• پنج شنبه 1 آذر 1403
  • الْخَمِيس 19 جمادی الاول 1446
  • 2024 Nov 21
یکشنبه 25 آبان 1399
کد مطلب : 115732
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/YEXg0
+
-

عملیات رفیق خسرو

«مرد هزارچهره ساواک» به‌دست چریک‌های فدایی کشته شد

عملیات رفیق خسرو

هیچ خبری از این ترور در رسانه‌ها منتشر نشد و فقط3 روز بعد در ستون «مجالس ترحیم» روزنامه کیهان آگهی مجلس ختمی از سوی خانواده شهریاری‌نژاد منتشر شد که در چند سطر و به‌صورت مبهم، مرگ او را به اطلاع آشنایانش می‌رساند. به گفته پرویز ثابتی، شاه از ترور شهریاری ناراحت شد؛ «شاه او را می‌شناخت و گاهی از سهیل می‌پرسید... که چرا ساواک از وی محافظت نکرده است».

رهگذرانی که ساعت 7.40دقیقه صبح چهارشنبه، 14اسفند1353از حوالی خیابان پرچم و میدان کندی (توحید فعلی) عبور می‌کردند، با شنیدن صدای شلیک 10گلوله مسلسل، شاهد نقش بر زمین شدن مرد عصا به‌دستی بودند که 3گلوله دیگر تیر خلاصی شد بر بدن غرق در خون او. عباس شهریاری(عباسعلی شهریاری‌نژاد) با نام‌های مستعار «اسلامی»، «مهندس»، «مسعود»، «جوادی»، «شاهین»، «سهیل» و «طاهری» پس از مدت‌ها شناسایی و تعقیب و مراقبت، در عملیاتی که «خسرو روزبه» نامیده شد، از سوی تیم‌های ترور چریک‌های فدایی مورد هدف قرار گرفت تا پرونده مردی که توانسته بود سال‌ها در قامت عضو مؤثر حزب‌ توده، کلیدی‌ترین اطلاعات سازمانی چپ‌ها را به ساواک برساند و «شاه‌مهره» نیروهای امنیتی در رسوخ به تشکیلات «تازه‌چریک‌ها» لقب بگیرد، برای همیشه بسته شود.
شهریاری که در سال1307در کازرون متولد شده و در سال1322برای استخدام در شرکت ملی نفت به آبادان رفته بود، با افزایش فعالیت حزب توده در نخستین سال‌های دهه20، به این حزب پیوست و در جریان اعتصاب کارگران صنعت نفت در سال1325نقش مؤثری داشت و در سال1330پس از اعتصاب پالایشگاه آبادان از کار اخراج شد و به کارخانه چیت‌سازی رفت و آنجا به پخش اعلامیه‌های حزب توده و توزیع روزنامه «نوای ظفر» پرداخت.
فعالیت‌های سندیکایی شهریاری به‌عنوان یکی از اعضای رده‌پایین حزب توده تا وقوع کودتای 28مرداد 1332ادامه یافت و پس از آن در دومقطع زندانی شد و در سال1334راه کویت را در پیش گرفت و شبکه‌ای حزبی در میان کارگران مهاجر ایرانی به‌وجود آورد. در مقطعی که او دیگر برای حزب توده یک مهره کلیدی محسوب می‌شد و پایش به اروپا هم باز شده بود، در اواخر سال1342جذب ساواک شد.
شهریاری که گفته می‌شود به‌واسطه روس‌ها به رادمنش، دبیرکل حزب توده معرفی شده بود، با هدف راه‌اندازی تشکیلاتی وابسته به این حزب در تهران که رهبران توده‌ای با توجه با رونق فعالیت‌های سیاسی میان سال‌های 39تا 42، حساب ویژه‌ای روی آن باز کرده‌بودند، با حمایت رادیو پیک راه ایران را درپیش گرفت و به همراه پرویز حکمت‌جو، علی خاوری و علی حکیمی، نشریه «ضمیمه مردم» را نیز منتشر کردند. «تشکیلات تهران» با محوریت این چهار نفر ابتدا ارتباط گرفتن با اعضای سابق حزب توده را آغاز کرد. شهریاری با وارد کردن تعدادی از مأموران امنیتی به تشکیلات تهران، اطلاعات ارزشمند بسیاری را از گروه‌های انقلابی در اختیار ساواک قرار داد.
لو دادن شبکه کوچکی که در سال42 قصد داشت عده‌ای را از طریق مرز شمال به شوروی بفرستد، آغاز ضربات مرد هزارچهره به پیکر مبارزان انقلابی چپ محسوب می‌شود که به بازداشت همه افراد منتهی شد. یک سال بعد علی خاوری که حامل نامه‌ای برای کمیته مرکزی حزب توده بود، به همراه 3نفر دیگر در هشت‌پر آستارا دستگیر شدند که در این ماجرا هم ردی از شهریاری برجا نماند.
بعد از این دستگیری‌ها اسلامی در تشکیلات تهران همه‌کاره شد و تشکیلات جنوب و آذربایجان را هم راه‌اندازی کرد. این تشکیلات سه‌گانه مانند یکی از اداره‌های ساواک به شناسایی انقلابیون می‌پرداخت و نقش ویژه‌ای در اشراف سازمان امنیت بر فعالیت‌های آنان داشت. شهریاری نقش خود را در قالب یک انقلابی چپ به‌خوبی ایفا و حتی با صدور اطلاعیه‌هایی در قالب تشکیلات تهران، به دولت‌های رومانی و شوروی به‌دلیل توسعه روابط با ایران اعتراض می‌کرد. صحنه‌سازی مشترک با ساواک برای کشف چاپخانه نشریه ضمیمه مردم در اواخر سال45، ازجمله اقداماتی بود که مردهزار چهره برای «ردگم‌کردن» انجام می‌داد.
شهریاری یکی از مهلک‌ترین ضربات را به گروه بیژن جزنی که درحال تدارک انجام عملیات مسلحانه بود، با نفوذ دادن ناصر آقایان وارد کرد و با معرفی خود به‌عنوان یک انقلابی طرفدار مشی مسلحانه، اعتماد گروه را جلب کرد و حتی زمینه‌ساز دستگیری حسن ضیاظریفی (یکی از اعضای مؤثر هسته‌های مخفی مارکسیستی (گروه جزنی – ظریفی) که بعدها (با ادغام گروه احمدزاده - پویان) سازمان چریک‌های فدایی خلق را بنیاد نهادند) شد. طرح‌ریزی دقیق برای فراری دادن و سپس دستگیری 5تن از باقی‌ماندگان گروه جزنی در مرز که به دستگیری 3نفر از آنها منجر شد، از دیگر ضربات شهریاری به گروه جزنی بود.
ردپای اسلامی در شناسایی گروه فلسطین و دستگیری اعضای آن در سال1348، زیرضربه قرار گرفتن گروه کوچک «آرمان خلق»، جاسوسی از سازمان استخبارات عراق و جمع‌آوری اطلاعات از گروه‌های انقلابی در کشورهای عربی و ایرانیان خارج از کشور هم دیده‌ می‌شود و برخی از اعضای کلیدی حزب توده مانند گالیک آوانسیان، مرتضی باباخانی، هدایت‌الله معلم، آصف رزم‌دیده و صابر محمدزاده را نیز در تور ساواک گرفتار کرده بود اما او نقش آخر خود را در بسته شدن پرونده تیمور بختیار با ظرافت ویژه‌ای ایفا کرد. اگرچه گفته می‌شود شهریاری درسال 1348توسط رادمنش به بختیار معرفی شده ‌است اما برخی اسناد آشنایی وی با سپهبد بازنشسته را به‌واسطه کمونیست‌های عراقی که پس از کودتای بعثی‌ها در 1968فعالیت‌های خود را ازسر گرفته بودند، می‌دانند.
شهریاری آنقدر به بختیار نزدیک شده‌ بود که در هفته سه‌بار آن‌هم درحضور پرویز ثابتی، مقام ارشد ساواک و از طریق فرستنده رادیویی ویژه با او صحبت می‌کرد. این ارتباط تا 3روز قبل از کشته شدن بختیار در عراق در اواخر مرداد 1349ادامه یافت. اسلامی که به محرم اسرار بختیار تبدیل شده بود و حتی در چینش نزدیک‌ترین افراد وی در دفترش نقش داشت و مأموران ساواک را حتی در لباس آشپز، راننده و منشی در اطراف او مستقر کرده بود، همه اسلحه و مهماتی که بختیار از طریق عراق وارد ایران می‌کرد و قرار بود در اختیار برخی ایلات و سایر عوامل نفوذی قرار گیرد، تحویل ساواک می‌داد تا در نمایش‌های تلویزیونی علیه بختیار و گروه‌های مسلح نشان داده شود.
به گفته عیسی پژمان، مرد شماره یک ساواک در کردستان که سابقه فعالیت در حزب توده را هم داشت، بندبازی‌های این ابرجاسوس توسط کا. گ. ب به رادمنش منتقل می‌شود اما او به تکذیب شایعات می‌پردازد و اسلامی را «پرولتری رنجبر» معرفی می‌کند که توسط رقبای جناحی تخریب می‌شود؛ او برای دبیر اول حزب توده «نه تنها یک کادر درجه اول، بلکه یک شخصیت سیاسی در مقیاس بین‌المللی» بود.
دغدغه شناسایی عامل نفوذی ساواک در میان فعالان چپ پس از دستگیری ضیاظریفی در مهر1347مطرح و جلساتی با حضور شهریاری برگزار شد. این جلسات تحت اشراف کامل ساواک بود (و حتی درجلسه چهار نفره‌ای که برای بررسی موضوع تشکیل شد، 2نفر نفوذی ساواک بودند) به همین دلیل ماهیت واقعی اسلامی فاش نشد تا اینکه این موضوع در پلنوم سیزدهم حزب توده در آذر 1348به‌صورت رسمی ازسوی نورالدین کیانوری مطرح و این جمع‌بندی حاصل شد که شهریاری «سازمان حزب را در دست ساواک نگاه داشته‌است» این موضوع به معلق شدن رادمنش دبیر اول حزب توده که حاضر به پذیرش این واقعیت نبود، هم انجامید.
آخرین پرده از نمایش مرد هزارچهره دوم دی1349با کارگردانی پرویز ثابتی روی آنتن رفت؛ پس از کشته شدن تیموربختیار، ساواک نمایش قدرت بزرگی به راه انداخت و در مصاحبه‌ای با نشان دادن مهمات و اسلحه‌های کشف شده (بیش از 60هزار قبضه انواع اسلحه‌ که شهریاری به‌دست ساواک رسانده بود) تصویر شهریاری از پشت و نیمرخ نشان داد‌ه شد و ثابتی بدون ذکر نام واقعی، از او با عنوان اسلامی و مرد هزارچهره نام برد. با وجود اینکه دستگیری اسلامی در دی‌49رسما اعلام شده بود اما در بخش حسابرسی کارکنان سازمان امنیت، ویژه عملیات تیمور بختیار، مبلغ 500هزارریال پاداش برای او با نام مستعار «سهیل» درنظر گرفته و پس از آن به‌عنوان مدیر به شرکت کشتیرانی «آریا» در آبادان فرستاده شد.
چند روایت‌ درباره چگونگی شناسایی شهریاری از سوی چریک‌های فدایی خلق روایت شده‌است؛ از نقش مأموران استخباراتی عراق به تلافی ماجرای ژنرال فراری عراق عبدالغنی الراوی گرفته تا برخورد اتفاقی با حمید اشرف در تاکسی. اما هرچه بود عاقبت این جاسوس زبردست با آن عصای مرموزش در دام تیم ترور بهمن آهنگران، بهروز ارمغانی و فرهاد صدیقی گرفتار شد. آهنگران تیرهای اول را شلیک کرد و ارمغانی تیر خلاص را زد، 200دلار به‌همراه 4هزارتومان پول نقد موجود در جیب‌هایش را «مصادره انقلابی» کردند، شعار دادند و رفتند.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید