جمهوری سبز، سفید و سرخ
نگاهی به دورههای مختلف جنبش جنگل و رفتارهای میرزاکوچکخان جنگلی و یارانش
با گذشت یک قرن از جنبش جنگل هنوز مجادله درباره جنگلیها و مرام آنها پابرجاست. گروهی میرزا کوچکخان و یارانش را تجزیهطلب و همراه با بلشویکها و کمونیستهای شوروی میدانند و گروهی دیگر او را میهنپرستی عدالت خواه که خواهان برابری و مساوات بود. در این میانه دکتر امیر نعمتی لیمایی در گفتوگو با ویژهنامه همشهری قرن او را یک ناسیونالیست سوسیالیست میداند. امیر نعمتی لیمایی، پژوهشگر تاریخ معاصر است که روی اسناد و گزارشهای مرتبط با جنبش جنگل تحقیق و کتاب مجموعه روزنامههای جنگل «نشریه نهضت جنگل» را منتشر کرده است.
دلایل همراهی نکردن میرزاکوچکخان با حکومت مرکزی چه بود؟ آیا ضعف دولت مرکزی دلیل محکمی برای میرزا کوچکخان و سایر معترضان برای تشکیل حکومت خودمختار از دولت مرکزی میشد؟
نخست باید یادآور شوم که میرزا کوچک و یارانش ابتدا با سلطنت مشروطه مخالفتی نداشتند وحکومت قاجاری را به رسمیت میشناختند، یعنی جنگلیان بهگونهای میان نوع حکومت و دولتتفاوت قائل بودند. آنان با دولت مرکزی همراهی نکردند، به این دلیل که باور داشتند اهداف انقلاب مشروطه برآورده نشده و آرمانهایش به فعل نرسیده است. به دیگر سخن، آنان مستبدان پیشین را همچنان حاکم میدیدند و بنابراین در پی آن شدند که مشروطیت و حکومت ملی واقعی را برپا دارند. بعدها با توجه به روند تحولات داخلی و بینالمللی به این باور رسیدند که باید نوع حکومت کلاً عوض شود و سلطنت مشروطه ملغی شود. در حقیقت، میرزا و همچنین سران برخی جنبشهای تقریبا همزمان چون خیابانی یا پسیان در پی خودمختاری یا استقلالطلبی نبودند، بلکه در پی نجات ایران بودند. میتوان گفت هدف غایی آنها هدفی نیکو بوده است، اما بر راهکارهایی که برای نیل به هدف پیش گرفتند میتوان نقدهایی منظور داشت و در باب درستی یا نادرستی آنها مطالبی گفت. به گمان اینجانب، جنگلیان در برخی موارد به پشتوانه تحلیلهایی نادرست روشهایی را برگزیدند که اشتباه بوده است.
میزان همراهی میرزا کوچکخان با اعضای حزب کمونیست و حکومت شوروی تا چه اندازه بود و اساسا چرا بعد از تشکیل جمهوری شورایی در گیلان، عنوان جمهوری شورایی ایران به آن داده شد و آیا این نامگذاری شائبه وابستگی به شوروی را به ذهن متبادر نمیسازد؟
دوران حیات نهضت جنگل را میتوان به 3 دوره مختلف سبز یا دوره خواست احیای مشروطیت، سفید یا دوره تشکیل جمهوری انقلابی و سرخ یا دوره تشکیل جمهوری شورایی تقسیم کرد. در دوره دوم و سوم چپگرایی اتفاق افتاد. حیدرخان عمو اوغلی به عنوان یکی از مؤسسان حزب کمونیست ایران در نهضت نفوذ یافت، با لنین مکاتبه شد، نمایندگان نهضت جنگل به مسکو رفتند و حتی در کنگرههای خلقی شرکت کردند، اما همه اینها بدان معنا نیست که میرزا به شوروی وابستگی داشته است. زیرا پس از مدتی اختلافات گسترده با جناح چپگرای نهضت پیدا میشود. چپگرایان در پی عزل میرزا از ریاست بر آمدند، نامههای انتقادی از سوی میرزا به لنین نوشته شد و عملکرد آنان همانند کارکرد استعمار انگلیس شمرده شد. جمهوری شورایی اگرچه در گیلان اما با هدف برقراری آن در کل ایران پا گرفت و به همین دلیل جمهوری شورایی ایران نام گرفت. جنگلیان حتی در اندیشه فتح تهران نیز بودند که بنا به دلایلی در تحقق آن ناکام ماندند. ازجمله علل پیدایی این جمهوری، شعارها و دعاوی سوسیالیستها در باب برابری، مساوات و اشتراک منافع بود که نه فقط برای ایرانیان بلکه برای مردمان بسیاری از مناطق جهان جذاب مینمود. البته جمهوری شورایی ایران از نظر ماهوی تفاوتی عمده با اتحاد جماهیر شوروی داشت و میرزا هم هیچگاه در پی برپایی کمونیسم در ایران نرفت. کمونیسم مخالف مذهب، ملیت و دارای دیدگاه جهانوطنی بود، اما میرزا حتی پس از تشکیل جمهوری شورایی، برابر با بیانیههای صادره از طرف جمعیت انقلاب سرخ ایران حفظ شعائر مذهبی را فریضه دانست، ملیت را کنار نگذاشت و مالکیت خصوصی را نفی نکرد. او تنها بخش مساواتطلبی و عدالتمحوری مدعایی سوسیالیستها را پذیرفت و پذیرش این اصول از سوی میرزا که میتوان او را مسلمان ناسیونالیست سوسیالیست نامید، با عنایت به آنکه ماهیت واقعی کمونیسم روسی در آن روزگار هنوز هویدا نشده بود، چندان شگفتآور نیست..
در مجموعه عملکرد، رویداد، شعارها، نامهها و همینطور انتشار محتوا در ارگان رسمی این جنبش به نام روزنامه جنگل چه شواهدی مبنی بر تأکید بر نام ایران و حفظ تمامیت کشور و عدموابستگی به قدرتهای بزرگ وجود دارد.
اسناد تاریخی موید ایراندوستی و عدموابستگی میرزا و یارانش به بیگانگان است. بهعنوان نمونه، نامهای از میرزا به رتشتین، سفیر دولت شوروی در دست است که در آن با صراحت ذکر شده مقصود حفظ استقلال ایران است و تجزیه گیلان را خیانت میدانم. مخالفت جنگلیان با تغییر نام سرزمینهای جنوبی قفقاز به جمهوری آذربایجان که آن را زمینهساز جدایی ولایت آذربایجان میپنداشتند و مقالهای که در این زمینه در روزنامه جنگل منتشر کردند، نیز سند دلبستگیشان به ایران است. نامهای از میرزا به لنین در دست است که در آن گفتهشده ملت ایران حاضر نیست روش بلشویسم را قبول کند. در نامهای دیگر به مدیوانی، نماینده شوروی در گیلان اذعان شده که وعدههایتان همه پوچ و عاری از صداقت هستند و به نام سوسیالیسم اعمالی را مرتکب شدهاید که لایق تزار نیکلا و سرمایهداری انگلیس است. در سرلوحه روزنامه جنگل نیزهمواره نگاشته میشد که این روزنامه نگاهبان حقوق ایرانیان است. در همین روزنامه جنگل بهصورت مکرر اعلام شده است که ما جنگلیان قبل ازهر چیز طرفدار استقلال ایرانیم، یعنی بدون دخالت و نظریاتی از هیچ دولت اجنبی، با دوست ایران دوستیم و با دشمن این آب و خاک با تمام خصومت، دشمن.
سند اول
29جنگلی
تسلیم شدند
گزارش راپورت تلگراف راجع به وقوع زدوخورد بین قوای دولتی و افراد میرزا کوچکخان جنگلی در حومه رشت و تسلط قوای نظامی در منطقه گیلان و طالش. این راپورت تلگراف از سوی فرمانده واحد نظامی در واقع شرح کوتاهی از درگیری با جنگلیهاست که براساس آن 29فرد مسلح جنگلی خود را به قوای دولتی تسلیم کردهاند.
سند دوم
عملیات مشروعه
برای انقلاب سرخ ایران
سعداللهخان درویش کجوری نامی آشنا در نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچکخان جنگلی است و نام او با نام میرزا در بسیاری از حوادث خیزش جنگل گره خورده است. او محرم اسرار میرزا بود. 4 سال از عمر خود را به عنوان ریاست مجاهدین جنگل در گوراب زرمیخ گذراند. همچنین نماینده میرزا و نهضت جنگل در فتح مازندران، نماینده میرزا در مذاکره با دولتهای وثوقالدوله، سیدضیاء و رضاخان و دهها ماموریت سیاسی - نظامی دیگر بود. او 95سال عمر کرد و 50سال بعد از مرگ میرزا در سال 1348 به درخواست فرزندش خاطرات خود را نوشت که در سال 78 توسط بنیاد مطالعات تاریخ معاصر ایران به چاپ رسیده است.
این سند که شاید برای نخستین بار منتشر میشود و در میان اسناد آرشیو ملی ایران از نهضت جنگل وجود دارد، به خط میرزا کوچکخان، سعداللهخان درویش را به عنوان فرمانده قوای جنگل در فتح مازندران مأمور میکند. میرزا نامه را با عنوان «صدر شورای انقلابی جنگل » امضا کرده است و به سعدالله درویش اختیار داده «برای پیشرفت انقلاب سرخ ایرانی هرگونه عملیات مشروعه» را عملی نماید.
سند سوم
انگلیس و جنبش جنگل
مذاکرات قنسول انگلیس و میرزا در اسفند ۱۲۹۸ خورشیدی رخ داد، اما گزارش بخش مربوط به اداره معارف گیلان یکماه بعد به تهران رسید که در آن قنسول انگلیس از میرزا کوچکخان درخصوص اقداماتی که در جهت ایجاد مدارس دولتی در گیلان و طوالش انجام داده تقدیر کرده است. در شرح این گزارش که بهنظر میرسد رئیس اداره معارف گیلان آن را به وزیر عارف و اوقاف و صنایع مستظرفه در تهران ارسال کرده است، قنسول انگلیس ضامن دیدار میرزا با رئیس معارف ولایت شده است تا نقشهها و برنامه دولت در معارف و آموزش گیلان را به میرزا اعلام کند.
رئیس معارف گیلان در ادامه به وزیر گفته است که دیدارش بدون اطلاع دولت مرکزی ایران صورت نخواهد گرفت و حتی در ادامه اعلام کرده که چند نفر از دوستان میرزا خواستار دیدار آنها شدهاند که وی آن را رد کرده است. در کتاب «سردار جنگل» نوشته ابراهیم فخرائی، شرحی هم از دیدار قنسول انگلیس با میرزا درج شده است؛ «قنسول انگلیس مقیم رشت، به ملاقاتش آمده و از هر دری سخن میگفتند. نظر قنسول گویا توضیح فتوحات انگلیسها در بینالنهرین و تحتتأثیر قرار دادن جنگلیها بود. میرزا نیز متقابلا اشاره به سلاح قابل ملاحظهای نمود که از طرف فرماندهی ارتش عثمانی به وی رسید و نتوانست مسرتهای حاصل از دریافت این هدیه نفیس را مخفی بدارد و همین امر بعدا موجب انتقاد یارانش قرار گرفت و اعتراض شد... .» براساس روایتها در این دیدارها قنسول انگلیس به میرزا وعده همکاری داد و از او خواست درصورت همکاری با انگلیسیها میتواند به قدرت و رهبری سیاسی ایران دست یابد که این پیشنهاد را میرزا به صراحت رد کرد. بین سالهای1298 تا 1300 زدوخوردها و درگیریهایی میان جنگلیها با قوای بریتانیا و قزاقهای تحت حمایت آنها گزارش شده است که در آخرین نبرد، رضاخان میرپنج از بریگاد قزاق فعالانه در آن شرکت داشت.
سند چهارم
حکم میرزا
حمل برنج غدقن است
سند فوق گزارش حاکم قزوین به وزیر مالیه است. در نامه آمده است که اهالی قزوین به خاطر بیم از قحطی آخر سال از ارسال محموله ارزاق به مرکز استنکاف می کنند و از سوی دیگر شایعه غدقن کردن حمل برنج به سمت قزوین از سوی میرزاکوچک خان که در گیلان و طالش حکومت اختیار کرده است مزید بر علت شده است. حاکم قزوین گفته است که این مسائل باعث عسرت اهالی تهران و قزوین و دیگر مناطق خواهد شد. در پایان این نامه تاکید شده که باید اقدامات مقتضیه برای این مسئله صورت گیرد تا باعث آسایش مردم شود.
سند پنجم
تعقیب جنگلیها با آیروپلان
گزارشی از لاهیجان؛ دیشب 3نفر از جنگلیها با لباس مبدل برای جاسوسی و خیانت و دیگر به شهر آمده بودند. قزاقهای پست آنها را تعقیب و دستگیر مینمایند. بعضی از اشخاص دیگر هم که از کارکنان جنگلیها بگوشه و کنار پنهان بودند آنها را هم توقیف و در حال استتنطاق هستند. از بعضی جنگلیها اسلحه بهدست آمده. آیروپلان (به هواپیما گفته میشد) امروز مشغول طیران (پرواز) به سمت کوهها و کشف مراتع و جنگلها میباشد. از قرار مذکور میرزاکوچک و جنگلیها و بقیه به طرف لیلهکوه (در لنگرود) و ییلاقات و املش رفتهاند و آن صفحات را غارت کرده...
راپورت ولایات
مجلس شورای تجارت رشت
دکانی در بیرون شهر رشت در محله عینک