کلیشههای شکستخورده در بحرانهای گردشگری
محمد باریکانی- روزنامه نگار
شیوع کرونا در ایران مشخص کرد که تمامی ساختارهای سنتی و حتی شعارهای کلیشهای در مدیریت دولتی بخش گردشگری کشور نیاز به بازخوانی و تغییرات بنیادین دارد. بحران کرونا در ایران که تمامی مشاغل را درگیر کرد و براساس ارزیابیهای انجمنهای صنفی در بخش خصوصی قادر به افزودن بیش از 60هزار بیکار تنها در بخش هتلداری و شرکتهای خدمات مسافرتی به آمار بیکاران کشور است، شاخص خوبی برای ارزیابی شکست مدیریت بحران گردشگری کشور است.
وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از فروردین سال قبل که سیلاب بهاری دامنگیر مقاصد گردشگری ایران شد و تصاویر روان شدن خودروی مسافران نوروزی در سیلاب شیراز و بسته شدن راههای ارتباطی در مقاصد گردشگری ایران شد، شعار تدوین «برنامه خروج از بحران» را نیز مطرح کرد. سال گذشته نیز که ایران آبستن حوادث متعدد طبیعی و انسانساخت شد و خسارت بیشتری بر صنعت گردشگری کشور وارد آمد نیز همین شعار مطرح بود.
اکنون پرسش این است که «برنامه خروج از بحران گردشگری» که بارها از سوی وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی و معاون گردشگری او مطرح شده و هربار نتیجهای جز افزایش مطالبات گردشگران و بخش خصوصی از متولی دولتی این صنعت نداشته است، چه زمان عملیاتی میشود؟
هنوز نشانهای از تدوین «برنامه خروج از بحران گردشگری» در وزارت میراثفرهنگی وجود ندارد و برنامه این وزارتخانه با شیوع کرونا در ایران، تنها به صدور چند دستورالعمل بهداشتی به هتلها و تاسیسات گردشگری و موزهها آن هم به درخواست ستاد ملی مقابله با کرونا یا درخواست از مردم برای موکول کردن دریافت وجوه سفرهای کنسل شده به بعد از کرونا منتهی و البته نشست خصوصی با شرکتهای خدمات گردشگری و دادن وعده به مدیران آژانسهای گردشگری برای ارایه وام 12میلیون تومانی با سود 12درصد به آنها بابت حفظ هر پرسنل کاری نیز انجام شد که با اقبال مواجه نشد.
بحران کرونا مشخص کرد که متولی دولتی صنعت گردشگری کشور بهعنوان تصمیمگیر اصلی در این صنعت، نهتنها برنامهای برای خروج از بحران لااقل در 2 سال اخیر نداشته است که حتی مدیران دولتی این صنعت در شرایط بحرانی، همواره تلاش کردند استراتژی ماندن در سایه را جایگزین ارایه برنامه کنند.
بحرانهای ایجاد شده در 3 سال گذشته در ایران که مستقیم صنعت گردشگری کشور را هدف قرار داد و آخرین آنها با کرونا بروز کرد، به روشنی عیان کرد که وزارت میراثفرهنگی و معاونت گردشگری آن وزارتخانه نتوانستهاند شعار «برنامه خروج از بحران» را عملیاتی کنند. در نتیجه بود و نبود بخش دولتی در صنعت گردشگری، تأثیر چندانی بر آینده معادلات این صنعت ندارد و تنها به بوروکراتیکتر شدن چرخه گردشگری کشور و تداوم بیبرنامگی بیشتر در صنعت گردشگری انجامیده است.
کووید19 به بخش خصوصی در صنعت گردشگری نیز آموخت که نمیتوان همچون گذشته بر توان بخش دولتی در پیشبرد آینده صنعت گردشگری ایران امیدوار بود وباید همچون گذشته با تکیه بر توان و خلاقیت در مدیریت محدود چرخه گردشگری بهمنظور بازسازی موتور تخریب شده این صنعت تلاش کند.