قابلیتهای مغفول دیپلماسی فرهنگی پایتخت
ایمان مهدیزاده ـ پژوهشگر توسعه پایدار
پایتختها سمبل و نماد دیپلماسی هر کشور به شمار میآیند. اغلب پایتختها مسئول روابط و دیپلماسی در عرصه سیاست محسوب میشوند. در بعضی کشورها، پایتختها مرکز تعامل آن کشور در عرصه فرهنگ با مردم دنیا بهحساب نمیآیند و صرفا کارکرد سیاسی دارند که آنکارا نمونه بارز آن است. تعاملات فرهنگی و روابط با مردم دنیا بیشتر در استانبول که شهری با قدمت و فرهنگ بیشتر است، انجام میشود و مثال همسایهمان در کشورهای بسیاری رایج است؛ حتی آمریکا. پایتختهای محدودی اما مانند پاریس، لندن، بیروت، رم و آتن علاوه بر وجوه سیاسی، وجوه فرهنگی پررنگی دارند. این کلانشهرها در بالای ردیف شهرهای گردشگرپذیر کشورشان قرار دارند که مسافران داخلی و خارجی زیادی از آنها دیدن میکنند و با ثبت خاطرات و بیان رویدادهای تعاملاتشان در عصر رسانه، جهان را تحتتأثیر قرار میدهند. نمونههای اخیر اینگونه تعاملات، ماجرای حمایت رانندگان لهستانی از راننده ایرانی و پیگیری راننده تاکسی تهرانی برای یافتن و تحویل دادن پول و مدارک مسافر خارجی است که در دنیای مجازی توجه زیادی بهخود جلب کرد. معمولا در صفحات گردشگران، تعامل آنها با مردم شهرهای دیگر نمایش داده میشود و میتواند نگرش مردم دنیا را به سوی مردمی دیگر، تحتتأثیر قرار دهد. چه بسا تأثیر فرهنگ، پایدارتر و قویتر از سیاست است.
پایتخت ایران بیش از اینکه مقصدی گردشگری محسوب شود نقش یک گذرگاه بین شمال و جنوب و غرب و شرق کشور را دارد، درحالیکه این کلانشهر علاوه بر وجهه دیپلماسی سیاسی، دارای قابلیتهای انعکاس فرهنگی بیشتری از ایران است. این شهر با قدمت چند قرن و داشتن بناها و فضاهای ویژه گردشگری، بیشتر کانون توجه و سفرهای تجاری و خرید بهحساب میآید تا مقصدی برای تعاملات فرهنگی و تفریحی. دیپلماسیهای رایج در پایتختها میتواند وجههای پررنگتر ایجاد کند و دیپلماسی سیاسی را تحتالشعاع خود قرار دهد. با توجه به فرهنگ دیرینه ایرانی بهویژه در حوزه فرهنگ و اتکا به مفاخر فرهنگی، میتوانیم ایرانی خلاف تبلیغات سوء و ایرانهراسی، مبتنی بر واقعیتهای فرهنگی به همسایگان شمال تا جنوب، ارائه و آنها را به تماشا و تعامل با ایرانیان تشویق کنیم. ایجاد رویدادهای فرهنگی در اماکن ویژه برگزاری اینگونه مراسم، میتواند موجب جذب شخصیتهای فرهنگی و تأثیرگذار کشورهای دیگر شود. برای ایجاد یک اتحاد ملی با اتکا به هویت ایرانی و درنظر گرفتن اشتراکات فرهنگی با همسایگان، میتوان دیپلماسی فرهنگی را توسعه و سیاست خارجی با آنان را در سایه تبادل تمدن و فرهنگ، پیش گرفته و بسط داد؛ ظرفیتی که همچنان در تهران مغفول مانده و قابلیت توسعه دارد.