زمان شکستن مثلث بیتابی
حامد فوقانی ـ خبرنگار
ضربه پشت ضربه، اما مردم ایستادهاند و هربار تجربهای گرانتر بهدست میآورند. اندوخته پشت اندوخته؛ بر همه آنچه پیشتر بهدست آوردهاند، افزوده میشود. این نشان میدهد مردم همان مردم زمان جنگ تحمیلی هستند و به اندازهای آبدیده شدهاند که هر اتفاقی نتواند آنها را بشکند. اما شاید تنها یک چیز بینشان کمرنگ شده است؛ همدلی. این دقیقا نخ تسبیح تابآوری مردم ایران است که اگر آنقدر محکم نباشد، گسست زنجیرهای از تجربهها، تلاشها، خوندلخوردنها و سرمایهها را شاهد خواهیم بود.
بله، مردم در حضور ویروس کرونا، تقصیر ندارند و حق دارند که حتی بترسند و با وجود همه توصیهها، بازهم برای پیشگیری و خرید ماسک، ژلها و مایعهای ضدعفونیکننده پشت در داروخانهها صف بکشند. اما آیا خرید 10عدد مرغ، 2جعبه پرتقال تامسون، 4بسته خرما، 3قالب پنیر و 3دبه ماست از میادین میوه و ترهبار یا گرفتن 50عدد نان لواش و اصرار به متصدی داروخانه برای فروش ماسک به هر قیمتی هم که شده نیز بهخاطر پیشگیری است یا عدمآگاهی؟ بهعبارتی، خیلی از ما تاب آن را نداریم که در روزگار سخت چگونه از خود مراقبت کنیم و هنگام خرید و تردد حقوق شهروندی و مدنی را درنظر داشته باشیم. اینکه ما بدون ندیدن دیگر هموطنان، با خرید بیش از اندازه، فروشگاهها و میادین میوه و ترهبار شهر را خالی از مایحتاج اصلی کنیم، بیتعارف یعنی همدلی و انسجام را نادیده گرفتهایم؛ این در حالی است که هنگام شنیدن انسجام، بحث سیاست را به میان میکشند و زمین و زمان را به هم میدوزند تا برای پایینبودن تابشان و کشیدهشدن به سمت خودخواهی، توجیه بسازند. اینکه در همین روزگار، برخی از سایتهای پرمخاطب (Popular Sites)، سعی میکنند تا از بازار داغ فروش مواد بهداشتی تا میتوانند ماهی بگیرند و نهایت استفاده را ببرند، کاربران را به سمت سایتهای فروش هدایت کنند و دست آخر مثلا فروش یک بسته دستکش پلاستیکی یکبار مصرف 5هزار تومانی را با منت ارائه تخفیف، 7هزار تومان عرضه کنند، دقیقا نشان میدهد مدیران و مسئولان برای افزایش تابآوری در ایران و مدیریت بحران دستکم از لحاظ آگاهیبخشی موفق نبودهاند. این در حالی است که اگرچه تابآوری از مرحله کاهش آسیبپذیری و پیشگیری آغاز میشود، اما بسیاری از شهرها از این مرحله عبور کردهاند و به بحثهای انطباقپذیری، تحول و پیشرفت رسیدهاند. با وجود این، ما در همین مرحله متوقف شدهایم و برای اینکه تابآور شویم، نیاز به افزایش آگاهی داریم. آنگاه خواهیم توانست از یک زندگی روی روال که عادت کردهایم، آسیبها را تحمل کنیم و تبعات روحی و روانی بعدیاش را به جان بخریم، خارج شویم. شاید به همین سبب است که گاهی هرکدام از ما در شرایط عادی بیتاب میشویم و نمیتوانیم تصمیم درست بگیریم. زدوخوردهای خیابانی و زیرپاگذاشتن قانون هنگام رانندگی از همین بیتابیها ناشی میشود.
در این راستا، باید گفت که زندگی شهرنشینی ایرانیها درون یک سهضلعی با مشکلات گوناگون بهویژه مشکلات روحی و روانی تداوم مییابد و فقط میتوان گفت که اکثر ما با اتکا بر پیشینههای تاریخی خود تاکنون توانستهایم داوم بیاوریم. ضلع نخست این مثلث، ترس و سردرگمی مردم است که آموزش و آگاهی لازم را برای مواجهه با بحران شکل گرفته ندارند. رفتارهای احساسی از این ضلع نشأت میگیرد. ضلع دوم تصمیمات با تأخیری است که بهخاطر عدمانجام مطالعه، تحقیق و مانور در گذشته، گرفته میشود. بر این اساس، اغلب تصمیمات مدیران در لحظههای طلایی یا گرفته نمیشود یا اگر تصمیمی باشد، بر پایه تجربه و مطالعه کافی نیست. ضلع سوم این مثلث نیز به مشکلات حوزه اطلاعرسانی برمیگردد. طی روزهای گذشته برخی رسانهها در اعلام اخبار منفی و انتشار تحلیلهای غیردقیق، آنگونه از هم پیشی گرفتند که نتیجهاش افزودهشدن نگرانی بر جامعه بود. بهطور نمونه در مورد خبر احتمال ابتلای 4عضو شورای شهر تهران به کرونا برخی رسانهها خبر از آلودهبودن اعضای شورا به ویروس داده بودند که مشخص بود کذب است. بهعبارتی آن 4عضو شورای شهر تنها بهخاطر ملاقات با شهردار منطقه13پایتخت، تست کرونا و آزمایش داده بودند که این بهمعنای ابتلای آنها به ویروس کرونا نیست.
سخن پایانی: سال98 با همه اخبار غمانگیز و حوادث تلخش رو به اتمام است. 25روز تا شروع آخرین سال قرن 14مانده که بهدلیل فشارهای کاری پایانی سال و موضوع کرونا بهطور حتم روزهای سختی خواهد بود. در این میان بهترین عامل برای غلبه بر مشکلات ازجمله ویروس کرونا، شکستن سهضلعی تشکیلشده از نبود مدیریت بحران است و داشتن همدلی برای تابآورشدن؛ اقدامی که میتواند ما را به تحول و تکامل در سال آینده امیدوار کند.