عملکرد شورا از نگاه خبرنگاران
خبرنگاران شورای شهر با تکیه بر تجربههای حضور چندسالهشان در شورا مقایسهای از عملکرد شورای پنجم و دورههای قبل را روایت میکنند
عمر دوره نمایندگان شورا معمولا 4سال است و خبرنگاران در طول مدت فعالیتشان عموما دورههای مختلف شوراها و نمایندگان مردم در پارلمان شهری را میبینند و دیدههایشان از صحن و نمایندگان را پوشش میدهند و مخابره میکنند. به همینخاطر خبرنگاران پارلمانی چه شهری و چه ملی که خارج از گود به تماشای عملکرد نمایندگان مردم مینشینند، روایت جامع و کاملتری از جلسات و بحثها و بررسیها درباره طرحها و لوایح دارند. در این گزارش به سراغ چند تن از خبرنگاران رسانههای مختلف رفتیم که بعضا تعدادی از آنان از دوره اول شورا هم در کسوت خبرنگاری جلسات صحن شورای شهر را پوشش دادهاند و با بسیاری از زیروبمهای پارلمان شهری آشنایی دارند. از آنان خواستهایم تا تحلیلی از تجربه حضورشان در دورههای گذشته شورای شهر تهران بهویژه در دوره چهارم و پنجم ارائه دهند و مقایسهای از عملکرد این دو دوره با یکدیگر داشته باشند. هریک از آنان از تجربههای خود گفتند و تحلیلهای متفاوت و جالبی را از این موضوع داشتهاند که خواندن روایتهای آنان خالی از لطف نیست.
به اتفاق جهان میتوان گرفت
سیامک صدیقی ـ پژوهشگر شهری
درباره اهمیت و جایگاه شورای شهر در مدیریت شهری، سخنها گفته و تحلیلها ارائه شده است؛ اما به عقیده نگارنده، شاید موضوعی که پارلمان شهری را از نمونههای مشابه متمایز میکند، ورود به جزئیات و ریزِ مسائلی است که تکتک شهروندان با آن سروکار دارند. این موضوعات در کلانشهری مانند تهران بهدلیل چالشها و فرصتهای چشمگیر، اهمیتی بهمراتب افزونتر مییابد و رسیدگی به همه اینها نیاز به خبرگی و کاردانی دارد و صد البته پایافزاری آهنین برای پیگیری نیازمندیهای شهروندان. در عین حال چندصدایی و برخورد اندیشهها درصورتی که با خردورزی و پایبندی به قانون همراه باشد، امتیازی است که شورای پنجم با وجود برخورداری از المانهای مثبت بسیار، از نبود آن ضربه خورده است.چندصدایی و چینش متمایز سیاسی در شورای چهارم، بهرغم انتقادهای بسیار به پارهای تصمیمات و رویدادها، زمینهساز تحولات بزرگ در مدیریت شهری و شناسایی و رسانهای شدن پروندههای بسیار شد. بارها دیده شد که همجریان بودن اعضای شورای پنجم شهر تهران با وجود اختلافنظرها موجب نگاه توأم با احتیاط نسبت به مدیریت شهری و عملکرد شهردار شده است. برای این مدعا البته مصادیق چندگانهای هم میتوان شمرد. و سخن پایانی؛ «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل»؛ ظرف و جایگاه شورای شهر تهران و همراهی 21عضو شورا در کمیسیونهای چندگانه، پیشوایی عقل جمعی و تمشیت اندیشه صاحبنظران است؛ آری به اتفاق جهان میتوان گرفت.
نترسید از مسیر نو
مژگان انصاری ـ خبرنگار خبرگزاری ایسنا
شوراهای شهر یک سال بزرگتر و یک سال پختهتر شدند اما آنطور که از عملکردشان پیداست هنوز راه طولانی برای اثبات و تثبیت جایگاه خود در نظام تصمیمگیری شهری دارند. از ابتدای شورای شهر چهارم در کسوت خبرنگار در جلسات شورای شهر شرکت کردم و به یاد ندارم که جلسهای را در طول این 7سال شرکت نکرده باشم؛ هر چند که در این روزهای کرونایی برای حفظ سلامتی و قطع زنجیره انتقال این ویروس، کمتر به صحن شورا رفتم و از خانه و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی جلسات صحن را پوشش دادم.
شورای شهر پنجم با آن رایهای چشمگیر مردمی، میزان امیدمان به تغییر در شهر تهران را بهطور چشمگیری افزایش داد و پیام آن رایهای میلیونی به یک فهرست در شورای شهر گواه از آن داشت که مردم خواهان تغییر رویه در تهران هستند؛ تغییری که به حق در برخی حوزهها همچون حفظ باغات، یادآوری مشاهیر ایران با نامگذاری معابر و... باید انجام میشد. اما تغییر مداوم شهرداران که البته با توجه به شرایط نابسامان و از روی ناچاری رخ داد یا ورود نکردن به مسائل جدیتر شهر همچون پیگیری تخلفات و پیگیری پروندههای قبلی که آن هم بهنظر میرسد دلایل خاص خود را دارد! و البته شرایط کلی جامعه، سبب شد که برخی انتظارات مردم از منتخبانشان به سرانجام نهایی نرسد. و این موضع هم پیامدی جز دلسردی نداشت. به هر حال بهنظر میرسد باید نمایندگان مردم در این جایگاه فکری به حال این اعتماد دوباره کنند. اما مسئله اصلی کسری شدید بودجه و مشکلات ناشی از درآمدزایی است که این روزها آنقدر عرصه را برای مدیریت شهری تنگ کرده که بهنظر میرسد نمیتوانند آنطور که باید کاری از پیش ببرند اما قطعا عبور از تفکرات سنتی و قبول پیشنهادهای نو متناسب با شرایط این روزهای جامعه قطعا میتواند امید را به شهر برگرداند؛ بهنظر میرسد باید به برخی از اعضای شورای شهر گفت شما با پشتوانه مردمی خود از حرکت در مسیر نو و جدید نترسید!
شورای پنجم با دست بسته
حسین تبریزی ـ خبرنگار رادیو
چهارمین دوره شورای شهر تهران از 2 طیف اصولگرا و اصلاحطلب تشکیل شده بود. با اینکه اکثریت کرسیهای اعضای شورای شهر در اختیار اصولگرایان بود، اما مواردی وجود داشت که خیلی از قوانینی که اصلاحطلبان پیشنهاد میکردند و به بحث گذاشته میشد، به تصویب میرسید. نمونهاش قانون برج باغها بود که در شورای چهارم از سوی آقای حقانی مطرح شد. البته با اینکه این قانون در شورای چهارم در اجرا به مشکل خورد، در نهایت بهدست شورای پنجم اصلاح شد. من به شخصه این موضوع را یکی از نقاط قوت شورای چهارم میدانم؛ شورایی که از یک جناح تشکیل نشده بود. اما شورای پنجم با اکثریت قاطع اصلاحطلب که روی کار آمد، بسیاری از جمله من، فکر میکردیم که چون طیف یکدستی در پارلمان شهری روی کار آمده با همدلی قوانین بهتری در شورا مصوب و اجرایی خواهد شد، اما ابتدای کار دیدیم که در عمل آنچه تصور میکردیم، آنچنان درست از آب درنیامد.یکی از دلایل این موضوع به کار سخت شورا در انتخاب شهردار ارتباط پیدا میکرد. البته این موضوع تنها به شورای پنجم یا جناح و طیف و گروه خاصی مربوط نمیشود؛ چرا که به سبب عوامل مختلف، دست شورا در اجرای قوانین بسته بود بهویژه با توجه به شرایط سالهای اخیر و بهویژه این روزها منابع درآمدی شورا با چالشهای متعددی مواجه شده است اما در مجموع، شورای پنجم در موارد شفافیت قوانین پیشرفت و عملکرد خوبی داشت و توانست بعد از سالها بهعنوان نخستین پارلمان شهری با تابوشکنی، در جهت شهر شیشهای گامهای اول را بردارد اما همین شورا در اصلاح امور آنچنان که از آن توقع میرفت نتوانست عملکرد قویای داشته باشد. البته یکی از دلایلش هم این است که دست شورا در بودجه بسته است. در مجموع، جناحی عملکردن و فقط یک رأی و یک صدا شنیده شدن، ضعف شورا ی پنجم بوده است.
لزوم اطلاعرسانی
حمیدرضا خالدی ـ خبرنگار حوزه شهری
معمولا نخستین کلمهای که در توصیف شوراها و ضرورت تشکیل آنها بیان میشود همان کلمه معروف دمکراسی است؛ نهادی که تاریخچه آن در جهان به قرنها پیش از میلاد مسیح و به یونان و در ایران نیز سابقهاش به تشکیل نخستین مجلس شورای ملی بازمیگردد؛ نهادی که شالوده آن مشارکت شهروندان در اداره شهرها و روستاهایشان بوده است. اما گویا در ایران مانند بسیاری دیگر از موارد مشابه، تا سال1377چندان عزم و تمایل راسخی برای شکل و قوتگرفتن این نهاد مدنی وجود نداشته است. چنانچه وقتیکه در همان دوره اول شورای شهر تهران منحل شد، تا 2سال تلاشی جدی برای احیای آن صورت نگرفت. به هر روی، این تقدیر بر آن بود که عمر شوراها تا امروز و تا دوره پنجم آن ادامه داشته باشد؛ شورایی که از همان ابتدا حضورش جنجالی بود و پرسؤال. منتقدان شورای پنجم، اعضای این شورا را نتیجه لیستی سیاسی میدانستند. در شورای چهارم صفآرایی دو طیف سیاسی بهگونهای بود که هر دو جناح به صراحت نظرات و دیدگاههای یکدیگر در مورد تصمیمگیریهای شهری را به چالش میکشیدند و هر مصوبهای که مطرح میشد به سادگی در صحن به تصویب نمیرسید. در شورای پنجم نیز گرچه ابتدای کار شاید در ظاهر اعضا در مورد تعدادی از مصوبات مطرح شده با یکدیگر بحث و مشاجره میکردند اما در نهایت با پادرمیانی یک یا چند نفر از اعضا یکباره غائله خاتمه پیدا میکرد یا مصوبه به کمیسیون مربوطه ارجاع میشد و یا همانجا مصوب میشد، اما این رویه تغییر مسیر داده است. شورای پنجم تلاش کرده تا به دور از همه این حاشیهها و جوسازیها، به وظیفه ذاتی خود ادامه دهد؛ آن هم در شرایطی که مانعتراشیهایی از سوی برخی از گروهها و افرادی که تصمیمهای شورا را مغایر با منافع خود میبینند، ایجاد شده است؛ مانع تراشیهایی که نمونههای آن را در لغو لایحه برج باغها یا تغییر نام برخی از معابر تهران به نام مشاهیر کشور و یا مقاومتهایی که در مورد راهاندازی سایت شفافسازی ایجاد شده و میشود، میتوان به خوبی مشاهده کرد. اما شاید یکی از مهمترین خواسته اهالی رسانه تقویت بخش اطلاعرسانی شورای پنجم باشد. شاید خلأ اطلاعرسانی دقیق از عملکرد شورا باعث شده تا تلقی افکار عمومی، از شورای پنجم، شورایی منفعل، کمخاصیت و کمتوان در انجام امور نظارتی خود در امور شهری باشد که چندان با واقعیت جور درنمیآید. بنابراین بهنظر میرسد در این فرصت باقیمانده، بهترین راه برای جلب اعتماد مجدد شهروندان، کنار گذاشتن ملاحظه کاریها و توجه بیش از پیش نسبت به اطلاعرسانی باشد؛ چرا که چه بخواهیم و چه نخواهیم خطمشی فکری افکار عمومی را رسانهها تعیین میکنند و پاسخگویی صادقانه به آنها میتواند سنگ محک نهایی میلیونها رأیی باشد که مردم به این شورا دادهاند و البته تعیینکننده سرنوشت اعضای منتخب شورای ششم.