
قصاص قاتل 30سال پس از جنایت

مردی که در گنبدکاووس یک فرشفروش و در پایتخت مرد مسافرکشی را به قتل رسانده بود، 30سال پس از نخستین جنایت در محوطه زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.
بهگزارش همشهری، نخستین قتل مرد جنایتکار 19دیماه سال69 رخ داد. مقتول مردی 60ساله بود که در بازار مغازه فرشفروشی داشت. او با ضربات چاقو به قتل رسیده و همسایهها با دیدن جسد او پلیس را خبر کرده بودند. وقتی مأموران قدم در محل حادثه گذاشتند با مغازهای بهمریخته روبهرو شدند. تمام وسایل مغازه بهمریخته بود و تحقیقات نشان میداد تمام پول، دلار و اموال قیمتی که داخل گاوصندوق بوده نیز سرقت شده است.
2مظنون
مأموران در ادامه به تحقیق از همسایهها و کسبههای محل پرداختند. آنها آخرین بار 2مرد جوان را دیده بودند که وارد مغازه فرشفروشی شده بودند.
در ادامه مشخص شد یکی از آنها بابک نام داشته و اهل گنبدکاووس است. با این سرنخ مأموران به مقابل خانه مرد مظنون رفتند اما بابک ساعتی بعد از این حادثه فراری شده و ردی از خودش به جا نگذاشته بود. همین کافی بود تا شک مأموران درخصوص اینکه بابک دست به جنایت زده به یقین تبدیل شود. به این ترتیب مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی مخفیگاه بابک و بهدست آوردن ردی از وی آغاز کردند اما تلاش مأموران به بنبست رسید و این فرضیه قوت یافت که احتمالا بابک از کشور خارج شده است.
پایان 4سال زندگی پنهانی
حدود 4سال از قتل فرشفروش در گنبدکاووس گذشته بود و هنوز ردی از بابک در دست نبود تا اینکه 29اردیبهشتماه سال73 مخفیگاه او در پایتخت شناسایی شد. در این شرایط مأموران پلیس گنبد با نیابت قضایی راهی تهران شدند و بابک را در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر کردند. او که چارهای جز بیان حقیقت نداشت در بازجوییها گفت: چند روز قبل از قتل جوانی افغان به نام محمد را دیدم. او را از مدتها قبل میشناختم. به محمد افغان معروف بود. او فکر سرقت از فرشفروشی را به سرم انداخت. به من گفت داخل گاوصندق پول و اموال ارزشمند زیادی دارد. این شد که نقشه دستبرد از فرشفروشی را کشیدیم. وی ادامه داد: روز حادثه به همراه محمد افغان به مغازه فرشفروشی رفتیم. خودم را مشتری جا زدم، محمد افغان که فرشفروش را میشناخت، میگفت چندین مرتبه برای او بار فرش برده است. وقتی قیمت چند فرش را پرسیدم ناگهان به سمت مقتول هجوم بردم. محمد افغان هم به سمت مقتول حمله کرد و من ابتدا او را با دستانم خفه کرده و بعد چند ضربه چاقو به او زدم. وقتی مطمئن شدیم که به قتل رسیده است، کلید گاوصندوق را برداشته و هرچه پول، دلار و اموال قیمتی داخل آن بود دزدیدیم. وی گفت: پس از قتل، اموال سرقتی را با محمد افغان تقسیم کردیم و قرار شد هردو فرار کنیم چون میدانستیم دیر یا زود پلیس متوجه میشود که قتل را من مرتکب شدهام. از روزی هم که اموال را با محمد افغان نصف کردیم تا امروز که دستگیر شدهام دیگر خبری از او ندارم و نمیدانم کجاست.
قتل دوم
با افشای راز قتل فرشفروش، بازجویی از متهم ادامه داشت تا اینکه وی راز دومین جنایت را که در پایتخت مرتکب شده بود فاش کرد. دومین قربانی وی مردی بود که با پیکان مسافرکشی میکرد. بابک گفت: دومین قتل را حدودا 3سال پس از قتل اول انجام دادم. در آن سال من در شهرستان شوشتر در استان خوزستان مخفی بودم و در کوره آجرپزی کار میکردم. نیاز به کارگر روزمزد داشتیم که یکی از دوستانم گفت به تهران برویم و کارگر با خود به شوشتر بیاوریم. من آن روزها عاشق خودروی پیکان جوانان بودم اما پولش را نداشتم. پولهایی که از فرشفروشی سرقت کرده بودم تمام شده بود. به همین دلیل با همدستی دوستم که کارگر کوره آجرپزی و اهل افغانستان بود نقشه کشیدیم تا یک راننده پیکان را به دام اندازیم و ماشینش را سرقت کنیم. من به یکی از دوستانم که در اهواز بود زنگ زدم و از او خواستم یک خودروی پیکان جوانان برایم کرایه کند تا راننده آن من و دوستم را به تهران ببرد. دوستم یک راننده به من معرفی کرد و قرار شد با گرفتن مبلغ 11هزارتومان ما را به تهران برساند. به تهران که رسیدیم از راننده خواستم به سمت بهشت زهرا برود. در بین راه همدستم دستمالی دور گردن راننده انداخت. من یک طرف دستمال را گرفتم و همدستم طرف دیگر آن را و به این ترتیب راننده را به قتل رساندیم و ماشینش را سرقت کردیم. بعد از چند روز ماشین را حدود 200هزارتومان فروختیم و پولش را با همدستم تقسیم کردیم. بعد ازآن دیگر همدستم را ندیدم تا اینکه دستگیر شدم.
پایان 26سال حبس
متهم به قتل بعد از اقرار به 2جنایت، روانه زندان شد و چون قتل دومش را در تهران انجام داده بود پرونده قتل مرد فرشفروش هم در تهران رسیدگی شد. او مدتی پس از دستگیری در دادگاه جنایی تهران محاکمه و به 2بار قصاص محکوم شد. حکم وی به تأیید قضات دیوان عالی کشور رسید و پرونده به شعبه اجرای احکام فرستاده شد. بعد از گذشت 30سال از نخستین جنایت و 26سال از زندانی شدن قاتل، وی سحرگاه چهارشنبه گذشته در محوطه زندان به دار مجازات آویخته شد و این در حالی است که پرونده همدستان وی هنوز مفتوح است.