آموزش از نوعى دیگر!
روزهای ما کرونا گرفتهاند! فقط دستگیرهی در، کیفپول، لباسها و... ناقل کرونا نیستند؛ لحظههایمان هم پر از ویروس کروناست. وقتی به آب نیاز داریم هم احساس میکنیم مبتلا به کرونا شدهایم. در اینروزهای خاص شاید حوصلهمان سر برود، شاید دلمان برای مدرسه و همکلاسیها هم تنگ شود؛ اما برای درسها چه؟!
گفتم درسها، اینروزها بسیاری از مدرسهها کلاسهای آنلاین یا مجازی برگزار میکنند و از تلویزیون هم برنامههای آموزشی پخش میشود؛ دوباره وقت درسخواندن رسیده، اما از نوعی دیگر.
با «بصیر مقدسیان»، معلم و پژوهشگر توانمندسازی نوجوانان، دربارهی آموزش از راه دور و این روزهای خاص گفتوگو کردهایم. او در بخشی از این گفتوگو میگوید: «حالا نوجوانان در خانهاند معلمی نیست که بگوید ساکت بنشین، به درس گوش بده یا امتحان بگیرد. خودت هستی که میخواهی به شیوهی خودت درسخواندن را پیش ببری و از آموزش مجازی یا آنلاین استفاده کنی. نگران حواسپرتی هم نباش مگر سر کلاس درس حواست پرت نمیشود؟ خودت میتوانی این حواس را جمع وجور کنی!»
استفاده ی درست از کرونا
به اینروزها میتوان بهعنوان یک نقطهی عطف نگاه کرد که برگردیم به سبکی که واقعاً باید وجود داشته باشد. الآن نوجوانان میتوانند برنامهریزی کنند و بعداً که به مدرسه برگشتند هم همین سبک را پیش ببرند. مثلاً صبح تا ظهر بروند مدرسه، بعد بیایند استراحت کنند و بعدازظهر برسند به زندگی، ورزش، دوستان، کسب مهارتها و... تا زندگیشان را متعادل کنند و به موفقیت برسند. در آموزش هم اختیار کار را دستشان بگیرند. خودشان میدانند در چه درسهایی ضعیفتر هستند و به چه درسهایی علاقه دارند.
اگر به این سبک زندگی برسند بعداً به نفع خودشان است. هم در تحصیل موفق میشوند و هم در جنبه های دیگر زندگی. خیلیها به 25سالگی میرسند و میبینند هنوز در کارهای اولیهی شخصیشان ماندهاند و نمیتوانند به استقلال برسند.
تا حوصلهمان سر نرود
1. در خانه نقش داشته باشید. گاهی در کارهای خانه مسئولیت بپذیرید؛ مثلاً بگویید یک روز در هفته من غذا میپزم. جنیست هم ندارد؛ هم دخترها میتوانند و هم پسرها و البته لازم است والدین هم به اینها اعتماد کنند.
2. وقتهایی را بگذارید برای کارهای مشترک با اعضای خانواده مثل تفریح، کتاب خواندن، فیلم دیدن، مرتب کردن خانه و... در این حالت یاد میگیرید چهطور گروهی کار کنید و این تمرینی است برای آیندهی شغلیتان که کار مشترک را چهطور انجام بدهید؛ مثلاً وقتی دارید تصمیمی میگیرید برای این که کدام فیلم را خانوادگی ببینید یاد میگیرید چهطور توافق کنید.
3. یک کار مهارتی را دنبال کنید فرقی ندارد چه کاری... جنسیت هم مطرح نیست ما مردهای خیاط و آشپز هم داریم. میتوانید نقاشی و کارهای فنی و مهارتی مثل برقکاری یا کابینتساختن را یاد بگیرید. اینها در زندگی آینده بسیار کمک میکند و مهارت دستیتان را بالا میبرد.
4. این زندگی متعادل را پدر و مادرها باید شروع کنند. زندگی فقط کار نباشد؛ تفریح، مطالعه، ورزش و کلاً فعالیتهای شخصی هم باشد. به خودشان جرئت بدهند حتی با وجود استرسهای اقتصادی وقتی را برای خودشان کنار بگذارند.
5. در کنار کار با موبایل و درس خواندن به فعالیتهای دیگر هم برسیم؛ چون الآن مهمترین بحث «سبک زندگی متعادل» است که در کشور ما با وجود اضطرابهای درسی تکبخشی شده است.
سبک زندگی متعادل در مدل پیکنیکی
اگر بخواهیم مدل دیگری به مدرسه نگاه کنیم، مدرسه ابزاری است در دست دانشآموزان تا با آن ابزار، آیندهی خودشان را بسازند. البته الآن برعکس است. جوری نگاه میکنند که انگار بچهها ابزاری هستند برای مدرسه که بیایند در مدرسه درسی را یاد بگیرند و بروند امتحان بدهند.
درحالیکه بهخصوص در دورهی نوجوانی، این دانشآموزان هستند که میتوانند فکر کنند که من قرار است زندگیام را چهطور بسازم و به چه نیاز دارم؟ در این حالت اولین نیاز تحصیل است و مدرسه ابزاری است که من خودم را سریعتر به نقطهای که میخواهم برسانم. البته نیازهای دیگری هم هست که باید به آنها بپردازم.
مثل وقتی که بچهها میخواهند با دوستانشان پیکنیک بروند، خودشان برنامهاش را جور میکنند و و سایل مورد نیازشان را برمیدارند و ....زندگی هم مثل یک پیکنیک است. لازم است برای آن برنامه بریزید. در یک زندگی متعادل من تحصیل میخواهم، مهارتهای عمومی و شخصی لازم دارم، روابط دوستانهام مهم است و مهارتهای کاری لازم دارم (چون تقریباً همه میدانند که خیلی وقتها تحصیل جدای شغل است. ممکن است دکترا داشته باشند؛ اما نتوانند شغل مرتبط پیدا کنند.)
به این میگوییم «سبک زندگی متعادل»؛ یعنی تفریح، مهارت زندگی، مهارت شخصی، روابط دوستانه و مهارت کاری را با هم داشته باشیم.