
از انجمن تا شورا از کلانتر تا شهردار

علیرضا زمانی
اولین انجمن بلدی تهران یا همان شورای شهر خودمان، چندماهی بعد از تشکیل نخستین مجلس شورای ملی به راه افتاد. به جای 21عضو امروزی، اعضای انجمن 30نفر بودند و نخستین رئیس شان هم که همان جایگاه مهندس چمران خودمان را داشت، کاشفالسلطنه بود که از 26رأی اعضای انجمن در روز رأیگیری با 21رأی رئیس انجمن شد.
رئیس انجمن آن روزگار اختیارات گستردهای داشت و طبق نظامنامه بلدی یا همان قانون شهرداریهای خودمان، رئیس اداره بلدی یا همان شهردار یا کلانتر (تصریح در نظامنامه) هم بود و هم در تصمیمگیریها و هم در اجرا حرف اول را میزد. کاشفالسلطنه کمآدمی نبود. او با اینکه کاشف چای ما ایرانیها بود و با اقداماتش چایکاری را در ایران به راه انداخت، اما مخالفانی هم داشت و آدمهایی مثل سیدضیاء و عینالسلطنه او را شایسته مقام ریاست انجمن اداره بلدی تهران نمیدانستند. به هر حال، برخلاف نظر بسیاری که دکتر اعلمالدوله ثقفی را نخستین شهردار تهران میشناسند، کاشفالسلطنه نخستین شهردار تهران بود؛ همان شهرداری که در حفظ خانه او، شهرداری وقت مسامحهای جدی به خرج داد و جلوی چشمانمان به نابودی کشیده شد. قبل از مشروطه، احتسابیه کار شهرداری را انجام میداد و پیش از آن هم کلانتر شهر، همان شهردار شهر بود. معروفترین کلانتر تهران، میرزامحمودخان کلانتر بود؛ همان کلانتری که بچههایش از طرف او وقفیاتی را از او در این تهران بزرگ به یادگار گذاشتند؛ همان محمودخان کلانتر که خانهاش نزدیک توپخانه بود و طاهره قرهالعین چندصباحی در خانه او محبوس بود؛ همان که پسرش میرزا محمدزکی کدخدای محله سنگلج بود... همان منصبی که حکم شهرداری مناطق امروز تهران را داشت؛ همان میرزا محمدزکیخان که جای حاجرجبعلی کدخدای سنگلج شد؛ همان حاج رجبعلی خان که مسجد زیبایش هنوز در سنگلج به یادگار باقی است؛ همان مسجد که معمارش رستم معمار بروجردی بود؛ همان رستم معمار که سردر زیبای بازار ارسیدوزان (کفاشها) سبزهمیدان اثر اوست؛ همان رستم معمار که در معماری حرم ابوالفضل عباس دخیل بوده و نماینده مردم تهران در عرض ارادت بر صاحب آن آستان بود. از محمودخان کلانتر تا کاشفالسلطنه و از کاشفالسلطنه تا کرباسچیها و قالیبافها سالیان بسیاری میگذرد اما تهران، هنوز که هنوز استهمان تهران است.