روایتی تازه از پایان ماجرای استراماچونی

محمد زارعی

معاون سابق باشگاه استقلال با وجود اینکه ماه‌هاست از این باشگاه رفته اما هرازگاهی می‌بینیم و می‌شنویم که در فضای رسانه‌ای و مجازی درباره عملکرد او در زمان حضورش در استقلال انتقاد و بحث می‌شود. او در ماجرای آخرین مذاکره آبی‌ها برای راضی‌کردن استراماچونی در قطر هم حضور داشت که در نهایت به نتیجه نرسید. با او درباره چرایی جدایی سرمربی موفق استقلال و جزئیات آنچه در قطر گذشت صحبت کرده‌ایم.
  شما بانی حضور استراماچونی در استقلال بودید و قرارداد خوبی هم با او بستید؛ در این‌باره توضیح بدهید.
ما با استراماچونی قراردادی به مبلغ 550هزار یورو بستیم. این در مقابل ویلموتس که ٨میلیون یورو قراردادش بود، از نگاه هواداران و جامعه فوتبال پایین به‌نظر می‌رسید. در صورتی که قرارداد مربیان و بازیکنان شاغل در فوتبال ایران باید در همین سطح باشد. فوتبال ما توان پرداخت قراردادهای سنگین مانند قرارداد آقای ویلموتس را ندارد.
  چرا زمینه‌ای فراهم شد تا استراماچونی از ایران برود؟
متأسفانه یک‌سری نمی‌خواستند استقلال نتیجه بگیرد. کارشکنی‌های زیادی انجام شد. درحالی‌که مذاکرات با استراماچونی ادامه داشت، عده‌ای با فرهاد مجیدی مذاکره می‌کردند، عده‌ای هم برخی را تحریک به مصاحبه و انتشار قرارداد علیه استراماچونی می‌کردند. یک‌سری رسانه حامی تیم رقیب هم روی این آتش بنزین ریختند و با این دوستان در جهت تخریب فضای مذاکره همکاری کردند. من اگر بودم شاید نمی‌گذاشتم کار به اینجا بکشد و پرداخت حقوق آقای استراماچونی 3‌ماه عقب بیفتد. مطمئنا مدیران وقت استقلال فکر نمی‌کردند که کار به اینجا بکشد و به این راحتی استراماچونی را از دست بدهند. شاید می‌توانستند این فضا را بهتر مدیریت کنند و اخطارهای او را جدی‌تر بگیرند.
  از مذاکرات قطر برای برگشتن استراماچونی برایمان بگویید؛ موضوعی که خیلی حاشیه‌ساز شد.
2 روز قبل از اینکه ما در قطر مذاکرات را شروع کنیم، استراماچونی رسما اعلام کرده بود که دیگر با باشگاه استقلال همکاری نخواهد کرد. دلایل این عدم ‌همکاری هم انتشار اسناد محرمانه ایشان در سایت رسمی باشگاه و همچنین مصاحبه‌های غیرمسئولانه یکی دونفر از مدیران وقت استقلال علیه ایشان و اعلام پایان همکاری با استراماچونی از طرف باشگاه و اعلام نام سرمربی جدید (فرهاد مجیدی) بیان شده است. با این حال به خواست هواداران استقلال که چندروز در مقابل وزارت ورزش اعتراض می‌کردند، مذاکرات دوحه به‌عنوان آخرین تلاش و تنها کورسوی امید برای بازگرداندن استراماچونی و نجات تیم رؤیایی استقلال صورت پذیرفت. متأسفانه یک‌سری شیطنت از طرف برخی و با همکاری دوستان رسانه‌ای حامی تیم رقیب در روز مذاکره و انتشار قرارداد محرمانه استراماچونی سبب شد مسیر مذاکرات دوحه کاملا منحرف شود و نتیجه دلخواه هواداران که بازگشت استراماچونی بود حاصل نشود.
  دلیل اصلی ناراحتی استراماچونی از افشای قراردادش بود؟
وقتی یک‌سری ناجوانمردانه دست به افشای قرارداد محرمانه استراماچونی زدند، دانسته یا نادانسته آینده شغلی و حرفه‌ای این مربی را به خطر انداختند. چراکه وقتی او حاضر شده است با مبلغ 550هزار یورو به استقلال بیاید انتظار این‌است که با مبلغ پایین‌تر در کشورهای اروپایی کار کند و همین، آینده شغلی این مربی را به خطر می‌اندازد. دقیقا مشابه این اتفاق برای آقای کی‌روش هم رخ داد و ایشان بعد از افشای قراردادش کاملا تمرکز و انگیزه جهت کار در ایران را از دست داده بود.
  پس نام دی‌بیاسی این وسط چرا مطرح شد؟
بعد از این اتفاق و اینکه برای باشگاه دیگر به‌طور قطع مسجل شد استراماچونی به استقلال برنمی‌گردد آقای خلیل‌زاده به من و رحمان رضایی گفت به‌نظرتان چه‌کار کنیم؛ گفتند دنبال مربی خارجی هستم و تأکید داشتند مربی ایرانی نمی‌خواهم. من هم به ایشان گفتم حالا که اینطور هست یک مربی بیاورید که ادامه‌دهنده راه  استراماچونی باشد و با سیستم 2-5-3 مدرن و طراحی تمرینات آن آشنایی کافی داشته باشد. اسم دی‌بیاسی به‌خاطر این مطرح شد که بعد از استرا به همراه دونادونی از گزینه‌های جدی استقلال در ابتدای فصل بودند. او به‌واسطه اینکه می‌توانست ادامه‌دهنده راه و تفکرات آقای استراماچونی در استقلال باشد گزینه مناسبی بود. ایشان 6سال در آلبانی بود. همانطور که کی‌روش در ایران محبوب است، او در آلبانی محبوب است و موفقیت‌های زیادی در آلبانی و ایتالیا به‌دست آورده. با اعلام رضایت و اصرار آقای خلیل‌زاده با دی‌بیاسی مذاکره کردیم و توافقات اولیه ظرف چندساعت خیلی سریع انجام شد. دی‌بیاسی از تیمی که استراماچونی ساخته بود تمجید کرد و همین تیم قوی و سرحال انگیزه مضاعف برایش بود که حاضر شود با 2دستیار و به مبلغ ٣٠٠هزار دلار به استقلال بیاید.
بعداز توافقات اولیه، خلیل‌زاده با وزیر ورزش تماس گرفت و آقای وزیر هم تأکید کردند در شرایط فعلی ایشان انتخاب مناسبی است. قرار شد فرادی آن‌ روز خلیل‌زاده و رضایی پیش وزیر بروند و انتخاب آقای دی‌بیاسی را نهایی کنند. من هم همان روز از قطر عازم زوریخ شدم و مقرر شد نتیجه جلسه با وزیر را به من اطلاع بدهند تا اگر لازم شد من مقدمات سفر آقای دی‌بیاسی به ایران را فراهم کنم. متأسفانه همزمان همان روز باشگاه نامه‌ای به استراماچونی می‌فرستند که اصلا بنده در جریان این نامه نبودم و لحن نامه لحن مناسبی نبود. در این نامه به استراماچونی گفته می‌شود که شما همه پول خود را دریافت کردید و 3روز هم ما را در دوحه معطل کردید و تا ساعت 12 شب وقت دارید به ما جواب نهایی بدهید که آیا به استقلال برمی‌گردید یا خیر. این موضوع بدون اطلاع من و وکیل باشگاه انجام شد و مدیران باشگاه به اشتباه خیال کردند که چنین نامه‌ای درصورت شکایت استراماچونی از باشگاه می‌تواند مدرک مناسبی برای دفاع از حق باشگاه باشد. این یک تصور کاملا نادرست بود که من نمی‌دانم چه‌کسی مدیران باشگاه را مجبور به ارسال این نامه نموده است. همین نامه باعث عصبانیت استراماچونی شد و ایشان با ناراحتی کل مذاکرات را انکار کرد و گفت اصلا مذاکراتی در دوحه نداشتیم؛ درحالی‌که ما با وکیل استراماچونی در دوحه مذاکره کرده بودیم؛ هرچند وکیل ایشان هم بعد از انتشار قرارداد حاضر به مذاکره نبود و با اصرار و تقاضای ما حاضر شد به‌پای میز مذاکره بیاید. به هر حال پس از این جریانات همه‌‌چیز در فضای رسانه‌ای به هم ریخت و دیگر امکان هر تفاهمی از بین رفت.
  عده‌ای هم اصرار داشتند که همه مشکلات رفتن استراماچونی به شما مربوط است!
روزی که استراماچونی از استقلال رفت من ٥‌ماه قبل استعفا داده بودم. شاید به‌خاطر اینکه این دوستان احساس می‌کردند با حضور من جایگاهی در استقلال ندارند. به هرحال استقلال محل درآمد و اعتبار برخی افراد بود تا به‌واسطه حضور در استقلال رانت‌هایی را به‌دست بیاورند. من جلوی همه این افراد ایستادم، به همین دلیلی مجبور بودند علیه من جوسازی کنند. بعد هم برخی بازیکنان را مجبور کردند علیه من حرف بزنند.