جای خالی واقعنمایی در آثار واقع نمای ایرانی
شبهای مافیا بهراستی پربینندهتر از سریالهای شبکه نمایش خانگی است؟
یاور یگانه- روزنامه نگار
چندسالی است که پای برنامههای موسوم به «تلویزیون واقعنما» (Realityserie) به تلویزیون ایران و شبکه نمایش خانگی باز شده و بینندگان ایرانی تا حدودی با ساختار این برنامهها آشنا شدهاند. البته، آشنایی ایرانیان با مجموعههای واقعنما را باید بهحساب شبکههای ماهوارهای گذاشت که با دوبله و پخش برنامههایی مثل «خانههای رؤیایی با برادران اسکات» (با عنوان اصلی «برادران املاکی» که در هر قسمت به ماجرای خرید و بازسازی خانهای برای یک خانواده میپردازد) و «جابهجاییهای غولآسا» (ترکیبی از مستند و تلویزیون واقعنما) یا تولید برنامهای مثل «بفرمایید شام» که از همان نخستین قسمتهایش به محبوبیت رسید، بیننده ایرانی را با نوع جدیدی از برنامهسازی آشنا کردند. سابقه تلویزیون واقعنما در غرب به دهههای 40 و 50 میلادی بازمیگردد، اما اوج این نوع برنامهها در اواخر دهه90 و اوایل سال2000 میلادی بود که موفقیت برنامههایی مثل «برادر بزرگ» و «بازمانده» به بازار این ژانر رونق جهانی داد. برنامههای تلویزیون واقعنما عموما بدون فیلمنامه و دارای موقعیتهایی شبیه زندگی واقعی هستند و معمولا افرادی جز بازیگران حرفهای در آنها حضور دارند و اتفاقا یکی از دلایل جذابیت این برنامهها واکنشهایی است که شخصیتهای عادی باید در موقعیتهای مختلف از خود نشان دهند. مسابقات تلویزیون واقعنما یکی دیگر از اشکال این ژانر هستند که شرکتکنندگان باید با یکدیگر رقابت کنند و مراحل مختلف را با همکاری همگروهیهایشان پشت سر بگذارند. در ایران، سعید ابوطالب، فعال فرهنگی اصولگرا، به این شیوه برنامهسازی توجه ویژهای نشان داده و تاکنون چندین برنامه تلویزیون واقعنما ازجمله «رالی ایرانی»، «سرزمین دانایی»، «7 روز و 7 ساعت»، «دستم را بگیر» و «شام ایرانی» را برای صداوسیما و شبکه نمایش کارگردانی و تهیه کرده است. جدیدترین ساخته تلویزیون واقعنمای وی «شبهای مافیا» نام دارد که رقابتی میان 2 گروه است و مانند اغلب آثار وی در این ژانر، نه افراد ناشناخته، بلکه بازیگران مشهور در آن حضور دارند. در این گزارش، به بررسی شبهای مافیا پرداختهایم که از پلتفرم فیلیمو در حال پخش است و تکههای مختلف آن در صفحات اینستاگرام دست بهدست میشود.
نگاه تردیدآمیز به آمارهای واقعنما
اواخر هفته پیش خبر آمد که پس از بررسی آماری دقایق تماشای سریالها و ریالیتیشوها در هفته اول انتشار، «شبهای مافیا» تا ساعت۲۴ روز دوشنبه سوم آذرماه به رکورد ۱۹میلیون دقیقه تماشا رسیده است. این خبر در ادامه نتیجه گرفته بود: «این استقبال نشان میدهد قسمت اول «شبهای مافیا» با رکورد ۱۹میلیونو۲۰۰هزار دقیقه تماشا بالاتر از سریالهای «همگناه»، «دل»، «هیولا» و «مانکن» قرار گرفته و این سریالها در هفته اول انتشارشان بهترتیب ۱۱میلیونو۷۲۲هزار و ۲۴دقیقه، ۱۷میلیونو۵۱۸هزار و ۸۶۱دقیقه، ۸میلیونو۵۸۲هزار و ۹۹۳دقیقه و ۷میلیونو۵۰۴هزار و ۹۱۸دقیقه تماشا شدهاند. همچنین قسمت اول این برنامه بالاتر از «شام ایرانی» و «رالی ایرانی» قرار گرفت تا شاهد تفاوت چشمگیر دقیقه تماشای «شبهای مافیا» نسبت به قسمت اول «شام ایرانی» با یک میلیون و ۹۴۷هزارو۸۷۳ دقیقه و «رالی ایرانی» با یک میلیون و ۴۰هزارو۷۶۶دقیقه در دستهبندی برنامههای رئالیتیشو باشیم.» اول از همه باید پرسید این آمارگیری توسط کدام مرجع قابل استناد انجام شده؟ اگر مدت تماشای شبهای مافیا بهجای 19میلیوندقیقه، 18میلیون ثبت میشد، کسی میتوانست به این آمار خرده بگیرد؟ منتشرکنندگان این خبر - که گویا قصد حمایت از شبهای مافیا را داشتهاند - کاش به این نکته توجه میکردند که ارزش آمارها به مراجع آنها و همینطور به قابل اثباتبودن آنهاست وگرنه اعلام چنین عدد و رقمهایی کار دشواری نیست و میتوان در زمینههای مختلف با ارائه اعداد و ارقامی که در دسترس عموم نیست، ادعای موفقیتهای بزرگتر را هم داشت. پس تا اطلاع ثانوی که معلوم شود مرجع این آمار کجاست، باید به آن با دیده تردید نگریست.
چرا این همه بازیگر؟
سعید ابوطالب چه در شبهای مافیا و چه در 7روز و 7ساعت که یکبار از شبکه افق و یکبار از شبکه مستند پخش شد تا شاید با همه بودجهای که صرف آن شده بود بالاخره توجهی برانگیزد و چه در رالی ایرانی و شام ایرانی به استفاده از بازیگران، علیالخصوص سلبریتیهای فعال در فضای مجازی توجه و تأکید ویژه داشته است. اما استفاده از بازیگران حرفهای در ژانری که همه جذابیت آن به حضور افراد معمولی و غیرسرشناس است تا واکنشها و رفتارهای آن در موقعیتهای حساس به چالش کشیده شود، چه امتیازی دارد؟ چرا در اغلب برنامههایی که ابوطالب در این ژانر ساخته، سعی شده که مخاطب به لطف چهرههایی که در این برنامهها حضور دارند، پای کار بنشیند و نه بهواسطه جذابیت و گیرایی خود اثر؟ آیا حضور بازیگران مشهور به این شائبه دامن نمیزند که واکنشهای آنها طبیعی نیست و ممکن است میان کارگردان و بازیگران هماهنگیهایی صورت گرفته باشد یا حتی با توجه به شهرت و اعتبار بازیگران، صحنههایی که میتواند به حرفه آنها لطمه بزند، در تدوین نهایی حذف شده باشد؟ از طرف دیگر،حضور بازیگرانی که بیشتر از افراد عادی بر رفتار و عواطفشان کنترل دارند و میتوانند به احساسات مختلف وانمود کنند و گاه حتی متهم به نقش بازیکردن در زندگی روزمرهشان هستند، در چنین برنامهای، صرفا موجب شبههآفرینی است و در ارتباط مخاطب با برنامه ایجاد اخلال میکند و اجازه همذاتپنداری با شخصیتها را به بیننده نمیدهد. چهبسا اگر خط قرمزهای برنامهسازی چه در تلویزیون و چه در شبکه نمایش خانگی کمتر بود، شرکتکنندگان گمنام که راحتتر میتوانند به موقعیتها واکنش نشان دهند و بیواهمه از شهرت و سرنوشتشان به اظهارنظر درباره مسائل مختلف بپردازند، در برنامههای تلویزیون واقعنما شرکت میکردند و باعث افزایش جذابیت این برنامهها میشدند. همچنین، حضور بازیگران آیتمهای طنز و سریالهای نهچندان پرطرفدار تلویزیون در شبکه نمایش خانگی آشکارکننده این موضوع است که پیشنهادهای ارائهشده به این بازیگران بسیار کم شده و موقعیتهای کاری بهتری برایشان مهیا نیست.