• یکشنبه 23 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 4 ذی القعده 1445
  • 2024 May 12
سه شنبه 22 اسفند 1396
کد مطلب : 9647
+
-

دستگیری 378سارق و مالخر در عملیات رعد 8

انتظامی
دستگیری 378سارق و مالخر در عملیات رعد 8

پلیس پیشگیری پایتخت با اجرای هشتمین مرحله طرح رعد موفق به دستگیری 378سارق و مالخر شد. سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت روز گذشته در تشریح جزئیات این طرح گفت: با اجرای این طرح ‌60باند سرقت از منازل و خودرو منهدم شدند. همچنین 123خودروی مسروقه، 83 موتورسیکلت و دوچرخه، 142 گوشی تلفن همراه، 7قبضه سلاح گرم و 31قبضه سلاح سرد از متهمان کشف شد. 

وی ادمه داد:‌ به دادستانی پیشنهاد دادیم در ایام نوروز مرخصی به سارقان به‌ویژه سارقان حرفه‌ای و سابقه‌دار داده نشود. 

در این طرح 241خرده‌فروش مواد‌مخدر نیز دستگیرشده و از آنها 88کیلوگرم انواع مواد مخدر کشف شد. وی با بیان اینکه پلیس در روز چهارشنبه سوری صد در صد در آماده‌باش است، گفت: هزاران نفر از همکاران من در نقاط مختلف شهر تهران آمادگی کامل دارند تا با کسانی که قصد ایجاد مزاحمت و سلب آرامش شهروندان را دارند برخورد کنند و برخورد پلیس دراین زمینه جدی خواهد بود. ‎

پلیس در بازار ارز می‌ماند

‎سردار رحیمی در ادامه بر حضور پلیس در بازار ارز تأکید کرد و گفت: حضور ما به درخواست مسئولان کشور انجام شده و فعلا در بازار ارز و به‌ویژه در مناطقی مثل منوچهری، سبزه میدان و... استقرار ما ادامه خواهد داشت. به گفته وی، با اقدامات انجام شده از سوی پلیس قیمت دلار حدود 500تومان و یورو نیز 800تومان کاهش داشت و امیدواریم با اقدامات انجام شده از سوی بانک مرکزی شاهد تغییرات و ثبات در بازار ارز باشیم.

سرقت‌های پسر کارخانه‌دار در نقش پلیس

 «پدرم کارخانه‌دار بزرگی است و خواهرم در بلژیک درس می‌خواند، من تنها پسر خاندانمان هستم اما اعتیاد به شیشه، ‌مرا تبدیل کرد به یک سارق حرفه‌ای» این بخشی از اعترافات جوان 31ساله‌ای است که در جریان عملیات هشتمین مرحله از طرح رعد دستگیر شده است. 

به چه جرمی دستگیر شده‌ای؟

سرقت. یک بی‌سیم خریده بودم و به خیابان‌های شمال تهران می‌رفتم. فقط پسران جوان و مردها را شناسایی می‌کردم و به سمتشان هجوم می‌بردم و می‌گفتم دست‌ها بالا. آنها تصور می‌کردند پلیس هستم، می‌گفتم باید بازرسی‌تان کنم. با همین شگرد موبایل و پول‌هایشان را سرقت می‌کردم.  

از چند نفر سرقت کردی؟

فکر می‌کنم 10تا 12نفر. 

سابقه داری؟

این چهارمین بار است که دستگیر می‌شوم. پیش از این به جرم سرقت و کلاهبرداری دستگیر و زندانی شده‌ام اما هربار مادرم برایم سند گذاشت و آزادم کرد چون خانواده‌ام مشکل مالی ندارند و پدرم کارخانه دار بزرگی است. 

چرا پسر کارخانه‌دار بزرگ تبدیل شد به یک سارق حرفه‌ای؟

معتاد به شیشه شدم، دقیقاً‌ ‌12 سال قبل. در آن زمان عاشق دختری بودم که ترکم کرد. بعد از رفتن او به خاطر شکست عشقی که خورده بودم  با دوستانم شیشه کشیدم و معتاد شدم. کم‌کم به‌خاطر تامین هزینه مواد مجبور شدم سرقت کنم. نمی‌خواستم از پدرم پول بگیرم. من تنها پسر خاندانمان هستم و می‌دانم که با آبروی خانواده‌ام بارها بازی کرده‌ام. همه دختران فامیل، ‌درس خوانده و پیشرفت کرده‌اند اما من شدم یک دزد معتاد. حالا هم به‌شدت پشیمانم و دلم می‌خواهد مواد را ترک کنم و درسم را ادامه بدهم و برای خانواده‌ام افتخارآفرین باشم.

زوج عاشق، ‌سارق شدند

در گوشه حیاط پلیس پیشگیری پایتخت، زن و مردی ایستاده‌اند که دستبند به‌دست دارند و در جریان طرح رعد به دام افتاده‌اند. آنها2سال و نیم قبل با هم ازدواج کرده‌اند و از راه سرقت، ‌خرج خود را تامین می‌کردند. مرد جوان در گفت‌وگو با همشهری از جزئیات سرقت‌هایشان می‌گوید. 

چند سرقت انجام داده‌اید؟

باور کنید فقط یک مورد بود.  6میلیون تومان از حساب یکی زن برداشت کردیم. 

اما افسرپرونده‌تان می‌گوید افراد زیادی از شما شکایت کرده اند؟

اینطور نیست. من سابقه دارم و به‌تازگی از زندان آزاد شده‌ام، برای همین تصور می‌کنند تعداد مالباخته‌ها بیشتر از این حرف‌ها باشد. 

شگردتان برای سرقت چه بود؟

یک روز به همراه همسرم پای دستگاه عابربانک بودیم که متوجه شدیم، زنی کارتش را جا گذاشته است. حتی همسرم به‌دنبال او رفت تا کارتش را به او پس بدهد اما موفق نشد. بعد وسوسه شدیم که حسابش را خالی کنیم. به صرافی رفتیم و با 6میلیون تومانی که در حسابش بود، دلار و سکه خریدیم. 

رمزش را چطور به‌دست آوردی؟

همسرم پشت سر او ایستاده بود و به‌صورت اتفاقی رمزش را به‌خاطر سپرد! بعد به این فکر افتادیم که با ریختن چسب در محل ورود کارت، کاری کنیم که کارت عابربانک مردم داخل آن گیر کند و وقتی آنها برای گرفتن آن به بانک رفتند، کارت را سرقت کنیم اما در اولین سرقت گیر افتادیم. 

چند وقت است که از زندان آزاد شده‌ای؟

 2ماهی می‌شود. به جرم سرقت لوازم خودرو در زندان بودم. بعد آزاد شدم و با همسرم همین یک مورد سرقت را انجام دادیم. راستش همسرم نخستین عشق زندگی‌ام بود. ما سال‌ها قبل با هم آشنا شدیم اما به‌دلیل شرایطی که در آن زمان داشتیم نتوانستیم با هم ازدواج کنیم. او با مرد دیگری ازدواج کرد و من با زنی دیگر. سال‌ها از هم بی‌خبر بودیم. هردو صاحب 2 فرزند شدیم اما به‌دلیل اختلافاتی که داشتیم طلاق گرفتیم. پس از سال‌ها از طریق اینستاگرام، ‌همدیگر را پیدا کردیم و پای سفره عقد نشستیم. حالا هردو به‌شدت پشیمانیم. خیلی سخت است که شب عید در زندان بمانیم. 

این خبر را به اشتراک بگذارید