• پنج شنبه 6 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 16 شوال 1445
  • 2024 Apr 25
پنج شنبه 28 فروردین 1399
کد مطلب : 98385
+
-

تنهایی تنها

روایت همشهری از زندگی سالمندان در روزهای قرنطینه، فاصله‌گذاری اجتماعی و ترس بیماری کرونا

گزارش
تنهایی تنها

فهیمه طباطبایی- خبرنگار

 سرشماری مرکز آمار ایران نشان می‌دهد که هم‌اکنون 8میلیون و 231هزار سالمند در ایران زندگی می‌کنند؛ گروه سنی‌ای که طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت در معرض خطر جدی بیماری کوویدـ19 هستند و نسبت به سایر گروه‌های سنی آسیب‌پذیرتر شناخته شده‌اند. اما این روزها به جز دغدغه حفاظت از جان سالمندان که هرکدام سرمایه انسانی و پشتوانه بزرگ خانواده خود هستند، موضوع بیماری‌های ناشی از تنهایی همچون افسردگی، ابتلا به آلزایمر و ترس از مرگ در انزوا برای آنها مطرح است. افرادی که حالا نزدیک به 2ماه می‌شود که در قرنطینه‌اند و مشخص نیست تا کی باید پروتکل‌های سخت و متعدد بهداشتی را رعایت کنند. از طرفی دیگر تعدادی از این سالمندان به‌دلیل نداشتن بیمه بیکاری یا دریافت کف حقوق بازنشستگی مجبور به‌کار در بیرون از خانه هستند و این موضوع هم ذهن خودشان را آزرده و هم خانواده‌های آنان را نگران کرده است.
در گزارش پیش‌رو با تعدادی از سالمندان که این روزهای سخت را سپری می‌کنند، صحبت کرده‌ایم، زنان و مردانی که بین صبوری و تحمل خود مراقبتی و دلتنگی و غم شدید ناشی از دوری اطرافیانشان سرگردان و بلاتکلیفند و نمی‌دانند که باید تا چه زمانی این وضعیت را تحمل کنند.

بتول خانم و 2ماه زندگی تک‌نفره
بتول سلمان‌زاده، 61سال سن دارد. همسرش 9سال پیش فوت شده و هر 4فرزندش ازدواج کرده‌اند و از او دورند. از 5اسفند که اخبار شیوع بیماری کرونا را شنیده در خانه مانده و فقط برای خرید از منزل مدت زمان محدود بین 15 تا 30دقیقه از خانه بیرون رفته. خانه‌اش آپارتمان 80متری است و در این مدت با کسی در ارتباط نبوده است. «بچه‌هام برای روز مادر که اومدن خونه‌مون، دیگه فرصت نشد بیان و بعد هم که این ماجرا پیش اومد و به‌خاطر من به‌طور کل نیومدن. تنهای تنهام و یه گوشی معمولی دارم که به همین خاطر نمی‌تونم تصویری باهاشون حرف بزنم. پشت پنجره‌مون که رو به خیابونه می‌شینم و رفت‌وآمد مردم رو می‌بینم. نماز می‌خونم، قرآن می‌خونم و تلویزیون تماشا می‌کنم و آشپزی.»
روابط اجتماعی بتول خانم قبل از شیوع این بیماری به چند روش بوده، رفتن به مسجد برای نماز ظهر و مغرب، رفت‌وآمد با فرزندان و اقوام، قدم زدن در پارک و بازی با نوه‌ها و رفتن به اماکن زیارتی مثل امامزاده صالح و شاه‌عبدالعظیم و مزار همسرش؛ «حالا هیچ کدوم رو ندارم. تلفنی حرف زدن هم بیشتر از چند دقیقه عصبانیم می‌کنه، چه برسه که بخوام دائم گوشی به‌دست باشم. من فقط سؤالم اینه که این مریضی تا کی هست و من تا چه زمانی باید تو خونه تنها باشم؟ تلویزیون که هیچ برنامه‌ای نداره و اخبارش هم معلوم نیست چی میگه. همش کم و کسر کشورهای دیگه رو میگه تا حال و روز بیمارستان‌ها و کشور خودمون رو. من از قبل افسردگی داشتم و این ماجرا حالم رو بدتر کرده و قرصم رو بیشتر کردم و دائم می‌خوابم. می‌ترسم جون سالم هم از این مریضی به در ببرم یه درد دیگه‌ای به‌خاطر این شرایط بگیرم.»

آقای جاسبی و کلکسیون بیماری
از جنس استرس بتول خانم را بسیاری از زنان و مردان سالمند دیگر که همسرشان فوت کرده و تنها در خانه زندگی می‌کنند، دارند. کسانی که به واسطه کهولت سن، دچار بیماری‌های دیگری هم هستند و واهمه گرفتن کرونا یا تشدید بیماری‌شان در این دوران، فکرشان را مشغول کرده. محمدعلی جاسبی یکی از همین افراد است، پیرمردی 79ساله که یک‌بار عمل قلب باز کرده و یک کلیه‌اش را به‌خاطر قند از دست داده است. او با پرستارش زندگی می‌کرده که بعد از شیوع کرونا دیگر نیامده و حالا تنها باید این روزهای سخت را سپری کند. «پرستارم روزی یه بار من رو می‌برد بیرون تا راه برم. قرص‌هام رو منظم بهم می‌داد و برام آشپزی می‌کرد اما خب اونم حق داشت، ول کرد و رفت پیش زن و بچه‌اش. حالا بچه‌هام غذا میارن و میذارن دم در و میرن. منم و تلویزیونی که هیچی جز یه مشت فیلم تکراری نداره و خبری که هی میگه سالمندان نیان بیرون. به دخترم گفتم که عاقبت من مرگه. امسال نه سال دیگه، چه فرقی می‌کنه؟ حداقل بیاین پیشم و بهم سر بزنید. کرونا هم گرفتم، گرفتم؛ بهتر از اینه که تو تنهایی بمیرم. من رو که این قند و فشار خون می‌کشه، حداقل اینطوری بچه‌هام رو دیدم و سرم رو گذاشتم زمین. این کرونا سالمندان رو نمی‌کشه، تنهایی ما رو از بین می‌بره.»

فرشته خانم و قرنطینه با معلول 40ساله
سپری کردن دوران قرنطینه برای سالمندان محدود به تنهایی و دست و پنجه نرم کردن با بیماری‌های سخت و گوناگون مختص به این سن نمی‌شود. برخی از آنها با مشکلات دیگری هم در این دوران روبه‌رو شده‌اند که توانایی حل آن را به تنهایی ندارند و به همین دلیل دچار چالش‌های جدی هستند. مسائلی که در نگاه اول شاید یک استثنا باشد اما وقتی جزئی‌تر به زندگی سالمندان نگاه کنی، استثناهای فراوانی را که ارمغان شرایط سخت اقتصادی و اجتماعی است، می‌بینی. فرشته خانم با 74سال سن مادر یک دختر عقب‌مانده ذهنی 41ساله است که باید در این روزها بدون حضور فرزندان دیگرش از او مراقبت کند. او با ماندن در خانه مشکلی ندارد اما فهم این شرایط برای دخترش سخت است و همین باعث شده که در این 2‌ماه روزهای سختی داشته باشند. «بیماری دخترم از کودکی همراه با تشنج بوده و به همین‌خاطر داروهای متعددی برای اعصاب استفاده می‌کند که باید با فراهم کردن محیط شاد جبرانش کنیم. این اوضاع که پیش آمد، رفت‌وآمد 4فرزند دیگرم به‌طور کل قطع شد و ما هم از منزل اصلا خارج نمی‌شویم و همین باعث شده او یک‌بار تشنج کند و در کل هم حال مساعدی ندارد.»
او می‌گوید باید به جای پیشنهاد قرنطینه کامل فکری به حال این دسته از افراد شود. «من به‌واسطه مریضی دخترم نجمه، سال‌هاست که با مادران زیادی که فرزند عقب‌مانده ذهنی یا سندروم داون دارند، دوستم. آنها هم این روزها رو به سختی سپری می‌کنند. شما برای یک کودک یا نوجوان عادی به سختی میتونی این شرایط رو جا بندازی چه برسه به بچه‌های ما که سرگرمی متنوعی ندارن. ‌ای‌کاش این طرح فاصله‌گیری اجتماعی رو همه رعایت می‌کردن تا بشه ما هم ساعت‌هایی از روز بچه‌هامون رو بیاریم بیرون تا کمتر در خونه اذیت بشن. در این شرایط بچه‌های کم‌توان واقعا اذیت شدند.»

آقا سهراب باید مسافرکشی کند
به‌جز این گروه که تعدادشان زیاد است و بدون هیچ برنامه حمایتی خاص از سوی دولت و نهادهای مربوط مانند بهزیستی رها شده‌اند، گروه دومی هستند که مجبورند به‌خاطر هزینه‌های زندگی برای کار از خانه بیرون بروند و در کوچه و خیابان‌ها حضور داشته باشند. سهراب حاتم‌خانی، راننده 71ساله تاکسی خط اتوبان شهید محلاتی به میدان هفت‌تیر است. او فقط هفته اول نوروز را قرنطینه بوده و بقیه این 2‌ماه را کار کرده؛ «خونه نشستن پول می‌خواد. اینطور نیست که شما بشینی خونه و گشنه‌ات نشه یا پول اجاره خونه‌ات نیاد، میشه؟ الان من هنوز دوتا دختر توی خونه دارم که یکی‌شون عقد کرده‌س و اون یکی دانشگاه شبانه درس می‌خونه. من بشینم تو خونه شهریه دانشگاه رو از کجا بیارم؟ جهیزیه رو چطور بخرم؟ اجاره‌خونه‌ام رو چیکار کنم؟ با خرج خورد و خوراک چیکار کنم؟ وگرنه منم می‌ترسم، مسافر که می‌شینه تو ماشین هزارتا فکر و خیال از سرم می‌گذره که نکنه کرونا داشته باشه به منم بده. به حرف آسونه رعایت کردن و قرنطینه موندن به عمل برای ماها که گنجیشک روزی هستیم خیلی سخته.»
آقا سهراب در جوانی بنا بوده و هیچ بیمه‌ای نداشته و ندارد، به همین‌خاطر از حقوق بازنشستگی هم بی‌بهره است و همین باعث شده در این روزهای پر خطر مسافرکشی کند. او دل پری از دولت‌ها و انجمن‌های کارگری دارد و مقصر این روزها را آنها می‌داند. «من صرع دارم. دستم پشت فرمون می‌لرزه. هوا آلوده باشه میام بیرون. تهران شلوغی باشه میام بیرون. تعطیل باشه باید بیام. چرا؟ چون محتاجم. اون سال‌ها که بنا بودیم و روزمزد هرجا که می‌رفتیم ما رو بیمه کنن، می‌گفتن نمیشه، شما کارگر فصلی هستید! این شد که الان 10ساله با ماشین کار می‌کنم که نون سر سفره ببرم. حالا هم که خواستن کمک کنن گفتن یک میلیون! یه میلیون رو فقط نون و پنیر و تخم‌مرغ بخوری به آخر‌ماه می‌رسه؟»

معلم بازنشسته نگهبان و کار اجباری
نداشتن بیمه بازنشستگی یا دریافت کف حقوق زندگی بسیاری از سالمندان و مستمری‌بگیران را با مشکل مواجه کرده و امکان ماندن در خانه را از آنها گرفته است؛ افرادی با حقوق‌های زیر 2میلیون که باید هزینه‌های زندگی را بپردازند و حالا بیماری کرونا این مشکلات را تشدید کرده. عبدالله موحدی، سرایدار یکی از برج‌های مسکونی در شرق تهران است. او 2روز در میان باید به محل کار خود برود و در اتاق نگهبانی 24ساعت شیفت بدهد. «من 67سالمه. دبیر ریاضی بازنشسته آموزش و پرورش هستم و حقوقم 2میلیون و 700هزار تومنه. اجاره خونه نمیدم اما یه دختر مطلقه‌ام با پسرش با ما زندگی می‌کنن و هزینه زندگی اونا با منه. تنها کاری که از دستم بر میاد اینه که اتاق نگهبانی رو که تحویل گرفتم، تا جایی که می‌شه ضد‌عفونی کنم و اجازه ندم کسی وارد بشه، همین.»
او می‌گوید در قرنطینه ماندن شرایط و زیرساخت‌هایی می‌خواهد که بسیاری از افراد در ایران ندارند. «کشوری که دچار تورم زیاده و اقتصادش متلاشی است و فشار کمبودها و تحریم‌ها بر گردن مردمه، چطور میشه از مردم خواست بدون دغدغه تو خونه بمونن؟ ما مجبوریم کار کنیم چون به قول همکارم اگر در خانه بمانیم از ناراحتی سکته می‌کنیم بیاییم سر کار از بیماری کرونا. حداقلش اینه که شکم زن و بچه‌هامون اینطوری سیره.»
بیماری کوویدـ19 تاکنون بسیاری از زخم‌های جامعه ایران را باز کرده، چشم همگان را نسبت به حقایق پنهان در لایه‌های متعدد جامعه باز کرده و آسیب‌های جدی‌تری را نشانمان داده است، به‌خصوص بخش سالمندان که در همه این سال‌ها زیر سایه سنگین بیکاری، اعتیاد، فقر و... جوانان ناپیدا مانده بود و کمتر کسی به آن توجه می‌کرد. گروهی که عنوان می‌شود در دهه آینده جمعیت بزرگ‌تری از جامعه ایران را تشکیل خواهند داد و از همین رو نیاز به خدمات بهتری برای روزهای سخت دارند. 

این خبر را به اشتراک بگذارید