مدیری که اهل خودنمایی نبود
غلامحسین کرباسچی_شهردار اسبق تهران
حاجمهدی کرباسچی از آغاز انقلاب در کارهای فرهنگی بود و در امور اجرایی و سیاسی، حضور بارزی نداشت. ایشان مدت مدیدی، در زمان مهندس موسوی و در دوره وزارت آقای خاتمی، مدیرعاملی سازمان چاپ و انتشارات را بر عهده داشت که شرکتی دولتی و تحت نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بود. ایشان در دوران فعالیتشان در این شرکت کارهای ارزندهای انجام داد و ازجمله مدیران کارآمد و فعالی بود که در بخش چاپ و نشر کشور بسیار تلاش کرد.
در مورد روزنامه همشهری هم، از اول راهاندازی روزنامه حضور داشت و مسئولیت امور اجرایی روزنامه، جمعکردن نیروها و فراهمکردن امکانات لازم با ایشان بود. هماکنون، مدیرعامل همشهری بودن با نیروهای جمعشده و امکانات مهیاشده فعلی شاید کار چندان سختی نباشد، اما زمانی که حاجمهدی میخواست به درخواست من همشهری را راهاندازی کند، از چپ و راست، روشنفکر و غیرروشنفکر، سنتی و غیرسنتی مخالف این کار بودند و عدهای میگفتند شما دارید بودجه عمومی را صرف راهاندازی روزنامه رنگی میکنید و هدر میدهید. در آن زمان، اغلب روزنامهها سیاه و سفید بودند و عصرها چاپ میشدند. در این شرایط، چاپ یک روزنامه تمامرنگی که صبحها منتشر میشد و با نگارش جدید اخبار را منعکس میکرد، باعث شد که روزنامههای سنتی بارها علیه حاجمهدی مقاله بنویسند هرچند بعدها خودشان نیز همین کار را کردند. مخالفتها حتی از طرف نیروهای سیاسی همسو و همراه که دوست شهرداری و بهاصطلاح امروز از طیف چپ بودند، ابراز میشد. راهاندازی چنین روزنامهای برای نیروهای سنتی گناه کبیره بود. با این حال، حاجمهدی با وامی که در اختیارشان گذاشته شد و ساختمانی که به ایشان قرض داده شد، توانست روزنامهای راه بیندازد که بالای 400هزار نسخه تیراژ داشت و گاه تیراژ آن به 80-470هزار نسخه هم میرسید. یادم است که نخستین قیمتهای روزنامه 2تومان بود. سیاست روزنامه این بود که روی پای خودش بایستد و از امکانات و بودجه عمومی استفاده نکند. حاجمهدی بسیار تلاش کرد همشهری روزنامهای مستقل، غنی و متکی بهخود باشد؛ روزنامهای که به قول منتقدانش گران راهاندازی شد، بعدها برای مطبوعات سیاسی اصلاحطلب و حتی جناح سیاسی مقابلشان در شیوه نگارش، آرایش صفحات و قطع روزنامه الگو شد. حاجمهدی، هم در اداره روزنامه و هم در مسائل فنی مربوط به آن موفق بود.
نکته عجیب درباره ایشان این است که در عین موفقیت چشمگیری که داشت، هرگز از این موفقیت برای نمایش کارنامهاش استفاده نکرد و هرکس با ایشان برخورد میکرد، متوجه خلوصی میشد که در ایشان وجود داشت. حتی یادم نمیآید در روزنامه همشهری که مطالب مختلفی از اشخاص مختلف در آن چاپ میشد، ایشان از کار موفقی که 80-70 یا شاید هم 140-130میلیارد در سال درآمد داشت، چیزی گفته و خودنمایی کرده باشد. درحالیکه برخی از کسانی که هیچ کاری نکردهاند، بارها مصاحبه میکنند و درباره کارهای نکردهشان حرف میزنند. حاجمهدی مسئولیت و ماموریتی را که بر عهدهاش گذاشته شده بود، به نحو احسن انجام داد بدون اینکه بهدنبال ارتقای مقام و خودنمایی باشد. این درصورتی است که برخیها با مدیریت یک شرکت کوچک بهدنبال معاونت وزیر و بالاتر از آن هستند. اگر افراد بیشتری با روحیات حاجمهدی در کشور میداشتیم که بدون حاشیهسازی و تبلیغات خودنمایانه پای کار مسائل مردم، کشور و نظام میآمدند، حالا وضع نظام و مردم خیلی بهتر بود.
فکر نمیکنم از میان تمام کسانی که با ایشان همکاری کردهاند، کسی در ضمن کار کوچکترین نارضایتی و دلخوریای از ایشان داشته باشد. اخلاق و مردمداری ایشان زبانزد بود و حتی غریبه و رقیب نیز از ایشان بهعنوان انسانی امانتدار و خیرخواه و دلسوز یاد میکنند.
ایشان در تمام مسائل کارگری مراقب بود که حق و حقوق کارگران بهطور کامل و سر موقع پرداخت شود. همین دو سه روز پیش به یکی از همکارانشان سفارش میکرد که اضافهکار کارگرانی که در چاپخانه همراه ایشان کار میکردند، پیش از تعطیلات پیشرو پرداخت شود.
من نه فقط بهخاطر اینکه همکار و دوستی را که از 8-7سالگی با هم بزرگ شده بودیم از دست دادم ناراحتم، بلکه از این جهت متاثرم که نیروی بهدردخوری را در عرصه فرهنگ از دست دادیم.