• جمعه 7 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 17 شوال 1445
  • 2024 Apr 26
پنج شنبه 11 اردیبهشت 1399
کد مطلب : 99541
+
-

برنده‌های مسابقه‌ی «تنها در خانه»

تا می‌توانیم در خانه می‌مانیم

تا می‌توانیم در خانه می‌مانیم

فکر می‌کردیم در پایان مهلت مسابقه‌ی «تنها در خانه»، خانه‌نشینی‌‌هایمان تمام می‌شود، اما این‌طور نشد. هم‌چنان کرونا هست و مدرسه‌ها تعطیل. خانه‌نشینی ادامه دارد و حالا نوبت اعلام برنده‌های مسابقه است.
دوچرخه از همه‌ی دوستان خوبش که در این مسابقه شرکت کرده‌اند، تشکر می‌کند و هم‌چنان از همه‌ی نوجوان‌های دوچرخه‌خوان و دوچرخه‌ران دعوت می‌کند درباره‌ی تجربه‌های ‌ماندن در خانه بنویسند. سر قرارمان هم هستیم. هم‌چنان و تا می‌توانیم در خانه می‌مانیم!

رتبه‌ی اول:
زینب علی‌سرلک (پاکدشت)
حنانه قربانی (کرج)
زینب محمدی (شهرقدس)
متین میرجانی (اصفهان)

رتبه‌ی دوم:
یاسمین انتظاری (اردبیل)
نگار مطیع (اهواز)
هورسا معظمی (تهران)
پریسا مناجاتی (کرج)

رتبه‌ی سوم:
بهاره بیات (زنجان)
نگین زمانی (تهران)
فاطمه شهرابی‌فراهانی (تهران)
ملیکا غلامی (تهران)

رتبه‌ی چهارم:
نرگس دارینی (کرج)
مهشید باقری (تهران)
موژان سعادتمند منشادی (تهران)
حدیث گرجی (تهران)

با تشکر از:
زهرا آهنگران (تهران)
زهرا احمدپور و فاطیما قنبری (کرمان)
سارا احمدی (کوهدشت)
حوریه ارغندی (کرج)
بهاره بیات (زنجان)
روناک دارایی (تهران)
غزل داوری (اردبیل)
زهرا رضائی (تهران)
مبینا رنجبر (تهران)
ملیکا زیرک (تهران)
فاطمه شیخی (اردبیل)
مهسا شیرمحمد (ایلام)
هستی صالحی (تهران)
ایلیا عزتی (هشتگرد)
محمد کاکازاده (رامسر)
سونیا مولایی (اندیشه)

برنده‌های گروه سنی کودک:
سارا آبای (تهران)
عسل ابراهیم‌پور (اردبیل)
نرجس احمدی (اردبیل)
سوگند حسینی (اردبیل)
همایون کارخانه‌ یوسفی (تهران)
مهدی و محمد هادی‌نژاد (جیرفت)

تعطیلی تعطیل!

یک ‌روز من با خود چنین گفتم:
ای کاش ما از نو شویم تعطیل
تا من بمانم خانه و هرروز
خورد و خوراکم را کنم تحلیل

حالا رسیده فصل تعطیلی
اوقات شادی هست و بی‌کاری
دیگر دلیل آلودگی‌ها نیست
دنیا شده درگیر بیماری

اما معلم‌های ما هستند
بسیار پی‌گیر و گل و دل‌سوز
گویا گمان کردند ما هستیم
هر‌لحظه و هرجا، علم‌آموز
بر طبق یک برنامه‌ی درسی
در قاب گوشی می‌شوند ظاهر
باید که ما در اولین فرصت
فوراً بگوییم در گروه: حاضر

هی گُر و گُر آن‌ها برای ما
تمرین‌های سخت می‌‌گذارند
البته شکی نیست در این‌که
بسیار ما را دوست می‌دارند

در این زمان حبس تحمیلی
سرگرمی ما درس و تحصیل است
مثل تمام دانش‌آموزان
تعطیلی ما نیز تعطیل است!

زینب محمدی مقانک از شهرقدس
رتبه‌ی اول مسابقه

برنو

از بیم تحفه‌ی شرق، در خانه‌ی اجدادی، خلوت دهات گزیده‌ام، در قرنطینه‌ی خودخواسته. مادر پشت تلفن است: «بابات تو قرنطینه‌ست.»
حاشیه می‌دهد: «نری توی انبار!»
رفته‌ام. برنو جلوی رویم است؛ خاک‌آلود. موریانه‌زده به قنداقش. زمزمه‌ی مشروطه بود. پدرِجدم در عکس، برنو در حمایل، وردست ستارخان است. از وبا می‌میرد. برنو ماترک جدم می‌شود. جنگلی بوده. جوان، با محاسن بلند کنار میرزا کوچک‌خان تفنگ را بغل زده، چشم در دوربین. از وبا تلف می‌شود. پدربزرگ نابالغم می‌شود وارث. انعام احتکارشده را جاری می‌کند میان تهی‌دستان. یاغی است. در عکس، فانسقه به کمر، سربازی را قراول رفته. دستور اعدامش را داده‌اند. می‌گریزد. از مرض مسری می‌میرد.
قاب عکس پدرم خالی است. پنجاه و اندی سال عمرش جایی در این شجره‌ی جنگنده ندارد. شاخه‌ای است جدا افتاده.
برنو به دیوار خانه‌یمان بود. پدر شرمنده جای خالی‌اش را در قاب می‌دید و می‌گفت: «تف به هرچی تفنگداره!» تفنگ را جا داد توی انباری. شده دکتری تحصیل کرده که سربازی هم نرفته. از تیر و تفنگ می‌ترسد. زمان جنگ یک بار بمب می‌خورد کنار گوششان، هول برش می‌دارد. حرفش می‌شود نقل فامیل که خون اجدادی در رگ‌هایش نیست.
پدر را تو قاب تلویزیون نشان می‌دهند. ماسک روی صورتش است. ایستاده بالای سر بیمار. صدای خبرنگار می‌گوید: «پزشکان مبارز در جنگ و...» پدر را از برق چشمانش می‌شناسم، همان برق اجدادی که در همه‌ی عکس‌هاست…
متین میرجانی، ۱۵ ساله از اصفهان
رتبه‌ی اول مسابقه

 

این خبر را به اشتراک بگذارید