
سال مصالحه

سیاوش فلاحپور ـ خبرنگار
چرخش سیاستهای امارات و احتمال اصلاح روابط این کشور با ایران از حدود یکسال گذشته به موضوع بحث بسیاری از رسانهها و تحلیلگران تبدیل شده است. با نگاهی عمومی میتوان 3عامل مشترک را بهعنوان دلیل بهبود روابط دوجانبه ایران و امارات در اکثر تحلیلها و گزارشهای مذکور یافت:
1- خروج رسمی امارات از جنگ یمن
2- اعلام آمادگی برخی مقامات میانرتبه اماراتی برای تعامل اقتصادی با ایران
3- بازگشایی سفارت امارات در دمشق
از سوی دیگر این گمانهزنیها با افزایش تماسهای دیپلماتیک میان 2کشور و همچنین حجم قابلتوجه کمکهای پزشکی امارات به ایران برای مقابله با ویروس کرونا بهطور طبیعی بیشتر هم شده است؛ تا جایی که برخی رسانههای عربی از احتمال میانجیگری امارات بین ایران و آمریکا برای کاهش تنشها در خلیجفارس سخن گفتهاند. اما این تحلیلها تا چه اندازه بیانگر واقعیت حاکم بر روابط ایران و امارات است؟ آیا واقعا تغییری بزرگ در سیاست خارجی امارات رخ داده است؟ علت این تغییر چیست؟ برای درک بهتر موضوع ابتدا لازم است نگاهی به موقعیت امارات در پروندههای یمن و سوریه داشته باشیم؛ پروندههایی که گفته میشود محل اصلی عقبنشینیهای امارات و در نتیجه تغییر سیاستهای این کشور نسبت به ایران است. بسیاری خروج امارات از جنگ یمن را نشانهای از پایان نقش این کشور در یکی از مهمترین بحرانهای کنونی خاورمیانه یا حتی شاید جهان بهشمار آوردند. این در حالی است که امارات با راهاندازی شبکهای گسترده از نیروهای شبهنظامی و جریانات اقتصادی وابسته به خود در جنوب یمن همچنان تأثیرگذاری بالایی در این بحران دارد. امارات در حالی بعد از حضور 4ساله در یمن این کشور را ترک کرد که اکنون صاحب اراده اصلی در تحولات مربوط به ساحل جنوبی یمن است؛ از سیطره بر بندر عدن گرفته تا مجمعالجزایر استراتژیک سقطری و البته نفوذی بیرقیب در میان جداییطلبان جنوبی که اخیرا اعلام خودمختاری کردند. جالب آنکه میزان دستاوردها و خسارات امارات در جنگ یمن به هیچ عنوان با عربستان سعودی قابل مقایسه نیست. شاید بهترین دلیل برای این مدعا همین باشد که تاکنون حتی یک موشک از خاک یمن به سوی شهرهای اماراتی شلیک نشده است. بنابراین میتوان گفت خروج امارات از یمن بهمعنای پایان ماموریت این کشور و البته تحقق اهداف مورد نظرش در این جنگ بوده است.
از سوی دیگر در مورد روابط میان امارات و سوریه نیز تصورات نادرستی در برخی رسانهها و افکار عمومی شکل گرفته است؛ تصوراتی نظیر اینکه امارات از اردوگاه حامیان سقوط نظام اسد خارج شده یا بازگشتش به دمشق نشانهای از پایان تقابل منطقهای این کشور با ایران و محور مقاومت است! پیش از هر چیز باید توجه کرد که امارات هرگز موضعی مشابه عربستان یا قطر نسبت به نظام سوریه نداشت. اگرچه این کشور مقاومتی از خود برابر جو رسانهای ایجادشده در جهان عرب علیه بشار اسد نشان نداد اما هیچگاه روابط مالی و حتی سیاسی خود با دمشق را بهطور کامل قطع نکرد. بسیاری این رویکرد امارات را به نگرانی این کشور از افزایش نفوذ ترکیه در منطقه نسبت میدهند. از سوی دیگر، نهتنها بازگشت رسمی امارات به دمشق نشانهای روشن از بهبود روابط این کشور با ایران نیست بلکه با توجه به عمق روابط اقتصادی ابوظبی و دولت پنهان در سوریه، میتواند در درازمدت تهدیدی برای نفوذ ایران نیز تلقی شود.
اصلاح اشتباهات رایج درباره موقعیت و سیاستهای منطقهای امارات البته بهمعنای نفی احتمال مصالحه این کشور با ایران نیست. اگرچه باید توجه داشت امارات2020 با شیخنشین کوچکی که حکم صندوق سرمایهگذاری برای کشورهای منطقه را داشت بهکلی متفاوت است. امارات اکنون به قدرتی منطقهای تبدیل شده که با تکیه بر شبکههای اقتصادی و نیروهای شبهنظامی متعدد در سراسر خاورمیانه و شمال آفریقا میتواند در تحولات کلان منطقه یا حتی بازارهای جهانی تأثیرگذار باشد. از سوی دیگر، روابط این کشور عربی طی سالهای اخیر با رژیم صهیونیستی به شکل بیسابقهای توسعه یافته است؛ عاملی که هرگز نمیتوان از آن در تحلیل سیاستهای امارات نسبت به ایران چشمپوشی کرد.
پیش از این قرار بود نمایشگاه اقتصادی اکسپو2020 در دوبی نقطه عطفی در تاریخ امارات و همچنین روابط خارجی این کشور باشد. بر این اساس امارات با تثبیت دستاوردهای استراتژیک خود در بسیاری از پروندههای سیاسی، اقتصادی و نظامی منطقه تلاش داشت تا حد ممکن از وقوع تنشهای احتمالی که مخل برگزاری این رویداد بزرگ است جلوگیری کند و برای دستیابی به این هدف گزینه مصالحه موقت در بسیاری از پروندهها، ازجمله روابط با ایران یا جنگ یمن را انتخاب کرد. مصالحه امارات و تغییر تدریجی سیاستهای این کشور نسبت به ایران (مخصوصا در زمینه آمادگی برای گشایشهای اقتصادی) را باید موقت و تاکتیکی دانست؛ چراکه هیچ نشانهای مبنی بر پایان تقابل استراتژیک امارات نسبت به ایران وجود ندارد. این کشور همچنان بخشی مهم از فرایند اجرای تحریمهای آمریکا علیه ایران است که نتایج فاجعهباری برای اقتصاد و ارز کشور ما داشته است، همچنان روابط مالی و امنیتی خود با گروههای تروریستی ایرانی در مناطق مرز کشور را ادامه میدهد، همچنان از اصلیترین حامیان مالی لابیهای جنگطلب ضدایرانی است و همچنان بخش مهمی از ظرفیتهای اقتصادی خود را برای تحقق اهداف اسرائیل علیه ایران در اختیار این رژیم قرار داده است. تمام اینها در حالی است که نهتنها رقابت امارات و ایران در کشورهایی نظیر سوریه یا حتی عراق و لبنان به پایان نرسیده بلکه در سالهای نزدیک آینده وارد مراحل سختتر و پیچیدهتری خواهد شد. بنابراین آری؛ سال2020 را میتوان سال مصالحه میان ایران و امارات نامید؛ اما نه آنطور که جریان غالب در رسانههای فارسیزبان تصور میکند!