لیلا شریف _ روزنامهنگار
دوم خرداد تغییراتی را در عرصههای مختلف به همراه آورد؛ موجب شد تا بسیاری از آن دوران به عنوان دوران گشایش در فرهنگ و سیاست صحبت کنند. رد این تغییرات در بازار نشر و کتابخوانها چنان مشهود بود که محمدرضا ناجیاناصل که از سال 56 وارد فضای نشر شده است و مدیریت انتشارات رسا را برعهده دارد از آن دوره بهعنوان سالهای درخشان برای مجوز نشر و بازار کتاب یاد میکند.
پس از دوم خرداد و پیروزی آقای خاتمی، شاهد تغییراتی در سطوح مختلف فرهنگی، سیاسی و... بودیم. با توجه به تجربه حضور شما در بازار نشر، آیا آن دوران زمینه تغییرات در بازار نشر را مهیا کرد؟
پیش از سال 76، ناشران کتابهای متعددی داشتند که پشت سد وزارت ارشاد مانده بود. بسیاری از کتابها اجازه چاپ پیدا نمیکردند و این اتفاق برای کتابهای سیاسی بسیار پررنگ بود.
زمانی که آقای خاتمی به عنوان رئیسجمهور سکان اداره کشور را در دست گرفت، وزارت ارشاد نیز با آمدن وزیر جدید، تغییر و تحولاتی پیدا کرد. مدیران جدید درهای اتاقهایشان را روی ارباب رجوع گشودند و بسیاری از کتابهایی که تا به آن روز اجازه انتشار نداشتند، مجوز دریافت کردند. این اتفاق تحولی در بازار نشر ایجاد کرد و موجب شد تا این بازار رونق پیدا کند.
به خاطر دارید که در آن زمان چه کتابهایی بعد از سالها، اجازه انتشار یافتند؟
در نشر ما کتابهایی همچون «دوران انقلاب ایران» نوشته استمپل و مجموعه «زندگی و دفاعیات زندهیاد دکتر مصدق» که با کوشش محقق ارزشمند سرهنگ نجاتی تألیف شده بود و کتاب «تاریخ تحولات اجتماعی ایران» نوشته جان فوران که تحولات منجر به انقلاب ایران را از زمان صفویه تا سالهای بعد از انقلاب مورد بررسی قرار داده بود، از جمله کتابهایی بودند که امکان انتشار تا آن موقع را نداشتند یا با حذف موارد زیادی مواجه شده بودند. در این دوره ما توانستیم مجوز چاپ آنها را بهدست آوریم.
آمدن این قبیل کتابهای سیاسی به بازار موجب شد تا مردم به خواندن این کتابها روی بیاورند و از سوی دیگر انتشار این کتابها رونق قابل توجهی را نصیب بازار نشر کرد.
جدا از بحث نشر، فعالیتهای ارشاد در قبال ناشران، تغییراتی بههمراه داشت؟
بله، آقای خاتمی در وزارت ارشاد شفافسازی را پایهریزی کرد. تا آن زمان خرید کتابها از سوی هیأتهایی انجام میشد که ما اطلاعی از تخصیص بودجهشان برای خرید کتاب و حمایت از نشر کشور نداشتیم و تصمیمات در پشت درهای بسته گرفته میشد. ناشران غیرخودی، اطلاعی از روند فعالیت نداشتند و اگر صلاح میدانستند برخی اطلاعات را بیان میکردند. پیش از سال76 روال اینگونه بود که بودجههای کلان حمایتی تنها برای خودیها صرف میشد و برای نخستین بار در دوره آقای خاتمی بود که درها گشوده شد. در آن دوران شفافسازی صورت گرفت و هیأتهای خرید کتاب، موارد انتخابشده را به ناشران اعلام میکردند.
البته این اتفاقات به معنای حل کامل مشکلات به جای مانده از گذشته نبود، مثلا اگرچه از همه ناشران خرید صورت میگرفت، ولی حجم خرید از خودیها یا تسهیلات اعطایی به آن تعداد معدود، به هیچ وجه قابل قیاس با بقیه نبود. از موارد قابل ذکر، اعطای جواز نشر دائم به ناشران بود که باز هم عدهای همچون من از دریافت آن محروم بودیم. نکته بسیار جالب، منتفعشدن بیش از حد ناشرانی بود که حتی حاضر نشده بودند نامه حمایت از کاندیداتوری خاتمی را امضا کنند.
دلیلشان برای این کار چه بود؟
استدلالشان این بود که ما به عملکرد این ناشران مطمئن نیستیم.
این اتفاق ناشی از نگاه سیاسی بود؟
این اتفاق براساس شخصیت افراد و عملکردشان بود؛ بهعنوان مثال من که در زمان شاه پرونده سیاسی داشتم، بیشتر زیر ذرهبین قرار میگرفتم.
این نگاه در دوره مدیران دوم خردادی هم وجود داشت؟
بله، کاملا! در دورهای پس از انقلاب بحث افراد مورد اعتماد در تمام ارگانها رایج شد و به یکسری از افراد به دلیل شناخت و عملکرد، اطمینان بیشتری کردند. در مقابل، افرادی که عملکردشان مورد قبول نبود، بهصورت اتوماتیک در خارج از دایره خودیها قرار میگرفتند. بهعنوان مثال تا آن زمان هنوز چند نفر از ناشرانی که مجوز موقت داشتند و برخی از این افراد دوستان بنده بودند، موفق به دریافت جواز نشر دائم نشده بودند. زمانی که آقای مهاجرانی، وزیر ارشاد شدند، مجوز برخی از این ناشران که در حلقه خودیهای ایشان و مدیران همسو با ایشان تلقی میشدند، صادر شد، در حالی که باز هم عدهای مانند من که خارج از دایره خودیها قرار میگرفتیم، مجوزمان موقت ماند.
میخواهم بگویم که متأسفانه این ساختار معیوب، در دوره آقای خاتمی هم وجود داشت. با وجود اینکه خریدهای کتاب شفاف شده بود، اما این دستهبندیها وجود داشت و تصمیمگیران همان مدیران برخاسته از فرهنگ گذشته بودند؛ چرا که یکباره با روی کار آمدن یک دولت جدید، مدیران جدید خلق نمیشوند. این جزو عیبهای دوره اصلاحات بود. اما واقعیت این است که همین مشکل هم با دورههای دیگر قابل قیاس نبود و باز هم شرایط بهتر شده بود.
کتابی را بهخاطر میآورید که فقط در آن دوران اجازه چاپ پیدا کرده باشد؟
کتاب زندگی و دفاعیات دکتر مصدق را که در آن زمان منتشر کردیم، وقتی احمدینژاد روی کار آمد، جلوی چاپش را گرفتند و الان هم متأسفانه با همان مجوز قبلی، به آن اجازه انتشار نمیدهند.
آیا اتفاقات سیاسی آن دوره و افزایش اجازه انتشار کتابهای سیاسی موجب شد تا سلیقه مردم در مطالعه تغییر کند و بیشتر به کتابهای سیاسی روی بیاورند؟
شعار آقای خاتمی توسعه سیاسی بود؛ بنابراین انعکاسش در جامعه این بود که از یک سو اجازه انتشار کتابهای سیاسی بیشتر شد و از سوی دیگر مخاطبان این کتابها افزایش یافت.
شما که سالها تجربه فعالیت در بازار نشر را پشت سر گذاشتهاید، بهنظرتان بهترین دوره برای ناشران چه دورهای بود؟
دوره آقای خاتمی که راحت تر مجوز میدادند و تا حدودی فعالیتها شفاف و مقداری فضا بازتر شد، بهترین دوره برای ما ناشران بود. ما نباید این واقعیت را فراموش کنیم که این ساختار معیوب خیلی مرتبط به دولتها نیست و بحث فرهنگی است. این ساختار معیوب در دورههای مختلف تشدید و تضعیف شده است، در دوره آقای خاتمی این ساختار معیوب تضعیف شد، اما دوره آقای احمدینژاد به اوج خود رسید.
مدیر انتشارات رسا:
آمدن کتابهای سیاسی به بازار موجب شد تا مردم به خواندن این کتابها روی بیاورند و از سوی دیگر انتشار این کتابها رونق قابل توجهی را نصیب بازار نشر کرد
چهار شنبه 31 اردیبهشت 1399
کد مطلب :
101117
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/Dk0wq
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved