میثم کرانی
دکتری رفتار سازمانی دانشگاه تهران
جامعه بشری بعد از نزدیک به یک قرن، دوباره با تجربه یک بیماری همهگیر به شکل جدی روبهرو شده است. آنفلوآنزای اسپانیایی آخرین تجربه جدی یک بیماری همهگیر در بشریت بوده است که گمانهزنیهای بسیار متفاوتی از مقدار مرگومیر ناشی از آن وجود دارد. با آغاز پاندمی کرونا، دوباره ثابت شد که انسانها بسیار بیشتر از آنچه تصور میکنند در مقابل بیماریها آسیبپذیرند. در حقیقت بزرگترین ضربه به سلامت اجتماعی، نه در دوران درگیری کشورها با بیماری بلکه با پایان گرفتن پاندمی خود را نشان میدهد.
اگر چه از زمان اپیدمی آنفلوآنزای اسپانیایی تا امروز تحقیقات فراوانی درخصوص سلامتی بازماندگان صورت گرفته است، اما مطالعات چشمگیری درخصوص آثار این بیماری بر رفتارهای فردی و جوامع انسانی انجام نشده است. عملا میتوان گفت که هیچ نظرسنجی مستقیمی در مورد تأثیر آنفلوآنزا بر نگرش مردم و اعتماد اجتماعی انجام نپذیرفته است و ابزار سنجش چشمگیری در این خصوص وجود ندارد. با وجود این، نشانههایی موجود است که با استفاده از آنها میتوان پیامدهای اجتماعی و کاهش قابل رؤیت اعتماد اجتماعی را با آن رصد کرد. بخشی از این اختلالات اجتماعی و پیامدهای بلندمدت اقتصادی و تهدید سلامت اجتماعی شباهت زیادی به اتفاقاتی که بعد از مرگ سیاه قرن چهاردهم روی داد، دارد. سیل گسترده مهاجرت از کشورهایی که آسیب بیشتری از بیماری دیده بودند (مانند مکزیک، اسپانیا و ایتالیا) به ایالات متحده و بررسی رفتارها و عقاید مهاجرین، قبل و بعد از همهگیری بیماری نشان از تخریب گسترده سرمایههای اجتماعی در این کشورها دارد. اما آیا اتفاقات مشابهی در دنیای پساکرونایی در انتظار ماست؟ آیا با وجود همنظر بودن قریب به اتفاق دانشمندان علوم اقتصادی مبنی بر احتمال بروز بحرانهای اقتصادی و مشکلات حاد در حیطه اقتصاد ملی و بینالمللی، باید نگران از دست رفتن اعتماد اجتماعی و ایجاد وضعیت اورژانسی برای سلامت اجتماعی باشیم؟ بدیهی است که پاسخ به این سؤالات به هیچ عنوان نمیتواند قطعی باشد، اما دلایلی وجود دارد که نشان میدهد جامعه پساکرونا ممکن است با پیشرفتهایی از بُعد سلامت اجتماعی نسبت به گذشته مواجه شود. مداخلات دولتها با ایجاد محدودیتهای اجتماعی در دوران همهگیری، با وجود مؤثر بودن، تحتتأثیر اشتباهات بزرگ در امر اطلاعرسانی و سانسور خبری شکلگرفته در دوران جنگ جهانی اول، تأثیر منفی وحشتناکی را بهدنبال داشت. اما بهنظر میرسد که امروز با شرایط متفاوتی مواجه هستیم. وقوع کرونا برخلاف شکاف اجتماعی عمیقی که در سالهای دهه 20میلادی شکل گرفت، منجر به ایجاد وحدت و انسجام بیشتر بین جوامع شده است. تداخلات مشابه دولتها و عدمکارایی مناسب سیستم بهداشت در مواجهه با کرونا اگرچه یادآور اتفاقات تلخ آن سالهاست، ولی تفاوتهایی هم دیده میشود که ما را به آینده زیباتری امیدوار میکند. بر هیچکس پوشیده نیست که ضعف قابل مشاهده سیستم بهداشت و درمان بینالمللی در مواجهه با این بیماری، منجر به بیاعتمادی جمع کثیری از انسانها به اخبار پیشرفتهای علمی گسترده بشریت شده است. مشکلات اقتصادی احتمالی ناشی از کرونا بهشدت سلامت اجتماعی را در دنیای پساکرونا به مخاطره انداخته و حتی اعتقاد برخی را به باورهای دینی سست کرده است.اما برای تخمین وضعیت دنیا بعد از پایان گرفتن این بحران، یادمان نرود که در این دوران افرادی را دیدهایم که به پاس قدردانی از تلاش پزشکان آنها را در هر کوی و برزنی تشویق کرده و میکنند. به روزهایی توجه کنیم که انسانهایی که در شرایط زندگی روزمره ممکن بود برای مدتها حتی همسایههای خود را نبینند و چه بسا نشناسند، ساعتها در کنار پنجره خانههایشان با هم به صحبت پرداختهاند، با هم آواز خواندهاند و موسیقی گوش کردهاند. دوستان و آشنایان اگرچه فرصت دیدار رودررو را از دست دادهاند، اما بهدلیل وقت آزاد بیشتر و دغدغه کاری کمتر این روزها و با استفاده از شبکههای اجتماعی و سایر روشهای مرسوم ارتباط جمعی، چندین برابر حالت معمول از حال هم آگاه شدهاند. در این روزها انسانها هر چه بیشتر به اهمیت در کنار هم بودن فکر میکنند. هر چه بیشتر حسرت روزهایی را میخورند که بهصورت خودخواسته از دیدار عزیزانشان محروم شدهاند و بهدنبال روزی هستند که با رفع مشکل از فرصت جبران استفاده کنند. امروز انسانها نگران و ناراحت از دست رفتن مردمی هستند که بر اثر بیماری جان خود را از دست میدهند. این روزها کمپینهای فراوانی برای کمک به کادر درمان، کمک به افراد کمبضاعت و حتی کمک به دولتها دیده میشود. اینها نقاط روشنی است که میتواند ما را به اجتماعی سالمتر امیدوار کند.
سلامت اجتماعی؛ صعود یا سقوط!
در همینه زمینه :