احتیاج به مساعدت مردم و نهادهای مردم نهاد داریم
سعید مدنی؛ جامعه شناس
مرور حوادث سال 1398 نشان میدهد مدیریت بحران در ایران فاقد کارآمدی و اثر بخشی مناسب است. در ماجرای سیل بهار این ناتوانی بهوضوح خود را نشان داد. پس از آن نیز سیل در سیستان و بلوچستان در فوران بحران سیاسی اصلا دیده نشد. بحران آبان و سقوط هواپیمای اوکراینی و این آخری شیوع ویروس کرونا نیز شواهد بعدی بود تا نشان دهد مدیریت بحران با بحران مواجه است.
با توجه به ماهیت پیچیده، ابعاد گسترده و تنوع بحرانها و بهویژه مدیریت ریسک سوانح، مدیریت فعلی بحران در ایران جوابگوی مؤثر بحرانها بهویژه شیوع کرونا نبوده و نیست.
بررسی روند تحول مدیریت بحران در سطح جهانی نشاندهنده 3 دوره مهم و اساسی به قرار زیر است:
دوره اول: ارائه کمکهای اضطراری، امداد و نجات (تا جنگ جهانی دوم)
دوره دوم: کاربرد یافتههای علمی و مهندسی (تا اواخر دهه ۱۹۸۰)
دوره سوم: رویکرد جامع اجتماعی
رویکرد جامع اجتماعی مدیریت بحران از 4ویژگی چندسانحهای، چند بعدی، چند بخشی و مردم محور بودن برخوردار است. کشور ژاپن با برخورداری از قدیمیترین نظام مدیریت و برنامهریزی بحران، ساختار خود را براساس این چارچوب تعریف کرده است. مدیریت بحران در این کشور از سطح ملی تا سطح شهروندی تعریف شده است.
مدیریت بحران کنونی تا مدتها تصور میکرد بحران، خلاصه شده در زلزله، وقوع سیل در آغاز سال 1398آن را هم به فهرست مدیریت بحران افزود و در هفتههای اخیر شیوع کرونا نیز به فهرست بحرانها اضافه شد. مدیریت بحران باید چند سانحهای باشد و آمادگی مقابله با هر نوع حادثه یا واقعهای که سلامت و امنیت همه یا بخشی از مردم را تهدید کند، داشته باشد. مدیریت بحران باید چند بعدی باشد. نمیتوان تنها با خدمات مهندسی یا پزشکی با بحرانها مقابله کرد. جمعیتی که در معرض بحران قرار میگیرد انواع نیاز جسمی، روانی، اجتماعی و اقتصادی دارد و همزمان باید خدمات مهندسی، پزشکی، اقتصادی و اجتماعی برای جمعیت بحرانزده درنظر گرفته شود. مدیریت کنونی بحران اغلب یک بعدی یا دو بعدی است. چهکسی باید در شرایط بحران به فکر فقر و ناداری، بحرانهای روحی و روانی یا اشتغال مردم آسیب دیده باشد؟
مدیریت بحران فرابخشی است. نمیتوان همه بار مدیریت بحران کرونا را بر دوش وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی انداخت. درست است که مرجع دانش سلامت و پزشکی این وزارتخانه است اما بیتردید تعیین سیاستهای اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و.... بحران خارج از حیطه وظایف و دانش وزارتخانه مورد اشاره است. از این نامناسبتر مدیریت بحرانی است که به هیچیک از این حوزهها تسلط نداشته باشد. مدیریت بحران در ایران فاقد دانش روز حتی درباره حوزه وظایف خودش یعنی «مدیریت بحران» است. مولفه مردممحور مدیریت بحران شامل 2بعد جماعتمحوری و قابلیتمحوری است. بنابراین مدیریت بحران مردممحور را میتوان مدیریت قابلیتی جماعتمحور نام نهاد که براساس 5ویژگی زیر تعریف میشود:
تمرکز بر پیشگیری و ریشهیابی علل آسیبپذیری، در مقایسه با توجه صرف به وقوع بلایا. میتوان با قاطعیت گفت که تا پیش از شیوع کرونا کمترین تمهیداتی در این زمینه انجام نشد. کاهش آسیبپذیری و افزایش توانمندی و تابآوری جوامع در معرض خطر(پیشگیری). آگاهسازی، اطلاعرسانی اگر همراه با شفافیت، صداقت و اطلاع به موقع باشد میتواند گروههای مختلف اجتماعی را برای رویارویی با بحران آماده سازد. مدیریت بحران در ایران اعتماد عمومی را از دست داده و بعید است در کوتاهمدت و میانمدت بتواند آنچه را رفته به جوی برگرداند. مشارکت مردم محلی در تمامی مراحلِ شناسایی و تجزیه و تحلیل مخاطرات، برنامهریزی کاهش مخاطرات و اجرای برنامههای مدیریت بحران باید جلب شود. مدیریت بحران کرونا بیش از حد متمرکز و تهرانزده است. به همین دلیل استانهای شمالی و جنوبی فاقد حداقل آمادگی برای مواجهه با شیوع کرونا بودند و هم از اینرو است که یکباره با اپیدمی در استانها روبهرو شدهایم.
توانمندسازی مشارکتی و ایجاد ساختارهایی با قابلیت انتقال نظرات و مطالبات از پایین به بالا ضرورتی انکارناپذیر است. مدیریت بحران بهویژه در حالت اپیدمیک نباید پزشکمحور باشد. فعالیت و اقدام بر مبنای اطلاعات پزشکی یک موضوع است و نگرش و رویکرد بالینی و پزشکی موضوعی دیگر. اصولا وقتی انتظار میرود دستکم 60درصد یک جامعه درگیر بحران شوند رویکرد بالینی کمترین کاراییای ندارد و باید رویکرد اجتماعی بر مداخلات حاکم باشد. اکنون بهوضوح روشن شده که مدیریت بحران کرونا جز با مساعدت و همکاری مردم و بهویژه سازمانهای مردمنهاد ممکن نیست. ساختارهای بالا به پایین باید جای خود را به سازمانهای شبکهای و افقی دهند. اپیدمی کرونا مثل دهها اپیدمی دیگر ازجمله طاعون و وبا دیر یا زود با خسارات جسمی و روانی و اجتماعی و اقتصادی خواهد رفت.