• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 24 فروردین 1399
کد مطلب : 97899
+
-

آیا ادوارد هاپر، نقاش دوران کروناست؟

بهای آزادی یا «مرگامرگ هولناک» روابط انسانی

بهای آزادی یا «مرگامرگ هولناک» روابط انسانی

محمدناصر احدی- خبر‌نگار

از میان تمام سناریوهای قابل تصور برای آغاز سال نو، بیماری کرونا غیرمحتمل‌ترین شروعی بود که انتظارش را داشتیم؛ با اینکه در سال گذشته وقایع دردناک مختلفی را از سر گذراندیم، احتمالا هیچ‌کس به فکرش هم خطور نمی‌کرد که طغیان ویروسی که فعلا درمانی برایش وجود ندارد، نه‌تنها آخرین برگ دفتر پرحادثه سال ماضی را سیاه کند، بلکه نوروزی شبیه به دیروزهای دور و دراز برایمان رقم بزند که وبا و طاعون ‌دسته جان آدم‌ها را می‌گرفت. دوستعلی‌خان معیرالممالک- نوه دختری ناصرالدین شاه- در کتاب «یادداشت‌هایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین‌شاه» می‌نویسد: «در سال یکهزار و سیصد و نه قمری از عربستان وبایی سهمگین به ایران آمد و کشتاری شگفت کرد... مردم از بیم جان تا آنجا که توانستند به کوهستان‌ها و ییلاق‌های دور و نزدیک پناهنده شدند. چون وبا به تهران رسید مرگامرگی هولناک روی نمود تا آنجا که عده قربانیان به روزی یکهزار و چهارصد تن رسید.» با اینکه این روزها هم هستند کسانی که به خیال خودشان برای در امان ماندن از گزند بیماری از شهر محل سکونتشان به شهرهای دیگر رفتند، اما اغلب مردم در خانه ماندن را به‌عنوان بهترین راه مقابله با کرونا برگزیدند. اما خانه‌نشینی طولانی‌مدت و «مرگامرگ هولناک» روابط انسانی برای برخی افراد این پرسش را ایجاد کرده که این انزوای تحمیلی ما را در چه وضعیتی قرار داده است؟ عده‌ای برای یافتن پاسخ این پرسش به سراغ دنیای وسیع و غنی هنر رفته‌اند تا به کمک آثار هنری به درک بهتری از شرایطی که در آن گرفتاریم برسند. نقاشی‌های تامل‌برانگیز و منحصربه‌فرد ادوارد هاپر ـ نقاش رئالیست آمریکایی ـ که مضمون اغلبشان انزوا، تنهایی، دریغ و افسوس، ملال و عزلت‌نشینی است، در نگاه اول، با حال‌وهوای زندگی فعلی بشر بسیار سازگار به‌نظر می‌رسد. موضوع نقاشی‌های هاپر عموما دو چیز است: اول، مکان‌های عمومی در زندگی آمریکایی (پمپ‌بنزین‌ها، مُتل‌ها، رستوران‌ها، سالن‌های سینما و تئاتر، ریل‌های قطار و خیابان‌ها) و افرادی که در آنها حضور دارند و دوم، مناظر دریایی و چشم‌انداز‌های روستایی. در نقاشی‌های هاپر، حس تنهایی و جداافتادگی از سایرین به شکل عمیق و اثرگذاری به تصویر کشیده شده است. به همین دلیل عجیب نیست که هاپر برای عده‌ای حکم مفسر هنری عصر کرونا را پیدا کرده است. اما به واقع، تنهایی و گوشه‌نشینی شخصیت‌های نقاشی‌های هاپر به تنهایی این روزهای ما شبیه است؟ در مطلب پیش رو، با نگاه کردن به تعدادی از نقاشی‌های این هنرمند عاشق سینما و تئاتر، سعی در یافتن پاسخ این پرسش داریم.

حالا ما همگی نقاشی‌های ادوارد هاپر هستیم؟
چند هفته پیش، پس از اینکه میلیون‌ها انسان در سراسر جهان برای حفظ سلامتی‌شان به‌خودقرنطینگی اجباری و ماندن در خانه‌هایشان تن دادند، نویسنده‌ای ساکن نیواورلئان به‌نام مایکل تیسراند در توییتی که صدهاهزار لایک نصیبش شد، 4 نقاشی از ادوارد هاپر را در کنار هم قرار داد و نوشت: «حالا ما همگی نقاشی‌های ادوارد هاپر هستیم». این چهار نقاشی عبارت بودند از: «دفتر کار نیویورک»، «نور خورشید در کافه‌تریا»، «میان‌پرده» و «دفتر کار در شهری کوچک». آنچه در این چهار نقاشی جلب توجه می‌کند، آدم‌هایی هستند که از محیط اطرافشان جدا شده و در خودشان فرو رفته‌اند. فرقی نمی‌کند که کجا هستند؛ در کافه‌تریا، سر کار یا سالن سینما. اینطور که مشخص است هر چیز که آنها را به فکر برده، موضوعی غمگین‌کننده و حسرت‌بار است؛ شاید عشقی ازدست‌رفته، کاری خسته‌کننده و ملالت‌بار، همسر یا فرزندان یا رؤسا یا حتی ارباب‌رجوع‌هایی پرتوقع و ناسپاس، آرزوهایی بر بادرفته و هر مسئله‌ای که انسان را عمیقا به‌خودش مشغول می‌کند و از توجه به پیرامونش بازمی‌دارد. نکته مهم درباره این نقاشی‌ها این است که تقریبا همه آنها نشانگر حس تنهایی و انزوا در مکان‌های عمومی هستند. در واقع، احساس تنهایی در مکان‌های عمومی ـ یا به‌عبارتی، تنهایی در میان جمع ـ گویای گسست روابط انسانی و بیگانه‌شدن آدم‌ها با یکدیگر است. در سایر کارهای هاپر نیز مانند «خورشید صبحگاهی» که در آن زنی تنها در داخل اتاقش روی تخت نشسته و از پنجره به بیرون نگاه می‌کند، حس تنهایی و دلزدگی به خوبی درک و دریافت می‌شود.

نقاشی تنهایی در یک شهر بزرگ
به‌رغم اینکه در بسیاری از تفاسیری که از نقاشی‌های شهری هاپر ارائه شده، بر تنهایی و انزوای آدم‌های آثار او تأکید شده، اما خودش چندان علاقه‌ای به این نوع خوانش نداشت. شاید به همین دلیل هم بود که وقتی از او می‌پرسیدند در نقاشی‌هایش به‌دنبال چیست ـ مثلا به جای اینکه بگوید: «به‌دنبال نشان دادن تنهایی انسان» ـ می‌گفت: «به‌دنبال خودم.» با این حال، خودش درباره نقاشی «شب‌زنده‌داران» گفته: «احتمالا به‌طور ناخودآگاه، داشتم تنهایی را در یک شهر بزرگ نقاشی می‌کردم.» در نقاشی «شب‌زنده‌داران» که مشهورترین نقاشی هاپر است و گویا از داستان کوتاه «آدمکش‌ها»ی ارنست همینگوی الهام گرفته شده، 3مشتری آخر وقت یک رستوران در افکارشان غوطه‌ورند و گویی از وجود یکدیگر خبر ندارند. قطع ارتباط میان افراد یکی از مضامین تکرارشونده در کارهای هاپر است. البته خود هاپر گفته این نقاشی بیش از اینکه درباره تنهایی باشد، درباره احتمال وجود خلافکاران در شب است. فارغ از نظر هاپر درباره نقاشی‌هایش، می‌توان شباهتی میان شخصیت‌های آثار او و وضعیت فعلی انسان در جهان مبتلا به کرونا پیدا کرد؟

تنهایی مدرن 
با اینکه به‌نظر می‌رسد، در نقاشی‌های هاپر، زندگی شهری باعث منزوی‌شدن آدم‌ها شده است و همین انزوا و قطع ارتباط با سایرین می‌تواند وجه اشتراک نقاشی‌های هاپر با اوضاع کنونی جهان قلمداد شود، اما به قول جاناتان جونز ـ نویسنده روزنامه گاردین ـ نباید فراموش کرد که این نقاشی‌ها تصویر عزلت راضی‌کننده یا انتخاب‌شده نیستند، بلکه انعکاس وحشت‌های هاپر هستند. هاپر نقاشی است که آلفرد هیچکاک ـ استاد تعلیق در سینما ـ طرفدار او بود و اقامتگاه نورمن بیتس در فیلم «روانی» را براساس یکی از نقاشی‌های هاپر طراحی کرد. این منتقد هنری می‌نویسد: «همه ما امیدواریم که در برابر این دیدگاه ترسناک هاپر درباره انسان‌های منفک و بیگانه‌شده ایستادگی کنیم و در عوض به‌عنوان یک جامعه نجات بیابیم. اما به شکل کنایه‌آمیزی، ما با جدایی از یکدیگر به این هدف می‌رسیم و ممکن است تظاهر به اینکه همه در خانه کاملا خوب هستند، به‌طور ظالمانه‌ای ریاکارانه باشد. پیام هاپر این است که زندگی مدرن می‌تواند بسیار تنها باشد. آدم‌های او به همان اندازه در بین جمع حاضر در غذاخوری یا رستوران تک‌افتاده و منزوی‌اند که در پنجره‌های آپارتمان‌هایشان.» جونز معتقد است امروزه ما بهتر می‌توانیم جدایی و انزوایی را که هنرمندانی مانند ادوارد هاپر یا ادوارد مونک (خالق تابلوی مشهور «جیغ») تصور می‌کردند عامل تعیین‌کننده زندگی مدرن است، پنهان کنیم. در مواقع عادی، ما هم در کافه‌ها تنها می‌نشینیم، به‌جز اینکه اکنون موبایل‎هایی داریم که به ما احساس اجتماعی‌بودن می‌دهند. واقعیت این است که مدرنیته انبوه مردم را به سبک زندگی شهری سوق می‌دهد که کاملاً از اجتماعی‌بودن ـ که در گذشته عادی بود ـ بریده‌اند.
جونز در انتهای مقاله‌اش می‌نویسد: «ما تنهایی مدرن را انتخاب می‌کنیم زیرا می‌خواهیم آزاد باشیم. اما اکنون هنر هاپر سؤال سختی را پیش می‌کشد: وقتی آزادی‌های زندگی مدرن برداشته شود، چه چیزی جز تنهایی باقی می‌ماند؟» در واقع، به اعتقاد جونز، با اتمام شرایط قرنطینه و بعد از فروکش کردن کرونا، باز اغلب ما ترجیح می‌دهیم که به تنهایی زندگی مدرن خود بازگردیم و در بهترین حالت از طریق موبایل‌هایمان احساس اجتماعی‌بودن کنیم. شاید بشود گفت تنهایی آدم‌های هاپر پیامد ناگزیر زندگی مدرن است و تنهایی این روزهای ما برای مبتلا نشدن به بیماری کروناست؛ پس شاید بهتر است که بسیاری از غرغرها درباره سختی زندگی به دور از اقوام و دوستان را جدی نگیریم، چون در نهایت ما به تنهایی و عزلت خو کرده‌ایم، اما آدم‌های هاپر از تنهایی دلزده و خسته بودند.
مطابق با این استدلال جونز، الکس گرینبرگ ـ نویسنده آرت‌نیوز ـ هم معتقد است: «آدم‌های هاپر تصمیم می‌گیرند در مدرنیته زندگی کنند و به همین دلیل بیگانه می‌شوند. درحالی‌که ما تصمیم می‌گیریم به سادگی تلاش ‌کنیم در جهان امروز زنده بمانیم، اما یک بیماری همه‌گیر که تاکنون بیش از 70هزار کشته در جهان داشته، ما را اسیر خود نگه می‌دارد. اکنون همه ما نقاشی‌های ادواردهاپر نیستیم. اگر خیلی شانس بیاوریم.»



 

این خبر را به اشتراک بگذارید