تعادل شگفتانگیز در زبان فارسی
عبدالله کوثری از ویژگیهای نجف دریابندری در ترجمه میگوید
مهرداد طبرسی ـ روزنامهنگار
انتخاب مترجمی که بتواند درباره نجف دریابندری سخن بگوید کمی دشوار است. مترجمان بزرگ همنسل او درگذشتهاند و از میان مترجمان معدودند کسانی که بر همه آثار نجف دریابندری اشراف داشته باشند. استاد عبدالله کوثری یکی از انگشتشمار مترجمانی است که به گوناگونی دریابندری ترجمه کرده است، از آثار ادبیات آمریکای لاتین و کارهای ماریو بارگاس یوسا تا آثار کلاسیکی مثل آسخولیوس. عبدالله کوثری از جنبههای گوناگون کارنامه دریابندری به همشهری گفته است.
آشنایی شما با ترجمههای نجف دریابندری از کدام اثر آغاز شد؟
فکر میکنم اول از همه «وداع با اسلحه» را خواندم. حوالی سال 40 انتشارات جیبی آن را منتشر کرده بود. حیرت کرده بودم که چه راحت میشود زبان را در ترجمه خودمانی کرد. این کتاب سطحی از زبان را به من شناساند که تاکنون فکر نمیکردم بشود به چنین شکلی ترجمه کرد. در دوره گذشته بیشتر ترجمهها سنتی بود. دریابندری از قابلیتهای زبان فارسی امروز برای ترجمه استفاده کرد.
نجف دریابندری آثار گوناگونی را به فارسی ترجمه کرده از آثار ادبی تا آثار فلسفی؟ فکر میکنید ترجمه کدام آثار درخشانتر بوده است؟
اتفاقاً همین چندوجهی بودن است که جایگاهی یگانه به او میدهد. دریابندری به همان خوبی فلسفه راسل را ترجمه میکرد که رمان هم ترجمه میکرد. به همان خوبی که رمان ترجمه میکرد، «چنین کنند بزرگان» را نیز ترجمه کرد که اتفاقی است در زبان فارسی. همه آثار را بهبهترین شکل ممکن ترجمه کرده است.
به جز چند وجهی بودن، وجوه دیگر تمایز دریابندری بهعنوان مترجم در چه چیزهایی است؟
خیلی از مترجمان شاید بتوانند به خوبی از پس ترجمه کتاب بربیایند اما او بر نویسنده و دنیای آثار او مسلط بود. انتخاب کتاب برای او خیلی اهمیت داشت. دریابندری کتابی را ترجمه میکرد که میشناخت. مقدمههایی که مینوشت کارهای بسیار ارزشمندی است که نشان از تسلط و شناخت او به کتاب و نویسنده حکایت میکند. مقدمههای او به اندازه خود کتاب سودمند بود. چند مترجم داریم که بتوانند درباره آثاری که ترجمه کردهاند، بنویسند؟ مترجم کسی نیست که فقط زبان را بهخوبی بلد باشد، نخستین شرط ترجمه فرهیختگی است و نجف دریابندری مترجمی فرهیخته بود. شما به گفتوگوهای او نگاه کنید، مثل گفتوگوهایی که با آقای حریری کرده. یک دنیا حرف دارد و حرفهایی که درباره ادبیات و نویسندگان و ترجمه گفته حرفهای بسیار دقیق و درستی است.
از نظر جنبههای زبانی چطور؟
مهمترین ویژگی ترجمههای دریابندری تعادل او در بهکار بردن زبان است. او در ترجمه آثار فلسفی به فارسی سره متوسل نشد، مثل بعضی مترجمان که معادلهای مندرآوردی خلق میکنند که از اصل کلمه انگلیسی دشوارتر است. در عین حال مثل بعضی دیگر از مترجمان آثار فلسفی از زبان معرب نیز استفاده نکرد و واژههای دشوار عربی نیز در ترجمههای او کم است. اصلیترین وجه زبانی ترجمههای دریابندری تعادل شگفتانگیز او در استفاده از زبان معیار فارسی بود، یعنی زبانی که خوانندگان بتوانند بهراحتی بفهمند.
شما در سالهای اخیر «ریشههای رمانتیسم» آیزیا برلین را ترجمه کردهاید و به ترجمه آثار یونانی مثل آسیخولوس پرداختهاید. دریابندری هم متفکران روس برلین را ترجمه کرده یا آنتیگونه را. در مقام مقایسه چه تمایزی بین ترجمههای شما و او وجود دارد؟
درباره «متفکران روس» حتی نمیتوانم بگویم که یک جمله بوده که اگر من میخواستم ترجمه کنم جمله بهتری از آنچه دریابندری ترجمه کرده بود، ترجمه میکردم. بهنظر من ترجمه آنتیگونه از بهترینهای کارنامه دریابندری نیست. دریابندری چنانکه گفتم اهل آرکائیسم زبانی نبود. کسی مثل شاملو خدای استفاده از چنین زبانی است. من هم در ترجمه تراژدیهای یونان از چنین زبانی بهره بردهام. اما دریابندری تلاش کرده است که تراژدیهای یونان را به زبان امروز ترجمه کند. بهنظر من آنتیگونه به پای ترجمههای فلسفی و ادبی دیگر او نمیرسد.
از میان ترجمههای دریابندری از آثار ادبیات داستانی کدام را انتخاب میکنید؟
دریابندری متخصص ادبیات آمریکا بود. ترجمههای او از آثار ارنست همینگوی و دکتروف شاهکارهای او است. دیگرانی هم آمدهاند و آثار این نویسندگان را به فارسی ترجمه کردهاند اما وقتی ترجمه دریابندری وجود دارد، ترجمههای دوباره وقت تلف کردن است. مسلم است که به پای ترجمههای او نمیرسد.