تاسهای برنده
بردگیم یاتزی
شاید اگر تاسهای موجود در این بازی را ببینید، فکر کنید با چیزی شبیه به منچ و... روبهرو هستید. البته که هر گردی، گردو نیست و قرار نیست هر تاسی، متعلق به بازی منچ و... باشد. در بازی یاتزی، ابزار کار شما همین تاسها هستند؛ یعنی هر بازیکن در هر دست بازی، تاسها را میاندازد. در هر دست، 3 بار میتواند تاس بیندازد. بعد نوبت به بازیکنان بعدی میرسد. حالا هر بازیکن در نوبت خودش، میتواند نحوه این تاسانداختن را تغییر بدهد. مثلاً 3 تا تاس با عدد مشخص را کنار بگذارد و دوباره تاسهای باقیمانده را بیندازد. طبق قوانین و نحوه محاسبه امتیازاتی که در راهنمای این بازی هست، شما باید به نحو خاصی این تاسها را بیندازید و امتیازهایتان را محاسبه کنید. 13دور بازی میگردد و در نهایت، کسی که بیشترین امتیاز یا امتیاز یاتزی را بهدست آورده باشد، برنده خواهد بود. شاید قوانین محاسبه امتیازها و نحوه این محاسبه کمی برایتان پیچیده باشد، اما با یکی، 2 بار بازی که این قوانین را یاد بگیرید، متوجه میشوید که اتفاقاً خیلی مهیج هم هست.
بفروش و زنده بمان
بردگیم شیر مرغ
این بردگیم هم یکی از بازیهای خیلی جالبی است که میتواند برای شما منافع زیادی هم داشته باشد؛ مثل اینکه قدرت حضور ذهن و اقناع و فروش شما را بالا ببرد. اما بازی چطور است؟ تعداد بازیکنان 2 تا 6 نفر است و زمان استاندارد بازی هم نیم ساعت. کارتها را تقسیم میکنند و به هر کسی مثلاً 6 تا از کارت کلمات و 6 تا از کارتهای دیگر را میدهند. حالا یک نفر بهعنوان مشتری انتخاب میشود. این مشتری، یکی از کارتهای غیرکلمه خودش را رو کرده و به همه نشان میدهد. باقی بازیکنان، با توجه به این کارت و شکلی که دارد، از میان کارتهای کلمهای که دارند، باید 2 کارت را انتخاب کنند. این دو کارت باید مفهوم عجیبی را ایجاد کند. مثلاً مشتری یکی از کارتهایش مرغ باردار یا مرغ نینجاست. شما باید جوری این کارتهای کلمه را با هم ترکیب کنید که محصولی بشود که به درد او بخورد. هر کسی یک دقیقه فرصت دارد تا محصولش را تبلیغ کند و بگوید که چرا به درد مشتری میخورد. در نهایت مشتری یکی از آنها را انتخاب کرده و کارت خودش را به برنده میدهد و همه کارتها میسوزد.
پولبازی در خانه
بورسبازی
این روزها همه به بورس فکر میکنند، شما چطور؟ این روزها همه در خانهشان نشستهاند و دارند بورسبازی میکنند، شما چطور؟ این روزها حتی زنان خانهدار و دانشجویان و... هم دارند بورسبازی میکنند، شما چطور؟ به واسطه رشد مثبت شاخص بورس و سودآوری عجیب و غریب آن، بیشتر نقدینگی موجود در اختیار مردم به این سمت و سو سوق پیدا کرده است. به همین دلیل است که این همه صف ثبتنام در دفاتر پیشخوان دولت ایجاد شده است. شما هم اگر دوست داشته باشید، میتوانید درحالیکه در خانهتان هستید، بهعنوان یک کار درست و حسابی به این ماجرا فکر کنید. فقط اینکه ذکر چند نکته خالی از خلل نمیتواند باشد. اول اینکه با این قضیه سطحی برخورد نکنید. دستور زبان
بورس را یاد گرفته و بهتر از هر کسی بازی کنید. سعی کنید همه نقدینگیتان را هم وارد بورس نکنید چون احتمال دارد کل این قصه با مشکل هم روبهرو شود. اما برای موجسواران حرفهای هیچ موجی خطرناک نیست. برای بورسبازان حرفهای هم چنین است. در دورههای لازم شرکت کنید و این قصه را به سادگی برگزار نکنید. گروههای حرفهای و سایتهای درست و حسابی را هم از دست ندهید.
کی قاتله؟
چشمک قاتل
بازیهای خانگی هرقدر سادهتر باشند، به همین نسبت هم شروع کردن و انجامدادنشان در همهجا راحت خواهد بود. مثل همین بازی چشمک مرگ. هر جایی که باشید، فقط کافی است خودکاری و کاغذی دمدست داشته باشید؛ بازی به همین راحتی قابل انجام است. اما چطور؟ فرض کنید شما 7 نفر هستید. 7تا برگه را مینویسید. روی یکی کلمه کارگاه، روی یکی کلمه قاتل و روی باقی برگههای باقیمانده کلمه مقتول را مینویسید. حالا برگهها را به هم ریخته و هر کسی یکی از آنها را بر میدارد. کارگاه، باید دنبال قاتل بگردد. قاتل هم که از هویت خود مطلع است، بهصورت پنهانی، به یکی از مقتولان اشاره کرده و به او چشمکی میزند و مقتول از بازی خارج شده و میمیرد. اگر کارگاه موفق شود که قاتل را پیدا کند، در دست بازی قاتل تبدیل به کارآگاه میشود. میبینید؟ بازی بهشدت سادهای است. این بازی نیاز به پیشبینی و قدرت حدسزدن بالا دارد و باید بتوانید از میان اتفاقهایی که میافتد و افرادی که میمیرند، قاتل را حدس بزنید. برای تعداد بازیکنان هم محدودیتی وجود ندارد.
والاس دوستداشتنی
شجاعدل
میل گیبسون تا مدتها، در ایران جزو بازیگران و فیلمسازان بدنه رسمی فرهنگ و هنر بود؛ به واسطه آثاری که ارائه کرده بود و سبک و سیاقی که داشت. گیبسون بعد از بازیگری، کارگردانی را هم تجربه کرد و یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما را هم ساخته است؛ اثری به نام «شجاعدل». این اثر دوبله خوبی هم شده و بارها در تلویزیون ایران پخش شده است. در این فیلم تاریخی و جنگی، گیبسون نقش ویلیام والاس، مبارز اسکاتلندی را بازی میکند که مورد ظلم سربازان انگلیسی قرار گرفته و همسرش را از دست میدهد. این واقعه، اثری عظیم بر او گذاشته و برای استقلال اسکاتلند، آغاز به مبارزه میکند و به نوعی رهبری اسکاتلندیها را عهدهدار میشود. در نهایت نیز با خیانت برخی از یارانش، اسیر انگلیسیها شده و به طرزی دلخراش اعدام میشود. این فیلم در سال 1995میلادی ساخته شده و نامزد 10جایزه اسکار و برنده نیمی از این نامزدیها ازجمله بهترین فیلم شد. فیلم گیشه خوبی هم داشت و توانست نزدیک به 210میلیون دلار فروش کند؛ یعنی نزدیک به 3 برابر هزینه ساختش.
جستوجوی پیچیدگی
هزار تو
با یک فیلم اجتماعی چطورید؟ البته شاید با داستان و گرههای داستانی و شخصیتپردازیها کمی مشکل داشته باشید، اما به هر حال فیلمی که تم اجتماعی داشته و بازیگرانی چون شهاب حسینی و ساره بیات در آن ایفای نقش کرده باشند، حتماً ارزش تماشا هم خواهد داشت. «هزارتو» را امیرحسین ترابی کارگردانی کرده. تماشای این اثر سینمایی یک ساعت و 22دقیقه از شما زمان خواهد گرفت. در ابتدا هم قرار بود نام فیلم را «لابیرنت» انتخاب کنند که در نهایت، به نام هزارتو رسیدند. این فیلم، در واقع رویکردی اجتماعی و خانوادگی دارد و حول گمشدن یک کودک شکل میگیرد. در ادامه نیز واکنش و تعامل شخصیتها باعث میشود تا فیلم را دنبال کنیم؛ هرچند که برخی منتقدان داستان فیلم را تکراری و نوع اجرای آن را هم معمولی ارزیابی کردند و معتقدند ایده اولیه خوبی دارد. از دیگران بازیگران فیلم باید به پژمان جمشیدی، غزال نظر، علیرضا ثانیفر و... اشاره کرد. این فیلم را میتوانید در سایتها و اپلیکیشنهای نمایش فیلم و سریال اینترنتی ایرانی به تماشا بنشینید. بیشتر کاربران هم از کلیت فیلم رضایت داشتهاند؛ هرچند کم نبودهاند کسانی هم که با پایانبندی آن مشکل
داشتند.
این بچه با جنم
انیمیشن بچه رئیس
یکی از انیمیشنهای جالبی که این روزها بچهها را حسابی سرگرم کرده و حتی از تلویزیون هم پخش میشود، «بچه رئیس» است. این شخصیت ابتدا 3 سال پیش، بهصورت فیلمی انیمیشنی ساخته شد اما بعدها که استقبال عمومی را دیدند، بچهرئیس تبدیل به سریال شد؛ همین سریالی که تحت عنوان «بچه رئیس؛ بازگشت به کار» منتشر شده است و در سایتهای فیلم و سریال ایرانی هم بهصورت دوبله در دسترس است. کارگردان این مجموعه مت انگاسترو است که فصل اول آن، با همین عنوان بازگشت بهکار و در قسمتهای مختلف تولید و پخش شده است. هر قسمت از این سریال هم موضوع خاص خودش را دارد. بهطور مثال در قسمت اول این فصل، بچه رئیس و تیمش، باید بدترین بچه دنیا را که مدام گریه میکند و زندگی خانواده و همسایگانش را به هم ریخته، مدیریت کنند. در قسمتهایی دیگر، مثلاً یک کارآگاه فضایی میخواهد سر از راز کمپانی بچه در بیاورد. در یکی از قسمتها هم جایزه بامزهترین بچه قرار است اعطا شود. به همین نسبت هر قسمتی یک داستان را دنبال میکند. این فصل در سال 2018میلادی ساخته شده است.
رأی شماره هشت
12مرد خشمگین
یکی از خاصترین فیلمهای تاریخ سینما را باید همین فیلم «12مرد خشمگین» بدانیم. این فیلم در سال 1957میلادی ساخته شده. ورژنهایی دیگر از آن هم در آمریکا و کشورهای دیگر ساخته شد. اما موضوع فیلم چیست؟ پسری جوان و نحیف از اهالی آمریکای لاتین، متهم به قتل پدرش میشود. چاقوی او را در محل قتل پدرش پیدا کردهاند و او مدعی است که مدتی قبل آن را گم کرده. حالا این 12مرد که در یک اتاق هستند و اعضای هیأت منصفه را تشکیل میدهند، باید درباره گناهکاربودن یا نبودن این فرد تصمیم بگیرند. لوکیشن ثابت است و شخصیتها هم ثابت؛ ولی با این حال با یکی از مهیجترین فیلمهای تاریخ سینما روبهرو هستیم و این امر، به واسطه داستان پرکشش آن اتفاق افتاده است. فیلم را سیدنی لومت کارگردانی کرده و رجینالد رز هم نوشته. فیلم زمانی 96دقیقهای دارد و شخصیتپردازی عمیقی را به نمایش میگذارد. در نهایت اینکه یکی از اعضای هیأت منصفه مخالف گناهکار دانستن این فرد است و بقیه را مجاب میکند که در اینباره بحث کنند. سرانجام همه اعضای هیأت منصفه، حکم به غیرمجرمبودن متهم میدهند.
میگن فرشته روزهشو...
قطعه و آلبوم گمگشته
تا 2 دهه پیش، نه خبری از سریالهای تلویزیونی بود و نه خبری از تیتراژهایی که فضایی معنوی داشتند و درماه مبارک گل میکردند. اما از ابتدای دهه80 شمسی این رویه شدت گرفت. سرآغاز این اتفاق هم با مجید اخشابی و قطعه «گمگشته» او رقم خورد؛ قطعهای که تا سالها این خواننده را با این سبک صدا و خواندن و تحریرها به یاد مخاطبان میآورد. این قطعه با شعری از علی معلم دامغانی و آهنگسازی و تنظیم خود اخشابی ساخته و بسیار شنیده شد. این قطعه البته به واسطه اینکه تیتراژ سریالی به همین نام هم بود، 30 روز تمام پخش شد. شعرش هم چنین بود: «هرکی با آیینه روبهروست/ تو هست و نیست زل میزنه/ یه چشم سرخ آتشین/ توی چشاش زل میزنه/ میگن فرشته روزهشو با گریه افطار میکنه/ فرشته میدونه که نور ظلمتو بیدار میکنه...». جالب اینکه این سریال را هم رامبد جوان برای شبکه سوم سیما ساخت؛ سریالی که هنوز هم خیلیها یادشان مانده و آن را سرآغاز خوبی برای سریالهای رمضانی میدانند. این قطعه به قدری برای خوانندهاش خوشایند بود که حتی آلبومش را هم گمگشته نامید.
اگه این بهارم برنگردی...
قطعه منو رها کن
در سال 1390، رضا رشیدپور در قالب تاکشوی «شب شیشهای» در شبکه پنجم سیما، درخشش فوقالعادهای را تجربه کرد. تیتراژ این تاکشو، یک صدای خوب و ترانه خوب و تنظیم خوب را تقدیم مخاطبان میکرد؛ اتفاق خوبی که مزد خودش را هم گرفت و در نتیجه، این قطعه هم تبدیل به یکی از بهترینهای تلویزیون و موسیقی تیتراژی شده و هنوز هم خیلیها یراحی را با این قطعه به یاد میآورند. ترانه این قطعه را روزبه بمانی ساخته و کار تنظیم و آهنگسازی و... را هم خود یراحی عهدهدار بوده است. البته در تنظیم، بهزاد رئیسی هم کنارش بود. جالب اینکه آلبوم یراحی هم به افتخار این قطعه شنیده شده، به همین نام عرضه شد. شعر این ترانه چنین بود: «من و انتظار و کابوس تنهایی/ من و حس اینکه هر لحظه اینجایی/ دارم آینهها رو گم میکنم کمکم/ تو رو هر طرف رو میکنم میبینم/ نگو از تو چشمام چیزی نمیخونی/ تو که لحظه لحظه حالم رو میدونی/ اگه این بهارم برنگردی خونه/ دیگه چیزی از من یادت نمیمونه/ منو رها کن از این فکر تنهایی/ تو نرفتی، نه، تو هنوزم اینجایی...».
صدای مهربان پاپ
آفتاب مهربانی از آلبوم حسرت
از اواخر دهه 70 شمسی که اتفاقات جدیدی در موسیقی ایران افتاد و پاپخوانی رایج شد، آلبومها و صداهای مختلفی هم راهی فضای موسیقی ایران شد، یکی از این صداها، شکلی سنتی داشت ولی به قواعد موسیقی پاپ پایبند بود؛ صدای خوانندهای به نام محمد اصفهانی. در آن ایام، همخوانیهای اصفهانی و عصار، بهشدت سر و صدا به پا کرد اما بعدتر محمد اصفهانی، آلبومها و ترکهای مستقل خودش را ارائه داد. در سال 1377، آلبومی بهنام «حسرت» منتشر شد با اشعار مرحوم قیصر امینپور و آهنگسازی شهرام حسنزاده و تنظیم فؤاد حجازی. این آلبوم، به روایت سایتهای موسیقی دو آهنگ هیت یا پرشنونده داشت؛ یکی آهنگ حسرت و دیگری آهنگ «آفتاب مهربانی». آهنگ حسرت، همان قطعهای بود که اصفهانی در هیبت یک معتاد که میخواست تغییری در زندگیاش ایجاد کند، خطاب به دخترش خوانده بود و بهشدت در تلویزیون گل کرد. قطعه بعدی آفتاب مهربانی بود: «آفتاب مهربانی، سایه تو بر سر من/ای که در پای تو پیچید ساقه نیلوفر من/ با تو تنها با تو هستم/ای پناه خستگیها...» آهنگساز این قطعه یک پزشک بود که کار موسیقی هم انجام میداد.
لکنت در آواز
قطعه لکنت از آلبوم 85
الان شاید جوانترها یادشان نیاید، اما زمانی در نیمه اول دهه80 شمسی، بنیامین بهادری برند اول موسیقی پاپ ایران بود. شاید الان، صدای او را نپسندید یا فکر کنید که چرا این آدم باید اینچنین مطرح شده باشد، اما همهچیز به آن روزگار بازمیگردد. بنیامین آلبوم به نام «85»بیرون داد که خودش آن را آهنگسازی کرده و تنظیمش را هم مرحوم نیما وارسته انجام داد. قطعه «لکنت» را باید با این شعر به یاد بیاورید: «اگه یه وقت بغض میکنم، گاهی تبسم میکنم/ میخوام بگم عاشقتم، دست و پامو گم میکنم/ میخوام بگم جون منی، آتیش به جونم میگیره/ میخوام بگم دوسِت دارم، اما زبونم میگیره/ من اگه تو رو دوباره نبینمت میمیرم...» البته بنیامین پیش از آن، با قطعه «دنیا دیگه مثل تو نداره» حسابی گل کرده بود و جوانترها را بهخودش کشانده بود. تا اینکه این آلبوم و قطعه لکنت از راه رسید و بهشدت شنیده شد. البته بعد از انتشار آلبوم، گروهی هم پیدا شدند که میگفتند کار، کار خود حنجره بنیامین نیست و با استفاده از نرمافزارهای کامپیوتری چنین اتفاقی افتاده و صدای او در واقع صدایی ساختگی است.
دیکتاتور معروف به بز
سور بز
آمریکای جنوبی، جغرافیای عجیبی دارد. به قول مارکز، همه دنبال سوژه هستند تا وارد داستانهایشان کنند و قصه را پیش ببرند. اما در آمریکای جنوبی، قصهها اینقدر زیاد است که نویسندهها نمیدانند چطور آنها را باورپذیر کرده و وارد داستانهای خودشان بکنند. یکی از نویسندگان بزرگ این خطه را باید ماریو بارگاس یوسا دانست. یوسا، رمان بسیار معروفی دارد به نام «سور بز»؛ رمانی که البته کمی حجیم و سنگین است و چون با روایتهای موازی پیش میرود، باید با تمرکز زیادی آن را بخوانید اما ارزش خواندن دارد. یکدفعه پرت میشوید به این جغرافیا و البته با کلی وقایع اجتماعی و سیاسی و.... این رمان، بنمایهای تاریخی دارد و به نقشه قتل و ترور رافائل تروخیو، دیکتاتور نظامی دومینیکن میپردازد. لوکیشن و موقعیت و فضای رمان، از یک سو شامل چند درجهدار و جوانی است که در اندیشه قتل این دیکتاتور هستند، از سوی دیگر زندگی این دیکتاتور و اطرافیان او را تصویر میکند و همچنین زندگی کسانی که بهمنظور خدمت به این دیکتاتور، تباه شدند؛ خواسته یا ناخواسته. این رمان در ایران با ترجمه عبدالله کوثری که ترجمهای خوشخوان و خوب است، راهی بازار شده.
چرا عقب ماندیم؟
جامعهشناسی نخبهکشی
حالا که این روزها وقت آزاد زیادی دارید، بد نیست گاهی وقتها از کتابهای آسانخوان هم عبور کرده و کتابهای جدیتر را بخوانید؛ هم برای تمرکز ذهنی خوب است و هم اطلاعات مفیدی از وضعیت دیروز و امروز خودمان و کشورمان را به ما منتقل میکند. یکی از این کتابها که میتوانیم به شما معرفی کنیم، «جامعهشناسی نخبهکشی» اثر علی رضاقلی است. این کتاب طی 3-2 دهه اخیر، سر و صدای زیادی در محافل مختلف به پا کرده و جزو مهمترین کتابهای نگاشته شده در حوزه علل عقبماندگی ایرانیان است. علی رضاقلی، ضمن بررسی دلایل قتل و حصر 3 وزیر و نخستوزیر ایرانی یعنی قائممقام، امیرکبیر و مصدق، در 238صفحه، به دلایل تاریخی و اجتماعی عدمتوسعهیافتگی کشورمان نیز پرداخته و اشاره کرده که ایرانیان علاقه دارند تا این علل عقبماندگی را بدانند و همین، دلیلی برای تلاش آنها جهت رفع آن است. این کتاب 4 فصل دارد. در فصل اول، ویژگی فرهنگ اقتصادی ایران از دوره مغولان به بعد و ریشههای وابستگی ایران بحث شده. 3 فصل بعدی هم که به هر کدام از این شخصیتها و زمینههای اجتماعی ظهور و افول آنها پرداخته است.
پایانهای خوش
داستان راستان
اینکه یک چهره مطرح حوزوی با درجه علامگی، کتابی ساده به اسم «داستان راستان» بنویسد که حتی نوجوانان هم بتوانند آن را بخوانند و درک کنند، از آن عجایب روزگار است. علامه مطهری، ولی این کار را کرد؛ چرا که نمیخواست در مغلقنویسی و سختگوییهای دانشهای حوزوی محصور بماند و میخواست که به زبان ساده سخن بگوید. حتی آن روزگار نیز خیلیها به وی ایراد گرفتند که چرا کتابی چنین سطح پایین دارد مینویسد، درحالیکه میتواند کتابهایی سطح بالا و در حوزه فقه و اصول و فلسفه و.. بنگارد. اما او درک کرده بود که اشکال کار کجاست و این کتاب را به زبان ساده نوشت. از نگاه مطهری، سادهنویسی و سادهگویی، بهمعنــــای سطحیگویی نبود. این کتاب دوجلدی، شامل صدواندی داستان با بنمایههای دینی است که از متون مذهبی برداشت و به زبان ساده بازنویسی شده است. در سیر مطالعاتی آثار مطهری، این کتاب نخستین اثری است که توصیه میشود. داستان راستان در روزگاری شکل گرفت که فضای نویسندگی و داستاننویسی کشور در اختیار تودهایها و چپها و روشنفکران غیردینی بود و این، اهمیت این اتفاق را میرساند.
در مسیر هدایت
پیامهای قرآن برای جوانان
همه شما با برنامه درسهایی از قرآن آشنا هستید؛ به قول اصحاب رسانه، طولانیترین برنامه یا حتی به قول شهیدیفر، تالکشوی تلویزیون ایران که 40 سالی هست دارد پخش میشود. حاجآقا قرائتی با زبان ساده و همهفهم و گاه طنزگونه، سعی میکند قرآن را به میان مردم ببرد و آنها را با کلام خدا آشنا کند. مؤسسه فرهنگی درسهایی از قرآن، سعی کرده که هم آثار حاجآقا قرائتی و هم دیگر آثار مرتبط با ترویج قرآن و پیامهای قرآنی را منتشر کند. یکی از این آثار، «پیامهای قرآن برای جوانان» است که در 288صفحه به زیور طبع آراسته شده است. این کتاب را حجتالاسلام دکتر محمود متوسل، به رشته تحریر درآورده است. دکتر متوسل سالهاست که در کنار حاج آقا قرائتی در این مؤسسه مشغول تفسیر و ترویج معارف قرآنی است. این کتاب، به زبان ساده برای جوانان نگاشته شده و تفسیری از سورههای حمد و بقره محسوب میشود. این کتاب، به این سبک است که هر آیه را میآورد و سپس معنای آن و بعدتر، تفسیری کوتاه از آن را بیان میکند. در خاتمه نیز آنچه از این آیه میشود آموخت را بهصورت ساده بیان میکند.
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
کد مطلب :
99548
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/mZy6n
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved