فریدون جیـرانـی
در دهه60 ما انرژی فوقالعادهای برای فیلمدیدن داشتیم. در آن سالها ما یک روز قبل از شروع جشنواره در صف سینما فرهنگ میایستادیم تا بلیت بگیریم. از ۹صبح در صف میایستادیم تا بعدازظهر بلیت بگیریم. به هر کدام از ما هم 2سری بلیت میدادند که با کلی داستان میتوانستیم ۳سری بلیت بگیریم. بعد ساعت ۷صبح از خانه بیرون میآمدیم و به سینما بهمن میرفتیم تا سانس ۹ و ۱۱صبح فیلمهای بخش مرور را ببینیم. ناهار میخوردیم و میآمدیم سینما شهرفرنگ و آنجا فیلمهای بخش مسابقه را میدیدیم تا آخر شب. صبحها که به سینما بهمن میرفتم، بیژن امکانیان، کامران قدکچیان، حسین فرحبخش و خیلیهای دیگر از بچههای سینمایی را میدیدم که آمده بودند فیلمهای بخش مرور را تماشا کنند. در آن سالها ما شور و اشتیاق غریبی برای فیلمدیدن داشتیم. همه بچههای سینما و مطبوعات فیلمهای ایرانی را میدیدند و واقعا اغلب فیلمها در جشنواره دیده میشد. چه منتقدان و سینمایینویسان و چه اهالی سینما که میآمدند، فیلمهای همکارانشان را میدیدند. در دوره چهارم فیلمهای
«تنوره دیو» کیانوش عیاری، «جادههای سرد» مسعود جعفری جوزانی و «مادیان» علی ژکان، چهره جشنواره را عوض کردند. همگی هم به دلایل مختلف فیلمهای شاخصی بودند اما جشنوارهای که ما را سر ذوق آورد، جشنواره پنجم بود؛ جشنوارهای که هم روشنفکری عرفی با بهترین فیلمهایش حضور دارد هم روشنفکری دینی. تنها اتفاق بد این جشنواره، بیرون گذاشتن «تیغ و ابریشم» کیمیایی از بخش مسابقه بود؛ اتفاقی که به فیلم لطمه زد و یادم هست که آن موقع حال کیمیایی خیلی بد بود. فیلم «تیغ و ابریشم» در بخش رقابتی نبود ولی موقع نمایشش در سینما بهمن قیامت شد. ازدحام جمعیت آنقدر زیاد بود که شیشههای سینما شکست. در جشنواره پنجم تعدادی از بهترین فیلمهای دهه60 حاضر بودند؛ «اجارهنشینها»ی مهرجویی، «ناخدا خورشید» تقوایی، «کلید» فروزش، «خانه دوست کجاست» کیارستمی، «طلسم» که هنوز هم بهترین فیلم داریوش فرهنگ است، «گزارش یک قتل» محمدعلی نجفی که این هم بهترین فیلم کارگردانش است، «دستفروش» مخملباف که همه را متحیر کرد و فیلم «هویت» ابراهیم حاتمیکیا. در میانههای جشنواره پنجم، خسرو دهقان را مقابل سینما شهرقصه دیدم. دهقان به من گفت برو «هویت» را ببین. من از حاتمیکیا در جشنواره دوم، فیلم کوتاهی دیده بودم؛ فیلمی به نام «صراط» که در یادداشتهایم هم به آن اشاره کرده بودم و بهنظرم فیلم خوبی آمده بود. با وجود توصیه دهقان در جشنواره پنجم فرصت دیدن «هویت» را نیافتم؛ جشنوارهای که فیلم برگزیدهاش «پرواز در شب» ملاقلیپور بود که جزو فیلمهای مهم سینمای جنگ و دفاعمقدس است. در جشنواره پنجم بهعنوان فیلمنامهنویس، «دبیرستان» را در قسمت مرور داشتم و «تصویر آخر» را در بخش مسابقه. یادم هست که بعد از نمایش «دبیرستان» در سینما بهمن، با هوشنگ گلمکانی صحبت کردم و از فیلم خوشش آمده بود. دوره ششم بهعنوان کارگردان به جشنواره آمدم و فیلم «صعود» را در مسابقه داشتم؛ فیلمی که ساختش ماجرای مفصلی داشت و چیزی نشد که ما ابتدا به آن فکر کرده بودیم و اساسا فیلم دیگری شد؛ جشنوارهای که در آن نمایش «شاید وقتی دیگر» بیضایی اتفاق مهمی بود؛ فیلمی که به بحران هویت میپردازد و طرح مسئله بحران هویت در سال۱۳۶۶ مسئله پیچیده و مهمی است. «پرنده کوچک خوشبختی» ملودرام خانم درخشنده و «خارج از محدوده» خانم بنیاعتماد هم در این جشنواره بودند؛ نشانهای از حضور فیلمسازان زن در سینمای ایران. فیلمهای «کانی مانگا»ی سیفالله داد و «ترن» قویدل جزو فیلمهای خوشساخت این دوره بودند.
اول شخص مفرد
توصیه خسرو دهقان مقابل سینما شهرقصه
در همینه زمینه :