یک میلیاردیهای غمگین سینما
مسعود میر|خبرنگار:
آخر سال که میشود همه یاد حساب و کتابهای خود میافتند. در مختصات سینما این حساب و کتاب آخر سالی ختم میشود به دسته گلهایی که در گیشه کاشته شدهاند و البته گاهی هم رنگشان زرد شده و آنطور که باید به چشم نیامدهاند. با این تفاسیر میتوان در فهرست فیلمهای اکران شده سال رو به پایان، چندتایی فیلم را جدا کرد که رقم فروششان هیچ نسبتی با کیفیتشان نداشته است. آنهایی که ضعیف بودهاند و خوب فروختهاند که خوششانسهای گردونه معیوب اکران و افت ذائقه هستند اما آن فیلمهایی که ارزشمندتر بودند و نفروختند بهتر است بداقبالهای سال لقب بگیرند. فیلمهایی که اکثرشان بین یک تا 2میلیارد تومان از گیشه سهم گرفتند و قید پردهنشینی را زدند.
اولین گزینه فیلمهای اینچنینی امسال به «ویلاییها» مرتبط میشود. فیلم منیر قیدی یک روایت زنانه از جنگ بود و با همه پلانهای نابش از زنان و مادرانی که در پشت خط مقدم روزگار میگذراندند نتوانست در اکران موفق باشد. گزینه بعدی بیتردید «بیست و یک روز بعد» خواهد بود؛ فیلمی ساخته محمدرضا خردمندان که مانند ویلاییها در جشنواره فیلم فجر مورد توجه قرار نگرفت اما در جشنواره فیلمهای کودک و نوجوان اصفهان با کلکسیون جوایز روبهرو شد. بیست و یک روز بعد میتوانست مخاطبان میلیونی نوجوان را جذب کند و فروشی قابل اعتنا را تجربه کند اما چنین نشد و فیلم محمدرضا خردمندان مهجور و کمفروش پرونده، اکران عمومی خود را بست.
«تابستان داغ» ساخته ابراهیم ایرجزاد هم هرچند در جشنواره سیوپنجم 13نامزدی سیمرغ داشت اما با 2سیمرغ فنی نتوانست در اکران مخاطبان را چندان جذب کند. تابستان داغ البته مانند «ایتالیاایتالیا» ساخته کاوه صباغزاده فیلمی بود که ضعفهایی داشت اما فروش یک میلیاردو خردهای هم در شرایطی که بسیاری از خالتورها گیشه را فتح کردند کارنامه تأسفانگیزی برایش به شمار میآید.
مهمتر از سایر این فیلمها اما «برادرم خسرو» ساخته احسان بیگلری بود که در اکران طلایی تابستان به زحمت خودش را به مرز فروش 2میلیاردی رساند؛ درحالیکه حقش با بررسی جدول پرفروشهای سال 96سینمای ایران بیش از اینها بود.