طالبان، مقاومت، مذاکره
ابراهیم رحیمپور _ معاون سابق وزیر خارجه
طالبان بعد از شکست از آمریکاییها 17سال از حاکمیت در افغانستان کنار رفت، در این مدت بهرغم دوری از قدرت مناطق تحت نفوذشان در بسیاری مواقع بیشتر از دولت مرکزی بود بنابراین نیروهای آمریکایی و خارجی قدرت این گروه و حمایتهای بخشی از مردم افغانستان را شاهد بودند، به این معنا که وقتی کشوری دارای گروههای مقاومت متصل به مردم باشد به راحتی قابل حذف نیستند. شاهدیم آمریکا بعد از 17سال مقاومت نیروهای طالبان و درگیری آنان با آمریکاییها این گروه را مورد مذاکره قرار میدهد.
آمریکا و طالبان در این مدت به یک تفاهمی رسیدند که البته نمیتوانیم بگوییم همه این تفاهم مو به مو توسط دو طرف اجرا میشود، اما مرحله اول این تفاهم نشان میدهد ترامپ و آمریکا با همه رجزخوانیهایی که دارند در افغانستان قادر نبودند این گروه را از صحنه حذف کنند و تن به مذاکره دادند همه شواهد نشان میدهد طالبان پیروز این مذاکرات بوده است.
مذاکراتی که انجام شد دارای بندهایی است که قرار است بهتدریج اجرا شود و در طول 18ماه همه نیروهای خارجی از افغانستان خارج شوند که موعد خروج 30درصد آنان اردیبهشت عنوان شده و این مرحله بسیار مهمی است که اگر اینگونه شود به معنی به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان خواهد بود اما بندهای دیگر را باید منتظر اتفاقات بعدی بود که ببینیم این پیروزی در مذاکره در عرصه میدانی هم محقق میشود یا نه.
آمریکا بعد از مذاکرات با کرهشمالی که هنوز هم به نتیجه نرسیده است رو به مذاکره با یک گروه که آن را تروریستی میدانستند آوردند و میتوان گفت تسلیم شدند و باید از افغانستان خارج شوند.
در 10روز آینده باید 5000زندانی طالبان با 1000نیروی دولت افغانستان تبادل شوند که بهدلیل عکسالعملهای اولیه دولت افغانستان نمیتوانیم کاملا درباره آن مطمئن باشیم اما با توجه به ضعف دولت مرکزی افغانستان و تسلط آمریکا بر دولت احتمالا محقق میشود.
آمریکاییها برای مذاکره در شورای امنیت تعهدی داشتهاند تا تحریمهای شورای امنیتی برداشته شود و در ادامه نوبت به تحریمهای آمریکا میرسد.
در نگاه نخست به این مذاکرات باید تأکید کرد که طالبان به سمت ورود به قدرت مجدد در افغانستان میرود اینکه چگونه به حاکمیت کامل برسند محل ابهام است بایستی یک دولت و حکومت فراگیری باشد که در مذاکرات افغانی و افغانی و دولت هم یک گروه محاسبه میشود سازوکارها مشخص شود.
از نظر تحلیلی باید تأکید کرد آمریکا علاقهمند است از آمریکا خارج شود چون افغانستان برای آمریکا عوایدی ندارد و نیروهای آمریکایی در این نقطه آسیبپذیر هستند به همین دلیل دنبال این هستند محترمانه و آبرومندانه از این باتلاق خارج شوند.
مدل مذاکره با طالبان با مدلی که آقای ترامپ در موارد دیگر داشته یا علاقهمند بود داشته باشد متفاوت است بهعبارتی آمریکا نمیتواند در این مذاکرات ادعای پیروزی داشته باشد بلکه ترامپ در این شرایط علاقهمند است این توافق را صرفا در حد یک دستاورد خرج مسائل داخلی آمریکا کند.
در رابطه با نگاه ایران باید اشاره کرد چون این توافق منجر به خروج نیروهای آمریکایی و خارجی میشود ایران از آن استقبال میکند، نکته دوم این است اینکه در یک انتخابات آزاد نیروی برتر روی کار بیاید هم مورد توجه ایران است، این توافق اگر منجر به این شود طالبان یا هرکس دیگر اجازه تحرک به گروههای تروریستی بهخصوص داعش ندهد برای ایران محل توجه است.
افغانستان به نوعی همزاد انقلاب اسلامی است ما از اینکه در آنجا آرامش و صلح و وثبات باشد و بازگشت مهاجران رخ دهد خوشحال میشویم اما چون آمریکاییها قابل اعتماد نیستند نباید در اظهارنظر عجله کرد.
نکته دیگری که در رابطه با آینده مناسبات ایران و طالبان باید به آن اشاره کرد این است که طالبان بهعنوان یک قدرت مهم داخل افغانستان نمیتواند مورد توجه ایران و بقیه همسایگان ازجمله پاکستان و حتی روسیه و آمریکا نباشد؛ بهویژه که دولت مرکزی افغانستان قادر نبود مسائل مرزی ایران را تامین کند و طبیعی بود ایران با طالبان مذاکره کند. دولت افغانستان هم ملاحظاتی داشت و با ایران و روسیه یا پاکستان نقطه نظراتی داشت که یا مذاکره نکنید یا ما را از مفاد آن مطلع کنید؛ چیزهایی که از آمریکا نمیخواست. در پایان باید خاطرنشان کرد سیستم فعلی حکومتی در افغانستان که کمتر از 10درصد در انتخابات آن شرکت کردند و 2 رئیسجمهور خود را برنده آن میدانند نشان میدهد دولت مرکزی این کشور نمیتواند ادعا کند کشوری مثل ایران نباید با گروه بزرگی مثل طالبان مذاکره داشته باشد. ما به خود اجازه میدهیم تا روی کار آمدن یک قدرت فراگیر و مستقر و مقتدر ملاحظات خود را داشته باشیم.