساندم. از پشت دیوار پلاستیکی محافظ کرونا دیدم صندوقدار خانم است. علت قفل شدن صف را تا ته خواندم و تازه فهمیدم آن سر تکان دادنهای مشتریها برای چه بود.
یکی از هملاینیها تا چشمش به خانم صندوقدار افتاد، بیخیال همه آموزشهای کرونایی شد و ماسک از صورت کند و نعره به گلو انداخت که:
- توی این اوضاع کرونایی واسه چی ملت رو علاف یک زن کردین؟!
بقیه مشتریها هم بیماسک و باماسک از مرد شجاع حمایت کردند و مدیریت هم در چشم به همزدنی لاین کناری را با گذاشتن یک مرد جوانِ تَروفرز راه انداخت.
من دومین نفر نزدیک به لاین جدید بودم و با زرنگی خودم را انداختم توی آن لاین و شدم نفر اول و نفس راحتی کشیدم. مرد صندوقدار جنسهای من را یکییکی با تردستی خاصی برمیداشت، قیمت میزد و مغرورانه کنار میگذاشت. به وسطهای کار که رسید پیرزنی از آن طرف صندوق قیمت ترشی مخلوط را پرسید. پرسیدن همانا و سقوط هنرنمایی مرد جوان همانا. دولت تکبر مرد مستدام نبود و آسمان زرنگ بازی من تیره و تار شد. مرد صندوقدار توی حساب اجناس مشتری اول ماند که ماند. نه یکبار که 4بار از صدر تا ذیل اجناس را زیر و رو کرد. منتها هربار یکجای کار میلنگید و دوباره از نو. طاقت همه طاق شده بود ولی دیگر زمزمهای از کسی بلند نمیشد. صف کناری را نگاه کردم. خانم با جدیت تند و تند مشتریها را راه میانداخت. اگر من هم مانده بودم خیلی وقت پیش کارم راه افتاده بود. دنبال مرد معترض بودم. توی لاین ما بود. بند کش ماسکش جامانده بود لای یقهاش و با عمق وجود سرکرده بود توی موبایل.
بدجوری قافیه را به هیکل مردانه باخته بودم. نه راه پیشم بود و نه روی برگشت؛ باز هم درباره زنها اشتباه کردم!
اشتباه همیشگی
در همینه زمینه :