• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
شنبه 23 فروردین 1399
کد مطلب : 97840
+
-

همشهری در گفت‌وگو با کارشناسان رسانه‌ای انتشار دوباره مطبوعات و توقف چند روزه آنها به‌دلیل شیوع ویروس کرونا را بررسی می‌کند

بازگشت روزنامه‌ها به دکه

بازگشت روزنامه‌ها به دکه


فراگیری بحران کرونا همه عرصه‌های اجتماعی را تحت‌الشعاع قرار داده و مطبوعات ایران نیز از این قائده مستثنا نیستند. درحالی‌که اغلب کشورهای درگیر کرونا، چاپ مطبوعات را متوقف نکرده‌اند و تنها شیوه توزیع آن دستخوش تغییرات شده اما در هفته آغازین فعالیت روزنامه‌ها در سال جدید، انتشار نسخه‌های چاپی مطبوعات در کشور ما ممنوع شد. ممنوعیت نسخه چاپی مطبوعات در حالی اتفاق افتاد که پیش از این نیز روزنامه‌ها با بحران ریزش مخاطب و اقبال اندک روبه‌رو بوده‌اند. کارشناسان و اساتید رسانه و همچنین برخی از روزنامه‌نگاران در این رابطه دیدگاه‌های مختلفی دارند. آنها در این بررسی به انتقاد نسبت به عملکرد روزنامه‌ها و دستخوش سانسور شدن رویدادها و وقایع اشاره می‌کنند و آن را به‌عنوان بحران اصلی مطبوعات و رسانه‌ها در ایران بر می‌شمارند. اما با وجود این همچنان بر ضرورت انتشار نسخه چاپی روزنامه‌ها تأکید دارند و آن را به‌عنوان مولفه اصلی مقابله با تک‌صدایی در جامعه می‌دانند.










جامعه به مطبوعات نیاز دارد
فریدون صدیقی ـ استاد روزنامه‌نگاری


عدم‌انتشار نسخه کاغدی روزنامه‌ها در زیست رسانه‌ای کشور ما تعصب و تاملی را به همراه دارد، بدان جهت که گمان می‌رود این عدم‌انتشار رویکرد حضور مؤثر و کارآمد و تأثیرگزار روزنامه تحت الشعاع قرار می‌دهد.
در چنین شرایطی وقتی روزنامه‌های کاغذی چاپ نمی‌شود به‌معنای آن است که گام دیگری برای پاک کردن صورت مسئله و به حاشیه راندن آنها برداشته شده است.
وقتی که رسانه‌ها مورد کم لطفی، کم توجهی و بی‌عنایتی مدیریت کلان رسانه‌ای کشور قرار گرفته معنی دیگرش آن است که ما به‌تدریج هم مخاطب و هم اعتماد او را از دست داده‌ایم. نتیجه دامنه دار‌تر این خدشه‌هایی که برای آزادی بیان و اطلاع‌رسانی شفاف برای رسانه‌ها فراهم شده منجر به رویردانی عمومی به‌ویژه در دو سه سال اخیر شده است. بنابراین در چنین فضایی ناخواسته مخاطب را برای اطلاع‌رسانی و حتی سرگرمی حوالت داده‌ایم به رسانه‌های برون مرزی، فضای مجازی و... رسانه‌های داخلی هم‌اکنون آنقدر رنجور شده‌اند که گاهی مخاطب احساس می‌کند بودن و یا نبودن آن برایش فرقی نمی‌کند. حتی رسانه ملی که مدعی ملی است اگر سریالی مانند پایتخت داشته باشد مخاطبی دارد. در غیر این صورت به دور از تعارف و پروپاگاندا مخاطبی برای رسانه ملی وجود ندارد و این بخش دردناک ماجراست. در برهه کنونی نه‌تنها رادیو و تلویزیون که خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های ما با بحران مخاطب روبه‌رو هستند. به همین جهت می‌بینم پیش از ماجرای کرونا و تعطیلی روزنامه‌ها نیز، مخاطب جدی، مؤثر و پیگیر که پیش از این صف می‌بستند و در انتظار نشر روزنامه بودند، مشاهده نمی‌شود و مخاطبان رنجور و کم تعداد شده و این باعث تأسف است.
اگر بخواهیم از زاویه تعطیلی روزنامه‌ها به بهانه بیماری کرونا نگاه کنیم این عدم‌انتشار کمک می‌کند به تفکری که می‌خواهد اصلا رسانه‌ای وجود نداشته باشد یا اینکه رسانه بی‌اهمیت بی‌اثر و بی‌نقش شوند. عدم‌انتشار نسخه چاپی روزنامه‌ها باعث می‌شود زیر پای رسانه‌ها به‌کلی خالی شود و 100 و چندی رسانه برون‌مرزی وجود دارد که با این اقدام مخاطبان ما به آنها حوالت داده می‌شوند. با همه این احوال روزنامه‌ها، خبرگزاری‌ها و رادیو تلویزیون وقتی انتشار و فعالیت‌شان اهمیت پیدا می‌کند که پاسخ گوی مخاطب باشند. وقتی این چنین باشد دیگر اهمیت ندارد، کاغدی باشند یا دیداری و شنیداری و... در هر وضعیت انتشار مخاطب خواهند داشت. در غیر این صورت مخاطب برای دریافت پاسخ خود دست به جست‌وجو می‌زند او به‌دنبال پاسخی برای آلام درونی، فکری، سیاسی، اقتصادی، هنری، اجتماعی، صنعتی و... است و نیاز خود را از منابع دیگر دریافت و برطرف می‌کند. استمرار و تداوم نشر و فعالیت رسانه‌های ما درصورتی مؤثر است که اجازه داده شود به رسالت و نقش تاریخی خود عمل کنند. در واقع ضرورت فعالیت رسانه برای اطلاع‌رسانی شفاف و کاربردی است نه آنکه اطلاعات غلط بدهیم و بعد براساس این اطلاعات غلظ، تحلیل‌های غلط به خورد مخاطبان داده شود.
به‌زعم من اگر گریز سرمایه در کشور وجود دارد، اگر رانت‌خواری وجود دارد و اگر ناهنجاری سیستمی و سازمانی شده دلیل عمده آن جلوگیری از اطلاع‌رسانی به‌هنگام و محرومیت رسانه‌ها از اطلاع‌رسانی است. اگر اجازه می‌دادیم رسانه‌ها به نمایندگی از مردم، نقش پاسخگویی و جست‌وجوگری خود را ایفا کنند بی‌شک آستانه آسیب‌پذیری ما در حوزه‌های مختلف کاهش پیدا می‌کرد. اگر قرار است روزنامه‌ها منتشر شوند که باید منتشر شوند یکی از عمده‌ترین شاخص‌های توسعه پایدار آزادی رسانه است در حدی که قانون ما - قانون اساسی و قانون مطبوعات - تعیین کرده نه فراتر. این قانون آزادی متضمن تامین امنیت ملی، منافع ملی و مصالح ملی است. در این صورت رسانه‌های ما بیننده، شنوده و مخاطب خواهند داشت.
آستانه درد‌ها، آلام، آسیب‌ها، کم‌توجهی و... موجود در جامعه خیلی فراتر از آن چیزی است که گفته می‌شود و عدم‌اعتماد به رسانه‌ها به‌معنای عدم‌اعتماد به دولت و سیستم کلان مدیریت جامعه است. با  این همه هنوز این نتیجه حاصل نشده که جامعه نسبت به نشریات چاپی بی‌نیاز شده و قطعا همچنان به روزنامه‌ها و مطبوعات نیاز مبرم است.


بازداشتن مطبوعات از پاسخ به پرسش‌های بحران
مجید رضاییان ـ استاد دانشگاه و پژوهشگر روزنامه‌نگاری


اساسا در روزنامه‌نگاری حرفه‌ای، مخاطب با 2 پرسش اصلی مواجه است؛ یکی چگونگی‌ها و دیگری چرایی‌ها. پاسخ به چگونگی و چرایی از زمانی که وب گسترش پیدا کرد، عمدتا به‌عهده مطبوعات بوده و باعث ایجاد و گسترش ژانری به نام روزنامه‌نگاری تحلیلی شده است. مطبوعات نقش حیاتی در تحلیل چگونگی و چرایی‌ها بازی می‌کنند. اگر این نقش از آن گرفته شود- همانند شرایط کنونی که به‌خاطر بیماری کرونا مانع چاپ‌شدن روزنامه شده‌اند- به پرسش‌های مخاطبان نمی‌توان پاسخ داد؛ نه‌تنها پاسخی داده نمی‌شود که حتی سازوکار تحلیل و پاسخگویی متوقف خواهد شد. آثار این روند یکه‌تازی شبکه‌های اجتماعی در تحلیل وقایع در دوره حساس بحران کنونی است. شبکه‌های مجازی محل بروز شایعات هستند و عملا با متوقف‌ساختن چاپ روزنامه‌ها به شبکه‌های اجتماعی رسمیت داده می‌شود و در نتیجه شایعات گسترش می‌یابد. سوق‌دادن مخاطبان روزنامه‌ها به سمت و سوی شبکه‌های مجازی و شایعات آن، در واقع زمینه‌ای می‌شود برای رشد و نمو فیک‌نیوزها.  بنابراین متوقف ساختن چاپ مطبوعات در بحران فعلی به هیچ عنوان تصمیم مناسبی نیست. برعکس باید اجازه داد که مطبوعات در بحران کرونا موقعیت خود و شیوه‌های توزیع روزنامه را پیدا کنند. همانطور که در تمام دنیا در وانفسای کرونایی، روزنامه‌ها چاپ می‌شوند و تنها سیستم و سازوکار توزیع روزنامه تغییر پیدا کرده و معمولا در بسته‌های بهداشتی اطمینان‌بخش به مشترکان و مخاطبان آن ارسال می‌شود. نکته حائز اهمیت دیگر دغدغه‌مندی در مورد کاهش اقبال به رسانه‌های مکتوب است که سال‌هاست مطبوعات با این مسئله دست و پنجه نرم می‌کنند. چاپ‌نشدن روزنامه در این موقعیت حساس در واقع به‌نوعی صحه گذاشتن بر فاصله مخاطب با رسانه چاپی و دامن‌زدن به بحران‌های سنگین مطبوعات است. چاپ‌نشدن روزنامه‌ها نقطه تاریک دیگری در اطلاع‌رسانی ایجاد می‌کند؛ چراکه مطبوعات اغلب در پی تهیه گزارش‌ها و سوژه‌های تولیدی خود هستند. یعنی اصطلاحا شبکه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌ها رویداد‌محور هستند اما مطبوعات سوژه‌محورند. بنابراین مطبوعات نقش بسیار مؤثری در آموزش مواجهه با بحران و مهار آن دارند. در تکمیل این چرخه باید گفت در بحران کنونی 2 قشر پناه مردم هستند؛ یکی پزشکان و دیگری رسانه‌ها. بنابراین نباید با مانع ایجاد‌کردن برای چاپ روزنامه‌ها، این رابطه را قطع کنیم.  شاید تصور شود که صدا‌و‌سیما به‌تنهایی قادر باشد یک‌تنه از پس جریان اطلاع‌رسانی بحران کرونا بر‌آید. پاسخ منفی است، به‌دلیل آنکه صداوسیما تنها اخبار و اطلاع‌رسانی رسمی را دنبال می‌کند و در این شرایط تک‌صدایی، مردم سوق پیدا می‌کنند به سمت رسانه‌های غیررسمی. اگر مطبوعات باشند، حداقل جای رسانه‌های غیررسمی را پر می‌کنند و از تک‌صدایی فاصله خواهیم گرفت. به عقیده من، با چاپ‌نکردن روزنامه‌ها نمی‌توان این بحران را مدیریت کرد.


مطبوعات ایران بدون چاپ یعنی تقریبا هیچ
سعید ارکان‌زاده یزدی ـ روزنامه‌نگار


مخاطب مطبوعات کم شده. تیراژ بهترین روزنامه‌های خصوصی به رقم خنده‌داری رسیده. روزنامه‌ها روی دکه‌ها می‌مانند. حتی خیلی از کسانی که مخاطب مطبوعاتند، مطالب را اینترنتی روی سایت‌ها می‌خوانند یا سرسری به تکه‌پاره‌های هر مطلب که در شبکه‌های اجتماعی می‌چرخد، نگاهی می‌اندازند. پس این مطبوعات کاغذی چرا باید بمانند؟ این یک هفته بعد از تعطیلات نوروز که ستاد ملی مقابله با کرونا تصمیم گرفت چاپخانه‌ها تعطیل باشند و روزنامه‌ها چاپ نشوند، فرصت خوبی بود که به این سؤال‌ها فکر کنیم: مطبوعات امروزه چکاره‌اند؟ مگر کسی هم آنها را می‌خواند؟ شاید مهم‌ترین پاسخ را به این سؤال بتوان از زاویه اقتصاد مطبوعات در همین دوران داد: یک هفته توقف چاپخانه‌ها نشان داد که روزنامه‌های ایران هنوز نمی‌توانند از محتواهای دیجیتال خود درآمد کسب کنند. درآمد آنها، چه از حیث تک‌فروشی و چه از باب جذب آگهی، تقریبا به صفر رسیده بود. اگر اوضاع به همین منوال پیش می‌رفت، شاید روزنامه‌های حاکمیتی و دولتی و عمومی که به شیر بودجه وصلند باقی می‌ماندند اما روزنامه‌های خصوصی با خطر فروپاشی مواجه می‌شدند. در روزهای گذشته، بارها گفته شد که مطبوعات کمتر تلاش کرده‌اند وارد حوزه‌های نوین ارتباطی شوند و به‌دلیل همین عقب‌ماندگی از فناوری، در بحرانی مثل کرونا به گِل نشستند. نقد کاملا درستی است و مطبوعات از این نظر کاستی‌های زیادی دارند. البته باید گفت فعالیت رسانه‌ای با فناوری‌های نوین پول و سرمایه زیادی می‌خواهد و هزینه زیرساخت‌ها و نیروی انسانی‌ای که در این حوزه نیاز است، شاید خیلی بیشتر از وسع مطبوعاتی باشد که سال‌هاست با مشکلات اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. افزون بر اینکه در مطبوعات، قالب‌های دیجیتال و چاپی در کنار هم حرکت می‌کنند و قالب دیجیتال نیامده که چاپ را از میدان به در کند. اما به هر حال، با چنین اما و اگرهایی نباید اصل نقد به عقب‌ماندگی فناورانه مطبوعات را نشنیده گرفت. یک هفته توقف انتشار چاپی باید تلنگری برای مدیران مطبوعات باشد که هرچه بیشتر روی حوزه‌های ارتباطی نوین سرمایه‌گذاری کنند و به ‌فکر جذب مخاطبانی باشند که به فضای مجازی و رسانه‌های اجتماعی و قالب‌های چندرسانه‌ای عادت کرده‌اند. از سوی دیگر، در همین یک هفته که مطبوعات زیر منگنه بودند، زخم زبان‌های زیادی زده می‌شد با این مضمون که مطبوعات فقط باقی مانده‌اند تا یارانه دولتی بگیرند و کاغذ رانتی در بازار بفروشند. کارنامه تعداد چشمگیری از مطبوعات از این زاویه سیاه است. این حرف‌ها نشان می‌داد که عده‌ای با سوءاستفاده از آشفته‌ بازار مطبوعات، آبرو و حیثیت کل صنف روزنامه‌نگاران چاپی را برده‌اند و حالا که صنف مطبوعات نیاز به کمک و توجه دارد، کسی به آن روی خوش نشان نمی‌دهد.ولی همه اینها دلیل نمی‌شود که نگوییم بدترین زمان ممکن برای اینکه مطبوعات ترغیب یا حتی وادار شوند که به‌سوی فناوری‌های نوین بروند یا کاسبی‌های غیرحرفه‌ای را کنار بگذارند، همین دوران همه‌گیری کرونا بود. در اقتصاد انقباضی دوران کرونا و در اوج شوک اقتصادی و اجتماعی بیماری که کل بازار رسانه‌ای به هم ریخته بود، هیچ نشریه‌ای نمی‌توانست خود را چنان به‌ سرعت به فناوری‌ها مجهز کند و به درآمدزایی برسد. شاید اغراق‌آمیز نیست که بگوییم اگر این شرایط چندی دیگر ادامه پیدا می‌کرد، مطبوعات خصوصی نابود می‌شدند. تازه همین حالا که انتشار نسخه‌های چاپی از سر گرفته شده، مشخص نیست اوضاع مطبوعات به کجا ختم شود. ماجرای مطبوعات ایران و حیاتی بودن قالب چاپی برای آنها فقط به اقتصاد و کسب‌وکار نشر خبر مرتبط نیست. چاپ در ایران مسئله‌ای هویتی است. مطبوعات نهادهایی هستند که محتوای خود را در انواع قالب‌ها منتشر می‌کنند و قالب چاپی هم یک قالب در این میان است. اما همین قالب اصیل است که همچنان به مطبوعات ایران هویت می‌دهد و باعث می‌شود که یک نهاد مطبوعاتی اوج بگیرد، برند شود و جای پایش را سفت کند. مطبوعات همچون برخی دیگر از قالب‌های رسانه‌ای مثل سینما و کتاب، در کنار فناوری‌های نوین ارتباطی خود را حفظ کرده‌اند. آنها مثل ویدئو یا تلگراف نبوده‌اند که از بین بروند. هنوز هم مطبوعات زیادی هستند که می‌توانند روی پای خودشان بایستند، حتی بدون یارانه دولتی و رانت کاغذ. در ثانی، مهم‌ترین شاخصه مطبوعات در نظام رسانه‌ای ایران استقلال نصفه‌نیمه و تکثری است که نسبت به دیگر رسانه‌های جریان اصلی دارد. طی 20سال گذشته، مطبوعات به‌شدت تحت فشار بودند و بخشی از ریزش مخاطب نیز حاصل همان فشارهاست. اما همچنان مطبوعات تنها رسانه در میان رسانه‌های جریان اصلی کشور است که می‌توان صداهای غیرهمراه با صداهای رسمی را در آن مشاهده کرد. گروه‌ها و چهره‌هایی در ایران نشریه منتشر می‌کنند یا در نشریات حضور می‌یابند که کمتر در رسانه‌های دیگر کشور جایی دارند. بنابراین حذف مطبوعات در ایران تاحدی به‌معنای حذف آزادی بیان و آزادی رسانه نیز خواهد بود. به‌علاوه، مطبوعات نشان داده‌اند که می‌توانند نسل بعد روزنامه‌نگاران کشور را با کیفیت بهتری تربیت کنند. کارآموزی و تعلیم روزنامه‌نگاران جوان در مطبوعات، با زاویه انتقادی بیشتر و فضاهایی متفاوت از فضاهای رسمی رسانه‌های دیگر انجام می‌شود. همین روزنامه‌نگارانند که ممکن است بعدها حتی کار مطبوعاتی را رها کنند و به رسانه‌هایی با قالب‌های جدیدتر بروند اما آن روحیه نقد قدرت و انتقاد نسبت به شرایط جاری را که میراث کار مطبوعاتی‌شان است، با خود به رسانه‌های نوین نیز خواهند برد. به‌طور روزمره هم مطبوعات از زاویه انتقادی تیزتری به مسائل نگاه می‌کنند و در بزنگاه‌ها، همین نگاه انتقادی را به‌تدریج به سراسر نظام رسانه‌ای کشور سرایت می‌دهند. بنابراین می‌توان دید که نقش مطبوعات در نظام رسانه‌ای ایران نقشی حیاتی است و خیلی بیشتر از دیگر رسانه‌ها به کارکرد اصلی رسانه نزدیک است. پس اگر این رسانه حذف شود، آسیبی که به نظام رسانه‌ای و منافع عمومی مردم وارد خواهد آمد، خیلی بیشتر از فراموشی مشتی اوراق کاغذی خواهد بود که صرفا با مرکب سیاه شده‌اند.


تعطیلات و تمهیدات کرونایی مطبوعات
سرگه بارسقیان ـ   روزنامه‌نگار و معاون سردبیر روزنامه «ایران»


 کرونا بازگشت روزنامه‌ها به کیوسک‌ها پس از پایان تعطیلات نوروزی را یک هفته به تعویق انداخت؛ 3هفته به جای 2هفته. سنت خانه‌نشینی نوروزی روزنامه‌نگاران را حتی حمله آمریکا به عراق در نوروز۸۲ (جز معدودی روزنامه) و سیل نوروز۹۸ هم تغییر نداد. گرچه همین غیبت 2هفته‌ای منتقدانی دارد و اغلب روزنامه‌نگاران را برای آن شماتت می‌کنند اما مگر زیرساخت‌های توزیع در ایام تعطیل نوروزی فراهم است؟ نه فقط نوروز که اگر اتفاقی مهم مصادف با تعطیلات چند روزه شود، باید قید انتشار روزنامه را در آن روزها زد. حتی در ایام غیرتعطیل، روزنامه‌نگاران اگر شب‌ها ساعتی روزنامه را دیرتر به چاپخانه برسانند باید قید توزیع آن را در چند استان بزنند؛ ایام برف و باران هم که هزار دلیل هست برای نرسیدن روزنامه به این و آن استان. اکثر توزیع‌ها هم متمرکز بر 2 یا 3 مؤسسه است و برای آنها هم به صرفه نیست برای توزیع یک یا 2 روزنامه کل چرخه‌شان را به‌کار گیرند، تازه برای صاحبان کیوسک‌هایی که از فروش سیگار بیشتر سود می‌برند تا روزنامه. اتفاقا منطق اقتصادی که باعث می‌شود کرکره کیوسک روزنامه‌فروشی‌ها در ایام تعطیلی طولانی‌مدت مطبوعات پایین نرود، همین سیگار و تنقلات و آب‌معدنی‌فروشی و... است. بنابراین محل فروش و عرضه روزنامه تعطیل نیست؛ تحریریه‌ها هم که می‌توانند تعطیل نباشند این وسط غیبت شبکه توزیع، چرخه تولید و فروش را می‌خواباند. حیات مطبوعات بسته به تک‌فروشی و آگهی است؛ خصوصا برای نشریات بخش خصوصی. طبیعی بود که آنها از تعطیلی اجباری مطبوعات پس از پایان تعطیلات نوروزی ناراضی باشند. اما همین دوره کرونایی می‌توانست تلنگر و آزمایشی طبیعی باشد برای صاحبان مطبوعات که به 2 تغییر در حفظ شریان اقتصادی نشریه و تغییر سازمان تحریریه فکر کنند. یکی انتقال آگهی از شکل کاغذی به شمایل سایتی است. مسئول سازمان آگهی‌های یکی از روزنامه‌های پرتیراژ کشور نقل می‌کرد که مدیر روابط عمومی یکی از شرکت‌های خودروسازی از او خواسته که واسطه انتشار آگهی محصولاتشان در یک کانال تلگرامی باشد! ذهنیت آگهی‌دهنده را اینطور می‌توان تغییر داد که آگهی متنی و عکسی در صفحات کاغذی نشریات می‌تواند تبدیل به آگهی‌های مولتی‌مدیا در صفحات دیجیتال آنها باشد. دوره کرونایی می‌تواند دومین تغییر را هم نوید دهد: اینکه ساختار سنتی تحریریه‌های موجود که براساس صفحه - خبرنگار تعریف شده، نیازمند بازچینش است. هر نشریه کاغذی نیازمند یک سازوکار تحریریه‌ای و فنی برای حضور در فضای مجازی است تا هم خلأ اطلاع‌رسانی به فاصله ۲۴ ساعت از انتشار هر نسخه کاغذی را پر کند و هم بتواند در دوران تعطیلات روزنامه‌ها را در عرصه خبر فعال نگه دارد. به واقع تنها خروجی سازمان تحریریه نمی‌تواند صفحه محدود روزنامه باشد بلکه با هدایت آن به عرصه مجازی می‌توان هم دست آنها را در حجم باز گذاشت و هم سایت‌ روزنامه را از نسخه آنلاین صفحات کاغذی به صفحاتی تبدیل کرد که قابلیت چندرسانه‌ای را نیز به متن اضافه می‌کند. این دوره می‌تواند زمان فکر و برنامه‌ریزی جدی‌تر به روزنامه‌هایی باشد که نه کرونا و نه سیل و برف و تعطیلی تقویمی، آن را به تعطیلی اجباری نبرد و چرخه آگهی‌های آن را محدود به نیم‌تاها و چند کادرهای بی‌روح روزنامه‌های کاغذی نکرد.






 

این خبر را به اشتراک بگذارید