• یکشنبه 2 دی 1403
  • الأحَد 20 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 22
دو شنبه 7 تیر 1400
کد مطلب : 134364
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/J6k1o
+
-

در هیچ دولتی ورزش اولویت نبوده است

رضا صالحی‌امیری، رئیس کمیته ملی المپیک در گفت‌وگو با همشهری، یکی از دلایل توسعه نیافتگی ورزش ایران را نداشتن برنامه منسجم در 40سال گذشته می‌داند

در هیچ دولتی ورزش اولویت نبوده است


  لیلی خرسند ـ روزنامه نگار

او را نقطه مقابل مسعود سلطانی‌فر می‌دانند. هر اندازه که سلطانی‌فر رسانه‌گریز است و میانه‌ای با پاسخگویی ندارد، به همان اندازه رضا صالحی امیری تلاش می‌کند از روابطش با رسانه‌ها مواظبت کند. تقریبا ماهی یک‌بار روبه‌روی خبرنگاران می‌نشیند و به پرسش‌هایشان پاسخ می‌دهد؛ کاری که سلطانی‌فر در 3 سال و چند ماهی که از حضورش در وزارت ورزش گذشته، حتی یک‌بار هم انجامش نداده است.

  سال چهارمی است که شما در کمیته ملی المپیک هستید. ما به‌عنوان رسانه، از این دوره تحلیلی داریم ولی می‌خواهیم تحلیل خود شما را هم بدانیم. وقتی به این چند سال نگاه می‌‌کنید، از عملکردتان راضی هستید؟ 
ما وقتی وارد کمیته ملی المپیک شدیم، بلافاصله برنامه‌ای را در 3 سطح تعریف کردیم. در مرحله اول برای نحوه تعامل و روابط با نهادهای درون ورزش یعنی وزارت ورزش، ۵۲ فدراسیون، پارالمپیک و با مجموعه‌ نهادهای مسئول در حوزه ورزش، هدف از این برنامه تحقق الگوی انسجام، همگرایی و هماهنگی درون خانواده بزرگ ورزش بود. انسجام، وفاق و هم‌افزایی، تنها استراتژی ما برای عبوراز انبوه چالش‌هاست. در سطح دوم نحوه پشتیبانی و حمایت حداکثری از فدراسیون‌ها را در برنامه کاری خود قرار دادیم. چالش‌های موجود در مسیر ورزش قهرمانی را شناسایی کردیم تا آنها را حل و فصل کنیم و توان فدراسیون‌ها را افزایش دهیم. برنامه سوم، گسترش تعاملات بین‌المللی کمیته بود که با عنایت به مجموعه تهدیدها و فرصت‌های موجود باید سامان جدید پیدا می‌کرد. ما برای این سه حوزه، 15برنامه عملیاتی تعریف کردیم و از روز نخست با برنامه حرکت کردیم و وقت و انرژی خود را با روزمرگی، سلیقه و حاشیه نگذراندیم. مهم‌تر از آنکه چه کار کردیم، «چه کارهایی نکردیم» است. در سه سال و نیم گذشته حتی یک ساعت وقتم را به حاشیه نگذرانده‌ام. ما در جهت مناقشه درون سیستم؛ چه با دولت، چه با فدراسیون‌ها و چه با وزارت ورزش حرکت نکردیم. در جهت تخریب روابط با مجموعه سازمان‌های بین‌المللی، یعنی کمیته بین‌المللی المپیک، شورای المپیک آسیا و نهادهای مسئول حرکت نکردیم. برای کسب هویت جدید در کمیته ملی المپیک قدم‌های اساسی برداشتیم، جایگاه کمیته را درسطح ملی بازسازی کردیم، منشور و چارچوب‌هایی را که منطبق با وظایف ذاتی کمیته است، در دستورکار خود قرار دادیم و خارج از چارچوب عمل نکردیم. مهم‌ترین نیاز ورزش ایران، تکصدایی بودن بود.

  تکصدایی به این معنی که از ورزش یک صدا بیرون بیاید یا اینکه کسی چیزی نگوید؟نیست.
بله روشن است یعنی مدیریت، مدیریت متمرکز و هدف‌گذاری منسجم. از این منظر، از روز اول تلاش ما (که هم برای شما و هم برای اصحاب ورزش در جامعه ایران به یک باورتبدیل شده است)این بود که در حاشیه حرکت نکنیم.

  در همین دوره علاوه بر افزایش بودجه، شما ساختار کمیته ملی المپیک را هم تغییر دادید.
نکته مهم برای ما هویت‌سازی بود. جایگاه کمیته ملی المپیک در کشور مشخص نبود. مشخص نبود جایگاه ملی، ظرفیت ملی و نقش آن در توسعه قهرمانی ملی کجاست و مرزهای مدیریتی کمیته با وزارت ورزش و سایر نهادها کجاست؟ این مهم را بازسازی و تبیین کردیم. اساسنامه کمیته ملی المپیک را از نو بازنگری کردیم و طی 3سال تلاش وپیگیری مستمربه تصویب مراجع ذیصلاح رساندیم. کار سنگینی بود ولی بحمدالله نتیجه داد و بلافاصله به سراغ زیرساخت‌ها رفتیم.مشکل اساسی ما منابع و بودجه بود خوشبختانه امروز بودجه به رقم قابل‌قبولی رسیده. ما از ۳۳ میلیارد تومان به مرز ۲۰۰ میلیارد تومان نزدیک شدیم و جهش جدی داشتیم. این بودجه‌ای را که امروز دولت تامین می‌کند، حداقل‌های ممکن برای توسعه ورزش قهرمانی است. امروز در دنیا سرمایه‌گذاری جدی‌ برای توسعه ورزش قهرمانی انجام می‌شود و ما دیگر نمی‌توانیم با استفاده از عنصر قدرت فیزیکی و انگیزش به اهداف متعالی ورزش برسیم و حتما باید سرمایه‌گذاری ویژه داشته باشیم. در کشورهای پیشرفته برای یک رشته سالی حداقل ۱۰ تا ٥٠میلیون دلار هزینه می‌کنند اما کل بودجه المپیک ایران، کمتر از ۱۰ میلیون دلار است. در چنین وضعیتی، افزایش منابع بودجه و توسعه زیرساخت‌ها و ایجاد ظرفیت‌های جدید را انجام دادیم. در کل در این دوره ۱۵برنامه تعریف کردیم و امروز با جرأت می‌توانم بگویم بیش از ۱۰برنامه‌ای که روز اول تبیین کردیم، به ثمر نشسته. در پایان 4سال، گزارشی از این ۱۵ برنامه می‌دهیم.

 احتمالاً راه‌اندازی موزه ورزش و تاریخ شفاهی را هم از دستاوردهای این دوره می‌دانید. اگرچه این کارها ممکن است منتقدانی هم داشته باشد.
برای ما مهم بود که هویت تاریخی ورزش ایران را احیا کنیم. موزه ملی ورزش المپیک و پارالمپیک ایران را با ۲ هزار و ۵۰۰ اثر، مدال، کاپ و آثار ارزشمند ایجاد کردیم. ورزش ایران تاریخ و تبار دارد، این تاریخ با یک متدلوژی علمی مکتوب و تبیین شده است. تاریخ شفاهی یکصد سال گذشته ورزش ایران از سال 1306تا به امروز را بنیان گذاشتیم.۵۰ پروژه تعریف کرده‌ایم که حدود ۲۰ پروژه تاکنون کلید خورده و 2 پروژه به نتیجه رسیده است. طی 2ماه آینده، نخستین محصولات تاریخ شفاهی ورزش ایران در فوتبال و کشتی را رونمایی می‌کنیم. برای همه رشته‌ها برنامه تعریف شده و کارها با جدیت انجام می‌شود. البته این کار بسیار فنی و حرفه‌ای است و با خاطره‌نگاری کاملا متفاوت است. کتابی تحت عنوان «متدلوژی تدوین تاریخ شفاهی ورزش ایران» تدوین شده است که یک مرجع برای استفاده محققان خواهد بود. در کنار آن، بانک اطلاعاتی ایجاد کردیم. این کار به نتیجه رسیده و در آینده نزدیک رونمایی‌را انجام خواهیم داد. این 3 اقدام موزه، تاریخ شفاهی هویت‌سازی برای تاریخ ورزش ایران بود.

 در سطح بین‌المللی و دیپلماسی ورزش هم از عملکرد کمیته راضی هستید؟ 
تا امروز ۱۲۰ ملاقات با مقامات ارشد ورزشی جهان داشته‌ایم؛ در سطح کمیته بین‌المللی المپیک، شورای المپیک آسیا و فدراسیون‌های جهانی. درهمه این ۱۲۰ ملاقات، 2 هدف را دنبال می‌کردیم؛ 1- کاهش تهدید نسبت به ورزش ایران زمین. 2- تولید و افزایش فرصت. این دو استراتژی را دائما متناسب با موضوع روز دنبال می‌کردیم.
متأسفانه ما دچار یک آسیب جدی یعنی روزمرگی بودیم. اگر از من سؤال کنید بزرگ‌ترین آسیب مدیریت ورزش چیست؟ پاسخ می‌دهم: 1- روزمرگی 2- نظام سلیقگی. این باید به یک نظام بلندمدت و سیستمی تبدیل شود. ما سلیقه‌ها را برداشته‌ایم. من به‌عنوان رئیس کمیته ملی المپیک هیچ تصمیمی را بدون تصمیم‌سازی‌ اتاق فکر و بعد کسب نظر و تصویب هیأت اجرایی گرفته نمی‌شود. این اتاق‌های فکر به ما کمک می‌کنند تصمیم‌های درست‌تری بگیریم و رویکرد این تصمیمات میان و بلندمدت است. با هر نوع تصمیم لحظه‌ای و روزمره مخالفیم. یک مدیر نباید در چرخ‌دنده‌های جاری تشکیلات گم و خرد شود. مدیر باید فاصله بین نگاه استراتژیک و نگاه عملیاتی را حفظ کند؛ نیم نگاه به عملیات و نیم‌نگاهی هم به استراتژی داشته باشد. یکی از کارهای مهم ما بازسازی ساختاری بود. ساختار کمیته را از نو بازسازی کردیم. نظام نیروی انسانی‌اش را بازتعریف کردیم. زیرساخت‌ها ی فناوری و پروژه‌های جدید بااستراتژی جدید تعریف کردیم.  به‌دلیل ارتباط ما با مجموعه دولت و نظام، تلاش کردیم از ظرفیت دولت برای توسعه ورزش قهرمانی بهره ببریم. انصافا مجموعه دولت، خصوصا سازمان برنامه وبودجه، شخص آقای نوبخت و همکارانشان، مجموعه خزانه و آقای اکرمی، مجموعه وزارت خارجه و آقای ظریف و مجموعه وزارت کار وجناب آقای شریعتمداری، همه و همه به ما کمک کردند تا بتوانیم موانع موجود را از میان برداریم و در مسیر توسعه حرکت کنیم.

 همیشه مسئولان ورزش مدعی‌اند که نگاه ویژه‌ای به ورزش زنان دارند. شما برنامه خاصی برای زنان داشتید و کاری برای آنها انجام داده‌اید؟ 
معتقدیم به جای این همه شعار، سخنرانی،بنر و.. باید در یک فضای عقلانی برنامه‌ریزی شده در مورد زنان فکر کنیم. ما می‌توانیم در یک دهه آینده به لحاظ کمی و کیفی جایگاه زنان را با مردان برابر تعریف کنیم. این نیازمند 3کار است؛ 1- باور به اینکه زنان نیمی از جامعه هستند و می‌توانند اهداف بلند ورزش قهرمانی را تامین کنند. 2- حمایت حداکثری از زنان ، مفهومش هم حمایت مالی است و هم معنوی. 3- ایجاد فرصت مناسب برای درخشش آنها. یعنی زیرساخت‌ها و ظرفیت‌های لازم را در اختیارشان قرار دهیم. مثلا چند وقت پیش یکی از دختران ما در رشته  وزنه‌برداری روی سکو رفت، این سابقه نداشت. در نظام خلقت بین زن و مرد هیچ وجه تمایزی نیست و این مدیریت ورزش است که باید با برنامه‌ریزی منسجم فضا را برای برابری فراهم کند. یک راه‌حل اساسی‌ وجود دارد و آن تبعیض مثبت است؛ یعنی ما در دوره‌ای ۱۰ ساله، حمایت‌مان را از حوزه زنان 2 برابر کنیم؛ هم در زیرساخت‌ها و هم در اعزام‌ها. اگر این کار را انجام بدهیم، 2المپیک دیگر نتیجه می‌گیریم. نقطه آغاز این کار هم آموزش و پرورش است. باید روی ورزش دختران سرمایه‌گذاری بیشتر انجام بدهیم. آنها که از نوجوانان به جوانان و بعد به بزرگسالان می‌آیند، یک دهه می‌گذرد و ما می‌توانیم ظرفیت برابر دختر و پسر را در رویدادها داشته باشیم. ما روی این برنامه متمرکزیم و در کمیسیون زنان روی آن بحث کرده‌ایم و برنامه جامع ورزش زنان نوشته شده است. شعارهای احساسی و کف‌زدن‌ها و سوت‌زدن‌ها را باید کنار بگذاریم. ما امروز برای اثبات اندیشه امام و رهبری که مبتنی برعدالت جنسیتی است، به برنامه واقدام مدیریتی نیاز داریم که آن تبعیض جنسیتی وجود ندارد. درکاراته دختران خوب درخشیده‌اند، در فوتسال همینطور. ما فقط باید 3 کار انجام دهیم: 1- اصلاح اندیشه 2- حمایت حداکثری از زنان 3- فراهم کردن بسترهای لازم برای خیزش زنان.

 برخلاف دوره احمدی‌نژاد، در دولت روحانی، وزارت ورزش و کمیته ملی‌المپیک روابط خوبی با هم داشتند. آقای سلطانی‌فر دوست شماست و طبیعی است که از ایشان دفاع کنید، اما آیا واقعا فکر می‌کنید عملکرد دولت آقای روحانی در ورزش قابل دفاع است؟
ما باید رویکرد منصفانه داشته باشیم، نه رویکرد تقدیس‌گرایی که همه‌‌چیز را تعریف و تمجید کنیم و نه رویکرد تخریب‌گرانه که همه‌‌چیز را نادیده بگیریم. ورزش ایران در ۴۰ سال گذشته، مجموعه‌ای از متن و حاشیه است. این هنر مدیر است که خودش را در حاشیه تعریف کند یا متن. اگر مدیر روز اول اراده و عزم خودش را بر پرهیز و عبور از حاشیه بگذارد، حتما در متن حرکت می‌کند و اگر مدیری دچار تزلزل شود، حاشیه جذاب‌تر از متن می‌شود، چون حاشیه هر روز با افکار‌عمومی، با فضای رسانه و محیط اجتماعی درگیر است اما متن به شما می‌گوید حاشیه تمام شدنی نیست اماحاشیه عمق ندارد ولی متن مانایی دارد. به‌صورت نسبی و نه مطلق می‌گویم که هم آقای گودرزی و هم آقای سلطانی‌فر، موفق بوده‌اند اما واقعیت این است که چالش ورزش ایران، عمیق‌تر از آن است که من و شما الان به آن می‌پردازیم. ورزش ایران در3سطح چالش اساسی دارد؛ 1- فقدان برنامه استراتژیک، کلان و بلندمدت است. یعنی اگر یک برنامه ۲۰ ساله نداشته باشیم و آن را به 5 برنامه 4 ساله تقسیم نکنیم و برنامه‌های 4ساله را به برنامه‌های یک‌ساله برش ندهیم، به سمت حاشیه میل پیدا می‌کنیم. قطاری را درنظر بگیرید که یک لکوموتیو دارد و ۵۲ واگن به آن پیوسته است. و وزارتخانه است، ۵۲ واگن فدراسیون‌ها هستند که روی یک ریل با یک هدف معین حرکت می‌کنند تا به یک هدف معین ومتعالی برسند. اگر این هدف‌گذاری در یک ریل معین و هدف معین که نقطه‌ متعالی است، تعریف نشود و لکوموتیوران در مسیر نرود، دچار سانحه می‌شود. سانحه وقتی اتفاق می‌افتد که قطار از ریل خارج می‌شود.

 واقعاً فکر می‌کنید ریلی هست؟ 
 اگر مدیریت ورزش از ریل خارج شود، یعنی وارد حاشیه شده است و این نقطه آغاز افول و سقوط است. من باور دارم آقای گودرزی نهایت تلاش را برای توسعه ورزش قهرمانی انجام داد اما حجم چالش‌ها و مشکلات موجود در ورزش قهرمانی فراتر از این بود که ما و ایشان فکر می‌کردیم. آقای سلطانی‌فر در چند حوزه بسیار موفق بود ازجمله در توسعه زیرساخت‌ها. توسعه زیرساخت‌ها در این دوره نسبت به ادوار تاریخی بعد از انقلاب بی‌نظیر است. امروز اکثر روستاها و همه شهرهای ما صاحب فضای ورزشی‌اند. اکثر شهرهای بزرگ صاحب استادیوم‌، سالن‌ها و باشگاه‌ها شده‌اند. گسترش زیرساخت‌ها شکل گرفته و این غیرقابل انکار و چشم‌پوشی است. موفقیت دیگر آقای سلطانی‌فر این بود که توانست منابع بودجه‌ای وزارت ورزش را به‌شدت افزایش دهد اما سؤال این است که اینها با نیازهای ورزش انطباق دارد؟ خیر نکته سوم درباره آقای سلطانی‌فر این است که ایشان روحیه همگرایی بسیار خوبی دارد و تلاش‌اش بر این بود که در یک فضای تعاملی مسائل ورزش را دنبال کند، نه در یک فضای تقابلی. ما باید انصاف داشته باشیم و عملکرد مدیران را در مقطع زمانی خودشان تحلیل کنیم. نباید راجع‌به عملکرد مدیران ۴۰ سال گذشته با شاخص‌های امروز قضاوت کرد. اگر در آینده درباره من قضاوت می‌کنید با اقتضای محیطی که در آن بودم قضاوت شوم. به همین‌خاطر از مدیران گذشته با نیکی یاد می‌کنم. آقای کیومرث هاشمی، علی‌آبادی، قره‌خانلو، هاشمی‌طبا و... همه زحمت کشیدند و عملکردشان باید در زمان خودشان تحلیل شود.

 دولت‌های پس از انقلاب در حوزه‌های مختلف مثل سیاست، فرهنگ و اقتصاد نگاه‌های متفاوتی داشته‌اند. مثلا دولت آقای خاتمی دنبال توسعه سیاسی بوده، دولت آقای هاشمی، دولت سازندگی و توسعه اقتصادی بوده. آقای احمدی‌نژاد شعار عدالت‌خواهی و توجه به محرومان داده. دولت روحانی هم ترمیم روابط با دنیا را در اولویت قرار داده. اما به‌نظر می‌رسد همه این دولت‌ها نگاه‌شان به ورزش تقریبا مثل هم بوده؛ یک نفر را به‌عنوان وزیر ورزش یا رئیس سازمان تربیت بدنی انتخاب کرده‌اند و به او گفته‌اند برو ورزش را اداره کن. این تحلیل را چقدر قبول دارید؟
جواب منصفانه بدهم؛ من تا به امروز دولتی را ندیده‌ام که برنامه منسجمی برای ورزش داشته باشد. ممکن است بوده باشد ولی من ندیده‌ام. دلیل؛ بعد از انقلاب اولویت دولت‌ها ورزش نبود. اولویت اول اقتصاد، سیاست، سیاست خارجی، چالش‌های اجتماعی بود و... نه فقط در دولت روحانی که در هیچ دولتی ورزش در اولویت نبود. به همین دلیل ورزش توسعه لازم را پیدا نکرده است. اگر بناست اتفاقی در ورزش ایران بیفتد، لازمه‌اش 2 مسئله اساسی است؛ 1- تدوین استراتژی بلندمدت با رویکرد کلان‌نگری، همه‌جانبه‌نگری و آینده‌نگری است. 2- تخصیص منابع لازم متناسب با نیازهای امروز ورزش قهرمانی که بتواند با رقبای بسیار قدرتمند در عرصه جهانی رقابت کند. یعنی ما باید حداقل به اندازه آسیای میانه و قفقاز برای ورزش قهرمانی ایران هزینه کنیم. امروز با اطلاعی که من از همسایگان ایران در این منطقه دارم، حمایت آنها به لحاظ کمی، کیفی و زیرساختی حداقل چند برابر ایران است. قزاقستان که در جایگاه چهارم و پنجم آسیا قرار گرفته و بین ما و آنها همیشه رقابت است، این استراتژی را برای خودش تعریف کرده است ؛‌ کسب هویت و اقتدار بین‌المللی از طریق ورزش قهرمانی. نوعی استراتژی جدید است‌ که ورزش قهرمانی را به‌عنوان کسب هویت در داخل و عرصه قدرت در بیرون تعریف کرده‌اند.

 قطر هم احتمالاً با همین نگاه، در یکی دو دهه گذشته، توجهش به ورزش چند برابر شده است.
بسیاری از دولت‌ها امروز ورزش را عرصه قدرت نرم تعریف کرده‌اند و در تولید قدرت، کنار تولید قدرت سخت، سلاح، تسلیحات، موشک، اقتصاد صنعت و خودرو، نفت و پتروشیمی و...قدرت نرمی را تعریف کرده‌اند که ما به آن می‌گوییم حوزه فرهنگی. در دل آن، ورزش را هم قدرت نرم تعریف کرده‌اند. در آسیای میانه و در کشورهای همسایه ما که در یک دهه اخیر جهشی در حوزه ورزش قهرمانی داشته‌اند که عمدتا بر رویکرد تولید قدرت نرم است.

 ممکن است کسی بگوید این نگاه ایراد دارد ولی در هر صورت نشان می‌دهد که در این کشورها ورزش جدی گرفته می‌شود.
در ایران نگاهی که ما تا به امروز در عرصه سیاستگذاری داشته‌ایم با عنوان قدرت نرم از طریق ورزش مشاهده نمی‌شود. نقطه ثقل من این ایده است. یعنی ما فراتر از تغییر مدیران و افراد و تغییر در فدراسیون‌ها و رشته‌ها و نوع نگاه‌مان به سکو و سکه، نیاز به تغییر گفتمان در دولت‌ها نسبت به جایگاه ورزش قهرمانی در کشور داریم. جایگاه ورزش قهرمانی در کشور در اولویت گفتمانی دولت‌ها به لحاظ استراتژی و تاکتیک باید تغییر کند.باید از فضای شعارهای احساسی عبور کنیم. هیچ‌کس در عرصه مدیریت قول‌های بی‌جهت و وعده‌های غیرقابل جذب ندهد و حرف‌های رمانتیک نزند.ما همچنان که در موشک، هسته‌ای، نفت، پتروشیمی و مس، تولید قدرت سخت می‌کنیم و همچنان که در حوزه فرهنگی عناصر تمدنی و فرهنگی‌ما، میراث ما، تخت جمشید، سعدی، حافظ، مولانا و دیگر بزرگان ما عرصه قدرت نرم هستند، ورزش قهرمانی هم باید برایمان قدرت نرم باشد. با تغییر گفتمان دولت‌ها از نگاه ابزاری به ورزش به نگاه تولید قدرت نرم می‌توانیم در آینده شاهد ورزش قدرتمند باشیم. تا این نگاه گفتمانی در دولت‌ها شکل نگیرد، مطمئن باشید همین وضعیت ورزش را ادامه خواهیم داد. تغییر مدیران تغییر خاصی را در ورزش ایران ایجاد نمی‌کند. تغییر گفتمان است که تغییر بنیادی را در عمل ایجاد می‌کند. اگر شما گفتمان را عوض کنید مفهومش این است که1- باید مدیران قوی برای تولید قدرت نرم داشته باشیم2- باید سرمایه‌گذاری حداکثری را برای رسیدن به این هدف انجام دهیم. 3- حمایت‌های حداکثری معنوی و حقوقی را از ورزش قهرمانی داشته باشید.4- ورزش را بخشی از توسعه ملی تعریف کنید.
در نتیجه اگر دولت‌ها گفتمان تولید قدرت نرم را در ورزش قهرمانی در اولویت قرار دهند و در عمل، حمایت‌های حداکثری را برای این گفتمان داشته باشند و بستر لازم برای جهش ورزش قهرمانی را فراهم کنند، ما یک دهه تا 2دهه بعد، شاهد یک جهش درحوزه ورزش قهرمانی قدرتمند خواهیم بود. در این فرض ایران جزو 3قدرت اول آسیا و ۱۰ قدرت اول دنیا خواهد شد. این کاری است که همسایگان ما انجام داده‌اند. قزاقستان، ازبکستان، آذربایجان، ترکیه، همسایگان حوزه خلیج‌فارس این مسیر را می‌روند. 3قدرت اول آسیا چین، کره و ژاپن هستند و می‌توانیم جایگزین یکی از این سه قدرت شویم. در عرصه جهانی و در المپیک ما می‌توانیم برای یک دهه آینده یکی از ۱۰ قدرت برتر جهانی باشیم و مدعی شویم که ورزش قهرمانی در جایگاه خودش قرار گرفته است.

 این اولویت‌بندی در نگاه اول آدم را یاد بلوک شرق می‌اندازد. اینکه ویترین خوبی از ورزش قهرمانی داشته باشیم. البته احتمالا منظور شما این نیست که به شکل گلخانه‌ای یک عده ورزشکار را پرورش بدهیم. در کشورهای توسعه یافته اروپایی اینطور نیست. آنها می‌گویند بستر را‌ آماده کنیم‌، از دل این بستر قهرمان بیرون می‌آید.
ورزش یکی از پازل‌های توسعه ملی هر کشور است. توسعه صنعتی، توسعه کشاورزی، توسعه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، شاخصه‌های توسعه هستند که در دنیا تعریف شده‌اند. من تأکید دارم در الگوی توسعه، یک کانون توسعه ملی باید ورزش قهرمانی لحاظ شود که این مجموعه به مثابه پازل‌هایی هستند که این الگو را به سمت هدف متعالی تکمیل می‌کنند.
واقعیت آشکار این است که مسئله کشور هم‌اکنون ورزش نیست. تا زمانی که مسئله کشور، ورزش نشود، جز اقدامات کوچک، اتفاق دیگری نمی‌افتد. آنچه ما انجام دادیم، ۱۵ برنامه بوده است تا نسبت به وضعیت فعلی، در شرایط بهتری قرار گیریم اما با وضع مطلوب فاصله زیادی داریم. رسما اعلام می‌کنم آن چیزی که ما انجام دادیم، قدم‌هایی برای توسعه ورزش قهرمانی بود اما با قله‌های ورزش قهرمانی فاصله زیادی داریم.

 یک سؤال هم درباره المپیک توکیو بپرسیم. تحلیل این است که شما تا جایی که توانسته‌اید از ورزشکاران، فدراسیون‌ها و... حمایت کرده‌اید ولی می‌‌دانید که عملکرد مدیریتی در حوزه کمیته ملی المپیک با نتایجی که ورزشکاران در المپیک می‌گیرند، ارزیابی می‌شود. این ارزیابی منصفانه است؟ 
من به نتیجه کاری ندارم. آن چیزی که برای ما اهمیت داشت این بود که همه حمایت‌های لازم را از ورزشکاران داشته باشیم و پیش وجدانمان راضی باشیم. ما برای دستیابی قهرمانان‌مان به سکو کم‌فروشی نکردیم. در 3سال گذشته، بودجه فدراسیون‌ها را حداقل بیش از ۱۰۰ درصد افزایش دادیم. در بعضی از موارد در رشته‌های المپیکی ۲۰۰ درصد و در بعضی رشته‌ها تا ۴۰۰ درصد بودجه را افزایش دادیم.

 بودجه کدام رشته 400درصد افزایش داشته؟
بودجه کشتی را از ۲ و نیم به ۸میلیارد رسانده‌ایم. بودجه وزنه‌برداری، تکواندو، کاراته و رشته‌هایی که امکان مدال‌آوری در المپیک را دارند، حداقل ۱۰۰ تا ۲۰۰ درصد افزایش داده‌ایم. حتی بودجه کوهنوردی را 380درصد افزایش دادیم، چون در صخره‌نوردی جایگاه خوبی داریم. منابع مالی همه فدراسیون‌ها بیش از 100درصد افزایش داشته است. در دستیابی آنها به امکانات و ظرفیت‌ها هم حداکثر حمایت را انجام داده‌ایم. مثلا در اعزام‌ تیم‌‌ها به مسابقات کسب سهمیه المپیک همه هزینه‌های رفت‌و‌آمد را ما تامین می‌کنیم. تمام ظرفیت آکادمی، هتل، خوابگاه‌ها ومرکز سنجش را رایگان در اختیارشان قرار داده‌ایم. کادر سرپرستی، آقای نصرالله سجادی و تیمش به‌عنوان مشاوران فنی همه روزه با روسای فدراسیون‌ها و مربیان نشست دارند.
چیزی که در این دوره اتفاق افتاده این بوده که ما از قهرمانان حمایت ویژه کرده‌ایم و سال گذشته 2و نیم میلیارد تومان از اشخاص حمایت کردیم. به همه آنها حقوق مستقل ماهی 5میلیون تومان دادیم. به10نفر حقوق ارزی 500دلاری بورسیه المپیک پرداخت کردیم. برای پای سکو و مدال پاداش تعریف کردیم. روی یک جمله متمرکزم؛ آنچه در توان ما و وزارت ورزش بود، برای موفقیت ورزش قهرمانی ایران، با هدف درخشش در المپیک هزینه کردیم و وقت گذاشتیم. شاید بگویید این میزان کافی نبود اما پاسخ این است که بیش از این در توان ورزش ایران نبود. مثلا در فروردین، ۵۰ درصد منابع بودجه فدراسیون‌ها را تخصیص دادیم. دوستان ما می‌گویند این کار سابقه نداشته است. ما هیچ قهرمانی را با دغدغه به المپیک اعزام نمی‌کنیم ولی واقعیت این است که چیزی را که ما به ملت تعهد کرده‌ایم تلاش حداکثری برای درخشش است ولی نتیجه را واگذار می‌کنیم به عنایت حق تعالی که حتما پشت سر کاروان ایران خواهد بود. من خوش‌بینم و معتقدم کاروان ایران درتوکیو یک تا 17مرداد کام ملت را شیرین خواهد کرد.

این خبر را به اشتراک بگذارید