![پانزده شخصیت در جستوجوی دو بازیگر](/img/newspaper_pages/1398/12%20ESFAND/21/nimroozi/1204.jpg)
پانزده شخصیت در جستوجوی دو بازیگر
ساده و مؤثر مثل «سنگها در جیبهایش»
![پانزده شخصیت در جستوجوی دو بازیگر](/img/newspaper_pages/1398/12%20ESFAND/21/nimroozi/1204.jpg)
محمد ناصر احدی_روزنامه نگار
اگر اهل تئاتررفتن باشید، حتما میدانید که هیچ اجرای ضبطشدهای نمیتواند با لذت تماشای اجرای زنده بازیگران بر صحنه تئاتر برابری کند، اما حالا که تئاترها برای حفظ سلامت عمومی تعطیل هستند، حیف است که خودمان را از تجربه دیدن فیلمتئاتر محروم کنیم. فیلمتئاتر«سنگها در جیبهایش» با اینکه تنها 2بازیگر دارد، اما میتواند شما را برای یک ساعتونیم کاملا سرگرم کند. نمایشنامه سنگها در جیبهایش نوشته مری جونز، نمایشنامهنویس ایرلندی است و در سال1392 در تماشاخانه ایرانشهر به کارگردانی پارسا پیروزفر و با بازی خود او و رضا بهبودی روی صحنه رفته است. این نمایشنامه درباره یک شهر کوچک روستایی در ایرلند است که بسیاری از اهالی آن بهعنوان سیاهیلشکر در فیلمی هالیوودی که در این شهر در حال فیلمبرداری است حضور دارند. چارلی و جِیک، 2شخصیت اصلی این نمایشنامه هستند که مثل اغلب اهالی شهر بهعنوان سیاهیلشکر استخدام شدهاند. چارلی آرزو دارد که فیلمنامهای را که نوشته به فیلم درآورد و جیک که بهتازگی از نیویورک بازگشته، شیفته و شیدای کرولاین-ستاره زن فیلم- است. نه کرولاین و نه هیچیک از اعضای آمریکایی گروه فیلمبرداری توجهی به ارائه تصویری درست از شهر و مردمش ندارند و تنها به تمام کردن فیلمبرداری در موعد معین میاندیشند. از سوی دیگر، اغلب اهالی شهر هم از اینکه نقشی در یک فیلم بزرگ دارند، راضیاند و چیزهای تازهای که تاکنون ندیدهاند، تمام هوش و حواسشان را برده است. هرچه فیلمبرداری جلوتر میرود، این احساس بیشتر به اهالی شهر دست میدهد که مورد سوءاستفاده قرار گرفتهاند و شور و شوقشان فروکش میکند. بعد از اینکه نوجوانی به نام شین که از سوی کرولاین تحقیر شده، با ریختن سنگ در جیبهایش خودش را در رودخانه غرق میکند، تضادها میان اعضای گروه فیلمبرداری و اهالی شهر بیشتر میشود.
این نمایشنامه 15شخصیت زن و مرد دارد و نکته جالب درباره آن این است که تنها 2بازیگر، با زیر و بم کردن صدایشان یا با استفاده از کلاه یا ژاکت، همه نقشها را ایفا میکنند. پیروزفر در نقش جیک و بهبودی در نقش چارلی، مدام از جلد یک شخصیت به جلد شخصیتی دیگر میروند و این کار را به قدری نرم و با مهارت انجام میدهند که بخشی از لذت تماشای این فیلمتئاتر به این برمیگردد که مخاطب تشخیص دهد این دو در لحظه، نقش چهکسی را ایفا میکنند.
طراحی صحنه مینیمال این نمایش کاملا با حال و هوای آن همخوانی دارد و دیدن چیزهایی که در نمایش نشان داده نمیشود، به قوه خیال تماشاگر واگذار شده است. شاید اگر مخاطب حرفهای تئاتر نباشید، چنین نمایشی ابتدا قدری برای شما پسزننده باشد، ولی اگر حوصله کنید و به روایت ساده اما اثرگذار این نمایش دل بدهید، درنهایت ناراضی نخواهید بود.
ژان کلود کریر، فیلمنامهنویس فرانسوی در زمان اجرای این نمایش به تماشای آن رفت و در یادداشتی درباره آن چنین نوشت: «رضا بهبودی، پارسا پیروزفر، 2بازیگر، تمام یک دنیا. آنها چابک و برانگیخته -براساس یک نمایش ایرلندی، «سنگها در جیبهایش» - به دهها شخصیت جان میبخشند. لازم نمیدانند همهچیز را نشان دهند؛ برایشان کافی است تا القا کنند، تداعی کنند و تماشاگران، بلافاصله، داخل بازی میشوند، همهچیز را میبینند، همهچیز را میشنوند و همهچیز را تصور میکنند. ظرافت، طنز، احساسات، اینجا هیچچیز تحمیلی نیست. همهچیز قابل تقسیم است. این یعنی تئاتر؛ تئاتر واقعی».
این فیلمتئاتر را میتوانید روی سایت فیلیمو تماشا کنید.