این صدای سوزناک
مناجات حضرت امیر
یکی از مناجاتهای پرنکته و عمیقی که وارد شده، معروف به مناجات حضرت امیر علیهالسلام است که آن را به ایشان منتسب میدانند. این مناجات جزو اعمال زیارت مسجد کوفه هم محسوب میشود؛ مناجاتی که ضمن برشمردن ویژگیهای روز قیامت، از خداوند درخواست میکند که ما را از هول و ترس این روز و از تنهایی این واقعه عظیم برهاند. در این مناجات، 23صفت خداوند آمده که مناجاتکننده پروردگار را به آنها خوانده است. این مناجات 2بخش و 32فراز دارد و با عبارت «اللهم انی اسئلک الامان...» شروع میشود و در بخش اول آن، به سودمند نبودن مال و فرزند، شناخته شدن گناهکاران با چهره، مجازات نشدن کسی به جای دیگری، مفید نبودن عذرخواهی، پشیمانی گنهکاران و... اشاره شده است. اما دلچسبترین آوایی که مناجات حضرت امیر را قرائت کرده، متعلق به حاج مهدی سماواتی است. دیگران هم این مناجات را قرائت کردهاند، اما صدای حاج مهدی سماواتی خیلی سوزدار است و تا مدتها نیز، هر جمعه از شبکه پنج پخش میشد. این مناجات در مسجد کوفه قرائت شده. برای این شبهای معنوی، گوش سپردن به این مناجات میتواند بهشدت حال معنوی شما را بهتر کند.
صدای ماندگار سحر
مناجاتهای موسوی قهار
یکی از صداهایی که همیشه دعای سحر ماه مبارک را برای ما میخواند و صدای او در افطارگاهان نیز به گوش میرسید، کسی نبود جز سیدقاسم موسوی قهار؛ مردی که صدایش بسیار بسیار معروفتر از خود و اسم او بود. موسوی قهار با عنوان مناجاتخوان، مداح و شاعر شناخته میشد و به سال1327 در خمین به دنیا آمد. نخستین دعای سحرماه مبارک بعد از انقلاب را هم او خواند که هنوز هم پخش میشود و جزئی جداناشدنی از روزهها و سحرها و افطارهای ماست. او همچنین مناجاتها و دعاهایی چون کمیل، عرفه، مجیر، فرج، جوشن کبیر، ابوحمزه ثمالی، مناجات شعبانیه، سمات و... را قرائت کرده است که میتوانید در اینترنت جستوجو و دانلود کنید. بین مردم به قهار شهرت داشت و 3مجموعه شعر نیز منتشر کرده بود. قهار بعد از سیدجواد ذبیحی، نزد مردم بهعنوان بزرگترین مناجاتخوان ایرانی شناخته میشد. بخشی از اشعار او را با هم مرور میکنیم: «امشب بیا یک لحظه در خلوتگهی، خلوت کنیم/آنچه به خلوت کردهایم، آماده جلوت کنیم/ درمان درد عاشقی، اشک است وصل روی یار/با اشک عشق و عاشقی، معشوق را دعوت کنیم.»
سفر به درون
جنگجوی صلحطلب
وقتی از فیلمهای معناگرا صحبت میکنیم، قرار نیست همه ارجاعات به فیلمهای ایرانی باشد؛ حتی اگر در چنین روزهای عزیزی باشیم. گاهی یک فیلم خوشساخت خارجی، میتواند چنان تکانشی در ما ایجاد کند که عملاً بخشی از آن نفسطلبیهای ما را نابود کند. فیلمهای معناگرای غربی، غالباً به یک مسیر برمیگردد؛ انسانهای به ظاهر موفق ولی ناشاد، قدم در مسیری گذاشته و بهدنبال آرامش میگردند. در این زمینه، از مرشدهایی کمک میگیرند. یکی از این فیلمهای معناگرا را باید جنگجوی صلحطلب یا جنگجوی درون بدانیم. در این فیلم، با یک قهرمان ژیمناستیککار روبهرو هستیم که با مرشد یا پیری روبهرو میشود. این قهرمان ورزشی، تحتتأثیر و تعلیمات این فرد قرار میگیرد و به آرامش میرسد. مخاطب نیز طی این مسیر، با شخصیت اصلی فیلم همذاتپنداری کرده و به آرامش و نکتههای اساسی آرام بودن میرسد. در جایی از فیلم که 2شخصیت اصلی بالای کوهی هستند، پیرمرد در قالب مرشد میگوید: «زندگی سه بخش دارد: معما، شوخی، تغییر. زندگی معماست، برای حل کردنش وقت و زندگی خودت را هـدر نـده. شوخی از بهترین لذتهای ماست، آن را هرگز فراموش نکن. مخصوصاً شوخی با خودت. تغییر، یادت باشد که همهچیز تغییر میکند و هیچچیزی ثابت نخواهد ماند.»
به یاد بیاور
گاهی به آسمان نگاه کن
با یک فیلم معناگرایانه دیگر چطورید؟ اینبار میتوانید نگاهی به فیلمی از کمال تبریزی با عنوان «گاهی به آسمان نگاه کن» داشته باشید. در فرهنگ دینی، ذکر اهمیت زیادی دارد. شاید خیلیها تا نام ذکر را میشنوند، یاد ذکرهای ظاهری میافتند. اما اصل ذکر، یعنی یادآوری، یعنی انسان به یاد بیاورد که از کجا آمده و چرا آمده و به کجا خواهد رفت و اگر فراموش کند که مأموریتش را به سرانجام برساند، سرنوشت خوبی در انتظارش نخواهد بود. این ذکرها هم، باید مداوم باشد. بخشی از فیلمهای سینمایی، حالت ذکر را دارند، یعنی به یادمان میآورند که به هر حال روزی خواهیم درگذشت و ما خواهیم ماند و اعمالمان. شاید با تماشای این فیلم، برای چند ساعتی هم که شده مدام به فکر آخر و عاقبتمان بیفتیم. این فیلم، که آن را فرهاد توحید نگارش کرده، داستان ارواحی سرگردان است که گرههایی در زندگی پس از مرگشان دارند. رضا کیانیان، آتیلا پسیانی، هانیه توسلی، احمد آقالو و... از بازیگران این اثر سینمایی هستند. گفته میشود که این اثر سینمایی، برداشتی آزاد از رمان «مرشد و مارگریتا» است. فیلم در یک آسایشگاه جانبازان جنگ میگذرد با ارواحی که بهدلیلی در این دنیا سرگردان هستند و تکلیفشان مشخص نیست.
روبهرو با علی (ع)
نهجالبلاغه
گاهی وقتها تنها کافی است کتابهای مطرح را که تفسیرهای مختلفی بر آنها نوشته شده، یکبار با یک ترجمه روان بخوانید تا میخکوب بشوید؛ درست چیزی مثل مطالعه «نهجالبلاغه». درباره این کتاب بزرگ چیزهای زیادی شنیدهایم. شاید همین شنیدهها باشد که باعث میشود هیچوقت به سمت این کتاب نرویم یا با ترس برویم؛ از بس که عظمت دارد. اما این کتاب به همان میزان که عظمت دارد، ساده و دلنشین هم هست. کافی است نسخهای از ترجمههای محمد دشتی را پیدا کنید و بخوانید تا متوجه شوید چه میگوییم. یکی از نسخههای خوشخوان و خوب صفحهبندی شده نهجالبلاغه را هم میتوانیم همان نسخهای بدانیم که نهضت جهانی نهجالبلاغهخوانی از ترجمههای محمد دشتی بازنگاری کرده است. کتابی خوشدست و سبک از آب درآمده که میتوانید آن را بخوانید و توی کیفتان بگذارید. در پشت جلد این کتاب میخوانیم: «پیامبر اسلام در روز غدیر فرمود: ای مردم! او را برتر از همگان بدانید. چرا که هیچ دانشی نیست مگر اینکه خداوند آن را در من جمع کرده و من نیز آن را به پیشوای پرهیزکاران علی دادهام. او پیشوای روشنگر است که خداوند او را در سوره یاسین اینگونه یاد کرده: «و دانش هر چیز را در امام روشنگر برشمردهایم...».
حرکت در همه ابعاد
انسان کامل
تا حالا به این فکر کردهاید که انسان کامل، چطور انسانی است؟ انسانی که بیشترین زور، بیشترین ثروت، بیشترین دانش یا بیشترین قدرت اجتماعی را داشته باشد؟ همین سؤال ساده، یکی از مهمترین بحثهای معنوی را ایجاد کرده است. متأسفانه بیشتر الگوها و انسانهای شاخصی که هماکنون مشاهده میکنیم، یک یا دوبعدی هستند و ابعاد مختلف یک انسان کامل را ندارند. به همین نسبت است که متفکران دینی مانند علامه مطهری نیز به این موضوع مهم پرداختهاند. در رمضان 1353شمسی، این متفکر مجموع 13سخنرانی را در مسجد جاوید و جاهای دیگر انجام داد تا برای دانشجویان تبیین کند که از منظر دینی، انسان کامل چگونه انسانی باید باشد. این سخنرانیها تدوین یافته و کتاب« انسان کامل» را ساختند. این کتاب، شامل این فصلهاست: انسان معیوب و انسان سالم، لزوم هماهنگی در رشد ارزشهای انسانی، درد انسان از دیدگاههای مختلف، درد خداجویی در انسان، اجمال نظریات مکاتب مختلف درباره انسان کامل، انسان کامل از دیدگاه مکتب عقل، انسان کامل از دیدگاه مکتب عرفان و تصوف، نقد و بررسی مکتب عرفان، نقد و بررسی مکتب قدرت، مکتب محبت، نقد و بررسی نظریه مکتب سوسیالیسم و نقد و بررسی نظریه مکتب اگزیستانسیالیسم.
دیده بگشای...
آلبوم ماه غریبستان
محمد اصفهانی، خواننده خوشصدای کشورمان، آلبومی دارد به نام «ماه غریبستان». موزیکهای موجود در این آلبوم بارها از صدا و سیما پخش شده، اما چیزی که مردم بیشتر به یاد دارند و بارها و بارها پخش شده، آهنگ دیده بگشاست. این آهنگ به قدری خوب ساخته و خوانده شده که جدا از مناسبتی بودن، در سطح بالای موسیقایی هم قرار دارد. هنوز یادتان نیامده؟ شعر آن چنین بود: «دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا/ دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستیفزا/ دیده بگشا، ای پس از سوء القضا، حسنالقضا/ دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان علی/ بهر مروارید غم، گنجور مردستان علی...» شعر آن را استاد علی معلم دامغانی سروده و خود نیز ابتدای این آلبوم، آن را بازخوانی کرده است. این آلبوم علاوه بر این آهنگ، شامل این قطعههاست: «علی ای همای رحمت، غم دلدار، تا من بدیدم روی تو، نامدگان و رفتگان، جان جان، وصف علی، کمیل علی و....». برای این روزهای مناسبتی، بهنظر میرسد که این آلبوم و این قطعه، بهانه خوبی باشد تا دوباره بدانها گوش جان بسپاریم. صدای کلاسیکمحور اصفهانی و آهنگسازی بزرگانی چون کهندیری و شهبازیان و...، باعث شده تا اثری ماندگار در موسیقی پاپ آیینی خلق شود.
این آهنگ غریب
تیتراژ سریال امامعلی(ع)
وقتی جستوجویی در حوزه موسیقی مرتبط با حضرت امیر علیهالسلام میکنیم، یکی از نخستین گزینهها تیتراژ سریالی با زندگی این بزرگوار است. این تیتراژ، به قدری خوب از آب درآمده است که هرجایی حتی بدون کلام منتشر میشود، ذهن همه ناخودآگاه به سمت و سوی حضرت علی (ع) تداعی میشود. پربیراه نیست اگر بگوییم چیزی شبیه تیتراژ فیلم «محمد رسولالله» مصطفی عقاد درآمده است. این اثر را فرهاد فخرالدینی ساخته. نکته اصلی هم اینجاست که برای ساخت این اثر جاودانه به سراغ نغمههای اصیل موسیقی ایرانی رفته؛ نغمهای که اثر عبدالقادر مراغهای است. عبدالقادر غیبی مراغی، مشهور به عبدالقادر مراغهای، شاعر و موسیقیدان و نوازنده و هنرمند ایرانی قرن نهم هجری بوده است که علاوه بر تبحر در موسیقی، در شعر و خطاطی و نقاشی هم استاد و حافظ قرآن هم بوده است. آواز این تیتراژ را استاد صدیق تعریف خوانده که جزو صداهای ماندگار موسیقی سنتی ایران محسوب میشود: «کل صبحا و کل اشراقی/ تبکی عینی به دمع مشتاقی/ قد لسعت حیه الهوی کبدی/ فلا طبیب لها و لا راقی/ الا الحبیب الذی شفقت به/ فعنده رویتی و تریاقی/ زد مار هوی بر جگر غمناکم/ سودی نکند فسونگر چالاکم...». گاهی که فرصت کردید، دانلود کنید و آن را گوش جان بسپارید.
پیرزن باصفا
عمه ماهمنیر
همین هفته پیش بود که تلهفیلم تماشایی «عمه ماهمنیر» از تلویزیون پخش شد. در جایی که حضور داشتیم، همه پای تلویزیون نشستند و داشتند این فیلم را تماشا میکردند. این فیلم در سال1386 ساخته شد؛ یعنی درست 13سال پیش. اما هنوز هم طنز ملایم و نقشآفرینیهای طبیعی آن تماشایی است. آن روزها موبایل به این شکل و شمایل گسترش نیافته بود، ولی باز هم مسائل مبتلابه روزگار ما در این تلهفیلم قابل پیگیری بود. این تلهفیلم را شهره لرستانی کارگردانی کرده و فاطمه گودرزی، حسن پورشیرازی، افسر اسدی، محمد آقامحمدی و... در آن ایفای نقش کردهاند. اگر هفته پیش این فیلم را ندیدید، میتوانید در اینترنت و سایتهای تماشای فیلم و سریال پیدایش کنید. عمه ماهمنیر، این پیرزن ساده و باصفای شهرستانی به منزل نوه برادرش میآید تا مداوا شود. خانواده نوه برادرش، نمونهای از یک خانواده متوسط امروزی هستند؛ در جستوجوی ترقی و رشد اجتماعی، دور از هم و هر کسی در فکر کار و بار و ارتباطات خود. اما حضور عمه ماهمنیر، معنا و ارتباط و صمیمیت را به این خانواده باز میگرداند و در این مسیر نیز شعارگویی نمیکند. زمان فیلم، در ماه مبارک و شبهای قدر اتفاق میافتد.
داستان دو دوست
سریال مناسبتی سرزده
سریال «سرزده» در شبهای قدر یکی از سنتهای رایج تلویزیون در ایام رمضانی، پخش سریالهای کوتاه یا مینی سریالهای مناسبتی در میان سریالهای اصلی ماه مبارک است. بدینترتیب که مثلاً سریال شبکه یک که رویکرد طنز دارد، مناسب شبهای قدر نیست و شبکه یک، اقدام به تولید و پخش یک سریال مناسبتی کوتاهمدت برای این چند روز میکند. البته غالباً این سریالها چندان مناسب از آب در نمیآیند؛ چرا که هم سریع ساخته میشوند، هم به واسطه عدمرغبت مردم در این ایام، چندان دیده نمیشوند. اما به هر حال برای کسانی که دوست دارند در این ایام، یک سریال مناسبتی را دنبال کنند، مینیسریال سرزده میتواند گزینه مناسبی باشد. این سریال از 23 اردیبهشت پخش شده است و دو قسمتی بیشتر از آن نگذشته. سرزده به همت صداوسیمای خراسان رضوی و شبکه یک و با مشارکت مرکز سیمای استانهای رسانه ملی سر و سامان یافته است. این سریال در اصل یک درام اجتماعی محسوب میشود. اصلان و رضا دوستان دوران جوانی هستند که جزو ورزشکاران کشتی چوخه هم محسوب میشوند. اما مسیر هر کدام در زندگی متفاوت میشود؛ یکی پلیس و دیگری خلافکار از آب در میآید. رضا موفق میشود که اصلان را دستگیر کند، اما.....
حنجرهای از آسمان
ربنای شجریان
استاد شجریان در ابتدای امر قاری قرآن بوده است. پدرش نیز جزو قاریان مطرح و با سبک مشهد بوده است. حتی پدر محمدرضا با ورود او به آواز سنتی مخالفت میکرد، چرا که معتقد بود نباید او با آواز شناخته میشد. به همین دلیل در ابتدای امر با اسم مستعار آوازخوانی میکرد. بزرگترین استاد آواز اصیل ایرانی، البته دستی بر مناجاتخوانی فارسی و عربی هم دارد. بدون شک معروفترین نوای عجینشده با ماه مبارک ایرانیان را همین نوای ربنای شجریان باید دانست؛ نوایی که یک دههای میشود که از تلویزیون و رادیوی ایران پخش نمیشود. او در این مناجاتخوانی بینظیر، لحن و فاصلههای موسیقی اصیل ایرانی و دستگاههای مختلف آن را با آیههای مناجاتگون قرآن ترکیب کرد تا اتفاقی خاص را در این زمینه رقم بزند. این مناجاتخوانی البته به روایت خود استاد، یک کار تمرینی بوده که قرار بر ضبط و تنظیم حرفهای هم نبوده. اما ضبط شده و خیلی هم حرفهای از آب درآمده. در کنار این اثر، شجریان یک مثنویخوانی نزدیک به مناجات دیگری هم دارد که بهشدت مشهور است و تا پیش از این، بارها از صداوسیما پخش شده است. همان مثنوی افشاری که روی ابیاتی از مثنوی معنوی خوانده شده.
صدای سوخته مناجات
مناجاتهای حاج منصور ارضی
بیشتر مداحانی که این روزها صدایشان را میشنویم و حسابی مطرح شدهاند، یک معلم بسیار مطرحتر داشتهاند؛ حاج منصور ارضی. مجلس او در ارگ تهران سالهاست که شهرت دارد. او از همان ابتدا، شروع به آموختن مداحی کرد. همزمان با آغاز جنگ تحمیلی هم راهی جبهههای جنگ شد. حضور او در منطقه دوکوهه و کمیلخوانیهای او هنوز از یادها نرفته است. او را معروفترین مداح دهه70 شمسی هم دانستهاند. مجلسهای زیادی داشته که از همان دهه تا به امروز هنوز تداوم یافته است. مجموع همه این مجلسها، مناجاتها و مداحیهایی است که هنوز هم جانسوز است. برای کسانی که در این شبهای عزیز میخواهند حال معنوی بهتری پیدا کنند، این نوای جانسوز میتواند یک نعمت و فرصت بزرگ باشد. مراسم دعای کمیل او در آرامگاه حضرت عبدالعظیم حسنی و زیارت عاشورای سهشنبهها در حسینیه صنف لباسفروشان تهران و... هنوز هم در یادها مانده است. منصور ارضی صدایی بهاصطلاح سوخته دارد و همین امر، اثرگذاری مناجاتها و مداحیهایی را بیشتر میکند؛ صدایی که کاملا مناسب این دست بازخوانیهاست. به هر حال برای این شبهای عزیز، میتوانید انواع مجلس و مناجات او را دانلود کنید و گوش دهید.
علی یار و علی یاور
قطعه مولا
علیرضا افتخاری هم از آن صداهای ماندگار موسیقی سنتی ایران است که آنطور که باید، قدر ندید. البته بخشی از این فرایند را خودش برای خودش ایجاد کرد؛ بابت اتصالی که به سیاسیون پیدا کرد و همچنین بابت انتخابهایی که در پاپخوانی و ترکیب پاپ-سنتی داشت. وگرنه هنوز هم آلبوم «نیلوفرانه» او، جزو آلبومهای معیار دنیای موسیقی سنتی ایرانی محسوب میشود. افتخاری آلبومی دارد به نام «نسیما». در این آلبوم قطعهای وجود دارد که برای حضرت امیر علیهالسلام خوانده است. این قطعه با اینکه در آلبومی نهچندان قوی از حیث کیفیت و ساختار قرار گرفته، ولی قطعهای چشمنواز از آب درآمده است. نکته خاصی که در این قطعه وجود دارد، نحوه یاعلی گفتن افتخاری است که به نوعی امضای انحصاری این آهنگ از آب در آمده که این هم البته اتفاق جالبی برای خودش دارد؛ اتفاقی که به برخورد خواننده اثر با یک درویش برمیگردد و نحوه علی گفتن را، از علی گفتنهای آن درویش وام گرفته است. این قطعه، با این اشعار جان گرفته است: «علی مولا، علی یار و علی یاور/ علی والا، علی سر و علی سرور/ در خیبر ز تو چون کم بشد مولا/ ز تو لات و هبل افکنده شد مولا...»
دمی از مدح علی
قطعه بابا حیدر مدد
یکی از معروفترین قطعههای موسیقی خوانده شده با موضوع حضرت امیر علیهالسلام را، باید قطعه باباحیدر مدد فرمان فتحعلیان بدانیم. فتحعلیان کلاً به خوانش قطعههای عرفانی و سنتی شهره است و البته بیش از همه نیز، این قطعه او سر و صدا کرده است. البته همه قطعههایی که برای مولا خوانده صرفا به این قطعه ختم نمیشود، اما معروفترین آنهاست. این قطعه، در آلبوم راه عشق این خواننده گنجانده شده است و شعر آن چنین است: «من مست مستم بابا حیدر مدد/من حقپرستم بابا حیدر مدد/ مطربا چنگ بزن و دف بزن و تار بزن/ بر جهان تار از آن یار وفادار بزن/دمی از مدح علی حیدر کرار بزن/ یعنی آن روز که حق بود و دگر هیچ نبود/ در پس پرده معبود علی بود به سجود/ مطربا چنگ و میو ضربت و نی ساز کنید/ دمی از مدح علی را همه آغاز کنید/ مدح شه را به لب لعل گوهر باز کنید...» اشعار این آلبوم را متعلق به سیدعلی عمرانی میدانند. آلبوم «راه عشق» این خواننده را هم معروفترین و بهترین آلبوم او میدانند. اگر که این آهنگ را گوش سپردید و خوشتان آمد، خاطرتان باشد که به قطعههای آیینی دیگر مربوط به او هم مراجعه کنید.
آه ای پروردگار من
دعای کمیل
انتشارات نیستان، مجموعهای چهارجلدی و جیبی با عنوان «نیایشها و زیارتها» را منتشر کرده؛ که یکی از آنها دعای کمیل است. حالا که به شبهای قدر رسیدهایم، بد نیست که این کتاب را بهدست بگیریم و با ترجمه و نثر سیدمهدی شجاعی مرور کنیم. یکی از آسیبهایی که هنگامه مناجاتخوانی مشاهده میشود، بیتوجهی به دریافتهایی است که از این مناجاتها میتوانیم داشته باشیم. چه بهتر که هم متن عربی را بخوانیم و هم ترجمههای اینچنینی آنها را. خاصه که این مناجات، از خود حضرت امیر علیهالسلام خطاب به کمیل بن زیاد وارد شده و امروز هم شب جمعه و احیاست؛ شبی که معمولاً دعای کمیل را قرائت میکنند. در بخشی از این کتاب میخوانیم: «اللهم مولای... خدای من مولای من، کم من قبیحٍ سترته … چه زشتیهای فراوانم را که تو پوشاندی، و کم من فادحٍ من البلاءِ اقلته... و چه بلاهای سخت را که از من گرداندی، و کم من عثارٍ وقیته... و مرا از چه لغزشگاههای متنوع که رهاندی، و کم من مکروهٍ دفعته... و چه بدیهای بسیار را که از من رماندی، و کم من ثناءٍ جمیلٍ لست اهلاً له نشرته... و چه بسیار صفات خوب و تعاریف زیبا که در من نبود، به مردم باوراندی.»
خدایا از من بستان
الهینامه
در ادبیات و فرهنگ فارسی، قالبی وجود دارد به نام الهینامه. این قالب از همان سدههای گذشته وجود داشته و شامل مناجاتها، دعاها و سخنان وجدآمیز عرفانی است که در قالب نثر مسجع و موزون ارائه میشد. هستند کسانی که همین الان هم این قالب را دنبال میکنند. یکی از الهینامههای خواندنی و قابل اعتنا هم متعلق به علامه حسنزاده آملی است؛ که برای همه ما چهرهای دینی و آشناست. جالب اینکه این کتاب به چاپهای متعددی هم رسیده و باعث شده تا مهمترین الهینامه عصر ما لقب بگیرد. بخشی از این استقبال هم به واسطه نوع نگاه و نگرشی است که پشت این نوشتهها وجود دارد. برای این شبهای عزیز، بازخوانی این الهینامه با آن نکتههایی که دارد، میتواند حسابی حال شما را معنوی کند. در بخشهایی از این الهینامه آمده است: «الهی! به حق خودت حضورم ده و از جمال آفتاب آفرینت نورم ده. الهی! همه از تو دوا خواهند و حسن از تو درد. الهی! همه گویند بده، حسن گوید: بگیر. الهی! همه برهان توحید خواهند و حسن دلیل تکثیر. الهی! اگر چه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو را دارم؟ الهی! در ذات خودم متحیرم تا چه رسد در ذات تو...»
پنج شنبه 25 اردیبهشت 1399
کد مطلب :
100649
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/n5OnP
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved