همشهری ریشههای افول شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان را بررسی میکند
فراز و فرود یک شورا
فرزانه آئینی _ خبرنگار
اگرچه شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان قریب به 7سال پیش طناب نجات اصلاحطلبان از گردبادی شد که چهرههای کوچک و بزرگش را بعد از حوادث سال88 مجبور به گوشهنشینی کرده بود، اما حالا این محفل که زمانی گعده اتحاد و همدلی اصلاحطلبان بود، به محلی برای تنازع و کشمکشهای درونجناحی بدل شده است.
بنای شورایعالی سیاستگذاری که در بحبوحه انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی متولد شد، خروج اصلاحات به هر شرطی از انزوا بود؛ خروجی که قرار بود آنها را به دایره تصمیمگیریها بازگرداند و اصلاحات با رهایی از برچسب فتنه و برانداز که بعد از انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری از سوی تندروهای اصولگرا به آنها چسبانده شده بود، باز هم به میدان سیاست و مدیریت برگردند. آنها در 4دوره انتخابات قدرت اجتماعیشان را به رخ رقیب کشیدند اما آشتی آنها با قدرت میسر نشد، ناکامی آنها بعد از ردصلاحیت گسترده کاندیداهایشان در کارزار یازدهمین دوره انتخابات مجلس، چنان سخت بود که حالا در عالیترین شورای سیاستگذاریشان اختلافاتی بروز کرده و نیاز به بازسازی و ترمیم را بیش از گذشته احساس میکنند.
شورایعالی سیاستگذاری چه کرد؟
در کشاکش انتخابات مجلس دهم و بعد از 2دوره تشکیل مجلس با ترکیب اصولگرایان، شورایعالی اصلاحات طعم پیروزی را به جریان اصلاحات چشاند و در انتخابات یازدهمین دوره ریاستجمهوری هم با راهبرد ائتلاف اصلاحطلبان با اعتدالگرایان، پاستور را فتح کرد. آنها در انتخابات مجلس دهم هم با فهرستی ائتلافی به میدان آمدند؛ فهرستی با سرلیستی محمدرضا عارف و 29کاندیدای دست چندم اصلاحطلبان و اعتدالگرایان کمتر شناختهشده و صاحب رزومه اجرایی در تهران که منجر به شکلگیری موجی در سراسر کشور با نام ائتلاف امید شد؛ ائتلافی که شور سیاسی در بدنه اجتماعی اصلاحات ایجاد کرد و سبب پیروزی قاطع آنها در تهران شد؛ فتحی که اگرچه در آغاز تشکیل مجلس دهم از سوی ژنرالهای اصلاحطلب یک پیروزی قاطع تلقی شد، اما در همان اجلاسیه اول مجلس دهم هویدا شد که تخمینشان چندان دقیق نبوده و همه لیست امیدیهای واردشده به مجلس نهتنها قرار نیست در مسیر اصلاحطلبانه گام بردارند، بلکه تعهدی به میثاقنامه ائتلاف هم در کار نیست.
به این ترتیب، درحالیکه شمار فراکسیون امید به زحمت به 100نفر میرسید، به اشتباه صاحب اکثریت مجلس قلمداد شد؛ روایتی اشتباه که انتظارات از امید را بالا برد و در ادامه سبب دیدهنشدن زحمات و تکاپوهای پارلمانی همان 100نفر شد و برچسب انفعال و ناکارآمدی را برای فراکسیون امید به ارمغان آورد؛ برچسبی که بهرغم ورود شورایعالی سیاستگذاری در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و تصاحب شورای شهر پنجم در تهران در اکثر شهرهای بزرگ کشور از سوی ائتلاف امید، اما به پاشنه آشیل شورا و ریاست آن بدل شد؛ آنچنان که یک پای توجیه ناکارآمدی شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان رزومه عارف در رأس فراکسیون امید است. نقدی که ماههاست از سوی چهرههای اصلاحطلب روانه ساختار شورایعالی سیاستگذاری و در رأس آن محمدرضا عارف میشود.
در کنار نقدهای مطرحشده به فراکسیون امید و ریاست آن، بازگشت تحریمهای آمریکا علیه ایران و نابسامانی بازار و تشدید مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم سبب بروز موجی از نارضایتیها نسبت به عملکرد دولت در بدنه اجتماعی اصلاحطلبان شده است؛ نارضایتیای که بهجد آینده سیاسی اصلاحطلبان را به محاق برده است.
این بلاتکلیفی نیازمند چارهجویی جدی است و مدام از سوی چهرههای رسانهای این جریان مورد تأکید قرار گرفته است؛ چنانکه اخیرا نیز با استعفای عبدالواحد موسوی لاری، نایبرئیس شورای عالی سیاستگذاری باز هم داغ و رسانهای شده است. اگرچه او دلیل استعفایش را شرایط خاص جسمی دانسته، اما اشاره او به روزها و سال آخر مجلس دهم و دولت دوازدهم موضوع را ریشهدارتر از حال ناخوش جسمی او جلوه میدهد.
در بخشی از متن استعفای موسوی لاری، نایبرئیس شورایعالی سیاستگذاری جبهه اصلاحطلبان (شعسا) که خطاب به محمدرضا عارف، رئیس شورا تقدیم کرده، آمده است: «در چنین شرایطی نباید از بازنگری در ساختار و سازوکار نهادهای اجماعی اصلاحطلبان در عرصههای گوناگون غفلت کرد. هرچند که این استعفا با شرایط جسمی حقیر مرتبط بوده و از ماههای پیش هم با شما در میان گذاشته بودم، اما گمانم این است که این استعفا میتواند آغازی بر تغییر ساختار و سازوکارهای نهادهای اجماعی و پررنگشدن نقش احزاب و تشکلها باشد.»
منتقدان چه میگویند؟
از سوی دیگر، عملکرد شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و خروجی آن یعنی نمایندگان فهرست امید و شکست دولت در برآوردهکردن بخشی از انتظارات مردم، محور مشترک بسیاری از نقدها به اصلاحات بهویژه در یک سال اخیر است. پس از انتخابات و ناکامی اصلاحطلبان هم انتقادها علنیتر شده و احتمال تغییرات را افزایش داده است. چنانکه پیشتر عبدالله ناصری، فعال اصلاحطلب در این زمینه به مهر گفته بود: «عمر شورایعالی سیاستگذاری با این ساختار و ماهیت و مدیریت تمام شد. تأکید میکنم هم درشکل و هم در محتوا کار این شورا تمام است؛ یعنی اگر شکل این مجموعه هم عوض شود، مدیریت و فرم آن هم تغییر کند، شورایی که یک سر آن صادق نوروزی و شکوریراد باشد و سر دیگر آن کواکبیان و حسین کمالی، اساسا این ساختار نمیتواند هیچ کاری را پیش ببرد.»
بهزعم ناصری، اگر امروز اصلاحطلبان بخواهند بدون تحلیل از نحوه مدیریت کرونا، بدون تحلیل از حوادث آبانماه و همه حوادث سالهای اخیر دوباره وارد عرصه انتخابات ۱۴۰۰ شوند، شرایط بهمراتب بدتری از انتخابات دوم اسفند پیدا خواهند کرد.
محمود میرلوحی، دیگر عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان هم در واکنش به انتقاداتی که از عملکرد شخص محمدرضا عارف میان اصلاحطلبان وجود دارد، در پاسخ به این پرسش که آیا قرار نیست رأس مدیریت جریان اصلاحات تغییر کند؟ گفته است: «مگر ما قسم خوردیم که آقای عارف همیشه باشد؟» او در شرح اینکه اصلاحطلبان چه باید بکنند، به خبر آنلاین گفته است که اصلاحات اولا فکر میکند مسئولیتش در خدمت به مردم و کشور است و در این خدشهای وارد نیست.
میرلوحی میگوید: جریان اصلاحات همواره بهرغم جفاهایی که در حقش شد، گفته که من پای صندوق رأی هستم. همانطور که مشاهده کردید، آقای خاتمی در انتخابات شرکت کرد. ما مرتب اعلام کردیم انتخابات را تحریم نمیکنیم اما لیست هم نمیتوانیم بدهیم. لیستدادن نیازمند شرایطی است؛ بالاخره مفهوم انتخابات باید حفظ شود اما متأسفانه نشد. بالاخره سال۹۹، سال ورود به انتخابات و بحثهای سیاسی است. چنین بحثهایی مطرح خواهد شد و مدنظر خواهد بود. من میتوانم از قرائن و سوابق بگویم جریان اصلاحات پای کار، پای سیاست و پای انتخابات هست.
درحالیکه برخی از اصلاحطلبان فریاد ضرورت بازگشت به انتخابات و پیروزی در صندوقهای رأی را سر میدهند، برخی دیگر چون محمدرضا تاجیک، از تئوریسینهای این جریان معتقدند اصلاحطلبان تا اطلاع ثانوی باید از حضور در کارزارهای انتخاباتی و رقابتی کنارهگیری کنند. او معتقد است که اصلاحطلبان امروز در چهارراه درونیای ایستادهاند که یک راهش گسست رادیکال است؛ یعنی گسست از کلیت جریان اصلاحطلبی، چراکه دیگر جریانی به نام اصلاحطلبی کارآمدی ندارد. ما باید در کالبد دیگری رسوخ کنیم تا استراتژی و تاکتیکمان عوض شود. باید چشممان را بشوییم و جور دیگری به جامعه نگاه کنیم و طرح کاملا نویی دراندازیم. دیگر فصل اصلاحطلبی گذشته است.
در مقابل نقدهایی که مطرح میشود و حالا با استعفای موسوی لاری بار دیگر رسانهای شدهاند، احزاب اصلاحطلب بهجد بهدنبال راهحلی برای عبور از این شرایط هستند، باید منتظر ماند و دید که سرانجام این ارگان اصلاحات که زمانی محفل همگرایی و پیروزیهای اصلاحطلبان بود، به کجا خواهد رسید؟
نگاه شورایعالی سیاستگذاری به استعفا چیست؟
2روزی میشود که استعفای نایبرئیس شورا محل توجه سیاسیون و رسانههاست و اغلب این پرسش مطرح میشود که سرنوشت شورایعالی چه خواهد شد و اصلاحات چه تدبیری برای بقا در سیاست اتخاذ خواهد کرد. در همین راستا شهیندخت مولاوردی، عضو و دبیر شعسا درباره استعفای موسوی لاری به ایرنا گفته است: با توجه به شرایط موجود شورا هنوز در این زمینه جلسهای برگزار نکرده و تا برگزارشدن چنین جلسهای نمیتوان اظهارنظری کرد. بحث تغییر ساختار، ادامه حیات شورا و نحوه عملکرد آن یا توجه به احزاب و ساختارها بحثهای کلی هستند که همواره در جلسات شورا مورد بررسی قرار گرفته اما هنوز جلسهای برگزار نشده و موضوعی هم قطعی نشده است. آذرمنصوری، قائممقام حزب اتحاد ملت و دیگر دبیر شورایعالی سیاستگذاری نیز در پاسخ به ابهام رسانهها در اینباره اعلام کرده که هنوز بحثی درباره این استعفا صورت نگرفته و حزب اتحاد ملت هم در این زمینه به جمعبندی نرسیده است. پاسخ دیگر اعضای شورایعالی درباره آینده این نهاد و دلایل استعفا هم کماکان مشابه دبیران شوراست.
درحالیکه شمار فراکسیون امید به زحمت به 100نفر میرسید، به اشتباه صاحب اکثریت مجلس قلمداد شد؛ روایتی اشتباه که انتظارات از امید را بالا برد و در ادامه سبب دیدهنشدن زحمات و تکاپوهای پارلمانی همان 100نفر شد و برچسب انفعال و ناکارآمدی را برای فراکسیون امید به ارمغان آورد
برخی تئوریسینهای جریان اصلاحات مثل تاجیک معتقدند اصلاحطلبان نیاز به یک گسست رادیکال دارند؛ گسست از کلیت اصلاحطلبی و درانداختن طرح نو