رمزگشایی از معمای روابط قطر و اسرائیل
باز هم گزارشی از سفر مقامات رژیم صهیونیستی به کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس؛ اگرچه این بار با جزئیاتی متفاوت و بسیار معنادار! براساس اطلاعاتی که در پایگاه عبری والا منتشر شده، یوسی کوهین، رئیس سازمان اطلاعات موساد و هرتزی هلی، فرمانده منطقه جنوبی ارتش اسرائیل در ابتدای ماه میلادی جاری، سفری محرمانه به دوحه، پایتخت قطر داشتهاند. به گفته پایگاه والا، در جریان این سفر کوتاه مقامات ارشد نظامی و امنیتی رژیم صهیونیستی به دوحه، ملاقاتهایی با مسئولان عالیرتبه قطری، ازجمله محمد بن احمد المسند، مشاور امنیت ملی امیر قطر و همچنین محمد العمادی، سفیر قطر در نوار غزه برگزار شده است. اما آنچه در گزارش «والا» نسبت به جزئیات سفر محرمانه مقامات اسرائیلی به دوحه با اهمیتتر بهنظر میرسد، علت این سفر و برگزاری ملاقاتهای دوجانبه بین طرفین است! به ادعای این پایگاه عبریزبان، سران دستگاههای امنیتی و نظامی اسرائیل با هدف تشویق قطر به ادامه و حتی افزایش کمکهای مالی به نوار غزه راهی این پایتخت عربی خلیجفارس شدهاند، چرا که تلآویو نسبت به وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و معیشتی در غزه و تبعات آن برای امنیت سرزمینهای اشغالی نگران است.
اگرچه این ادعا تا حد زیادی عجیب و غافلگیرکننده بهنظر میرسد اما پیش از این هم اطلاعات و اسناد مختلفی درباره تعامل قطر و اسرائیل برای حمایت مالی از نوار غزه منتشر شده؛ اطلاعاتی که البته بهطور قابل توجهی از چشم جریان حاکم بر رسانههای عربی و انگلیسی دور مانده است. در این زمینه میتوان به مصاحبه مفصل محمد دحلان، از رهبران سابق جنبش فتح با شبکه الحدث در سال2018 اشاره کرد. او که برای پاسخ به حملات گسترده رسانههای قطری و جریانات نزدیک به اخوانالمسلمین علیه خود در این مصاحبه حاضر شده بود گفت: ما را متهم به ارتباط با اشغالگران صهیونیست کرده و در عین حال، خود را حامی مقاومت و مخالف اسرائیل معرفی میکنند. سؤال من این است که چگونه سفیر قطر در فلسطین بهعنوان نماینده کشوری که حامی مقاومت است جلسات هفتگی با موساد برگزار میکند؟ چگونه تمام کمکهای قطر به غزه از طریق گذرگاههای زیرنظر ارتش اسرائیل و نه حتی گذرگاه رفح (زیرنظر مصر) عبور میکند؟ سازمان اطلاعات قطر ازجمله نخستین سرویسهای امنیتی عربی است که همکاری با موساد را آغاز کرده، اما در الجزیره از مقاومت سخن میگویند!
البته دحلان تنها شخصیتی نیست که از رفتار دوگانه قطر نسبت به اسرائیل انتقاد میکند، طی سالهای گذشته برخی شخصیتهای سیاسی، فرهنگی و رسانهای، ازجمله عبدالباری عطوان هم بر این موضوع دست گذاشته و براساس آن، سیاستهای منطقهای دوحه را زیر سؤال بردهاند. با این حال هیچیک از این انتقادات منجر به شکلگیری موجی فراگیر علیه قطر و استانداردهای دو گانهاش نشده است.
عبدالرحمن الراشد، مدیر مؤسسه العربیه و مشاور ولیعهد عربستان در مقالهای با عنوان «قطر و بازی با افکار عمومی» در اشاره به این موضوع مینویسد: رسانه و دلار، دو اهرم قطر برای کنترل افکار عمومی جهان عرب است. قطریها همواره برای عادیسازی رابطه با اسرائیل پیشگام بودهاند، اما هرگونه تلاشی برای حل منصفانه مسئله فلسطین از سوی دیگران را با استفاده از ابزار رسانهای خود تخریب میکنند. نمونه این رفتار در موضوعات دیگر نیز وجود دارد؛ برای مثال رسانههای قطری همواره به عربستان بهدلیل وجود پایگاه نظامی آمریکا در این کشور حمله میکردند، اما دولت قطر در نخستین فرصت زمینه را برای تاسیس بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه (العدید) فراهم کرد.
قطر همواره اصلیترین حامی مالی نوار غزه بوده و جالب آنکه جمعه هفته گذشته نیز اعلام کرد با هدف بهبود شرایط معیشتی و تقویت ثبات در غزه، 15میلیون دلار دیگر به کمکهای سالانه خود به این منطقه میافزاید؛ تصمیمی که بهنظر میرسد با سفر محرمانه مقامات اسرائیلی به دوحه بیارتباط نبوده است! اگرچه هیچیک از مقامات قطری تاکنون واکنشی نسبت به گزارش پایگاه عبری والا نداشتهاند (امری که شائبه صحت گزارش را تقویت میکند) اما از سوی دیگر نمیتوان از مواضع نسبتا منفی این کشور نسبت به طرح موسوم به معامله قرن چشم پوشید.
حمد بن جاسم، وزیر خارجه سابق قطر که نقش مهمی در تدوین سیاستهای منطقهای این کشور دارد به فاصله کوتاهی بعد از رونمایی از طرح معامله قرن در کاخ سفید در صفحه توییتر خود نوشت: همواره گفتهام که از هر برنامه عادلانهای برای حل بحران فلسطین و صلح میان عربها و اسرائیل حمایت میکنم، اما آنچه اخیرا با حضور ترامپ و نتانیاهو در کاخ سفید رونمایی شد بهمعنای نابودی تاریخ و هویت فلسطین است. این در حالی است که برخلاف امارات، مصر، بحرین، عمان و اردن، سفیر قطر حاضر به مشارکت در برنامه رونمایی از معامله قرن در کاخ سفید نشده بود.
تمام اینها در حالی است که مسئله روابط اسرائیل با کشورهای عربی، فارغ از مواضع احیانا متفاوت این کشورها به دستاوردی انتخاباتی برای بنیامین نتانیاهو و حزب تندروی لیکود تبدیل شده است؛ دستاوردی که از مراکش ، سودان و مصر تا عمان، امارات، بحرین و قطر را شامل میشود و بعید نیست که بهزودی نام عربستان سعودی را هم در بر بگیرد. عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه رأیالیوم در اینباره مینویسد: حکومتهای عربی برای عادیسازی روابط خود با اسرائیل در ازای دریافت امتیازهای سیاسی و اقتصادی صف کشیدهاند؛ مراکش برای به رسمیت شناختن حاکمیتش بر صحرای غربی، سودان برای خروج از لیست تحریمهای آمریکا، امارات برای ورود بیشتر به بازارهای تجارت جهانی، مصر برای تقویت نیروی نظامی و خرید تسلیحات استراتژیک و... نظامهایی که همگی در روشهای دیکتاتوری و پشت کردن به ارزشهای مردم خود مشترکند. گویی رابطه با اسرائیل به کلید نجات حکومتها از فروپاشی تبدیل شده است، درحالیکه نجات واقعی حکومتها به ارتباط آنها با ملتهایشان بستگی دارد.